به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری خبرآنی؛ سید مناف هاشمی در یادداشتی نوشت: حمل و نقل یک معلول و نه علت است که برای تأمین نیازهای آحاد جامعه و ایجاد دسترسی به فرصتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهروندان شکل میگیرد. یک امر تک بعدی نیست و وجوه متعدد دارد. حمل و نقل با زندگی روزمره مردم عجین است و شاید نخستین پدیدهای است که مردم در شروع یک روز کاری با آن مواجه میشوند. به همین دلیل، اگر سیستم ضعیف و ناکارآمد باشد، شهروندان با مشکلاتی مانند ازدحام و ترافیک خیابانی، آلودگی هوا، شلوغی اتوبوس و مترو روبهرو میشوند و تبعات روحی و جسمی ناشی از آن را در طول روز با خود همراه میکنند و همین امر بازدهی آنان را کاهش خواهد داد.
حمل و نقل دارای بُعد اجتماعی از منظر دیگری نیز هست چون یکی از ابزارهای درآمدزایی اقشار کم درآمد جامعه، به ویژه در شرایط اقتصادی نامناسب است. بنابراین، اگر سیستم حمل و نقل کارایی کافی و مناسب نداشته باشد، این اقشار با هزینهای کم، وسایل نقلیه غیراستاندارد را فراهم کرده و در جابجایی شهروندان مشارکت میکنند. در صورتی که این مشارکت، به دلیل عدم امکان نظارت و مدیریت بر آن، قطعا تبعات منفی متعددی دارد. میتواند ایمن نباشد، آلایندگی را افزایش دهد، سبب رشد حاشیهنشینی و افزایش مهاجرت از شهرهای کوچک به بزرگ شود که متاسفانه، هم اکنون در تهران و تقریبا همه کلانشهرهای کشور رخ داده است.
عدم رعایت قوانین و مقررات توسط وسایل نقلیه، یکی دیگر از معضلات حمل و نقل شهری در کشور است. با یک حساب ساده میتوان دریافت این بینظمی و اغتشاش در رانندگی، تا چه حد ظرفیت شبکه و زیرساختهای موجود را کاهش میدهد، علاوه بر اینکه به اعصاب و روان شهروندان آسیبهای جدی وارد میکند و شمار تصادفات و خسارات ناشی از آن را افزایش میدهد.
علاوه بر اثرات اجتماعی و فرهنگی، حمل و نقل بر اقتصاد جامعه نیز اثرگذار است؛ به این معنا که توسعه حمل و نقل و زیرساختهای آن، میتواند باعث ایجاد فرصتهای اقتصادی، کارآفرینی، سرمایهگذاری، رشد تولید و توزیع مناسب کالا باشد. از طرفی، حمل و نقل متاثر از اقتصاد نیز هست، چون توسعه زیرساختها نیاز به رشد اقتصادی مثبت و منابع مالی قابلملاحظه دارد. بنابراین، حمل و نقل و اقتصاد رابطه و پیوستگی قوی دارند.
نقش مدیریت شهری در حمل و نقل و خدمات و مشکلات آن چیست و با چه رویکردی باید کارایی سامانههای حمل و نقل را افزایش داده و عملکرد آن را بهبود دهد تا جایی که رضایت و آرامش شهروندان حاصل شود و مشکل نخست آنها ترافیک و آلودگی ناشی از آن نباشد. آیا باید بیتوجه به محدودیت منابع و محیط زیست، صرفاً به تامین و توسعه زیرساختها بپردازد یا با پیروی از مبانی توسعه پایدار، به جای تمرکز و تأکید مطلق روی روانی ترافیک خودروهای شخصی و سرعت آنها، ارتقای شاخصهای زیستپذیری شهر برای همه شهروندان را در اولویت قرار دهد؟
گزینه درست برای مدیریت شهری در ایران، با استفاده از تجربیات جهانی و نیز درس گرفتن از تجربیات پیشین خود، اتخاذ یک روش مبتنی بر اصول توسعه پایدار است. در این انتخاب، شهر باید به گونهای اداره شود که بتوان همزمان با تامین فرصتهای برابر برای شهروندان، زیستپذیری شهر را نیز بهبود بخشیده و منابع حیاتی آن را نیز برای آیندگان حفظ کرد. در این صورت، انسان به عنوان شهروند و موجود زنده ارزشمند در شهر حق زندگی دارد. گرچه اگر این رویکرد جدی گرفته شود و درست به آن پرداخته شود، خود به خود مشکل ترافیک و اتلاف زمان در آن نیز کمرنگ میشود. به این ترتیب، مدیریت شهری به تامین فرصتهای برابر و عادلانه برای آحاد جامعه میاندیشید و برای آن تدبیر میکند، ولی به گونهای که روی زمین شهر بتوان با آرامش راه رفت و در هوای آن بتوان بدون دغدغه نفس کشید.
البته این رویکرد و انتخاب، با چالشهایی هم روبهروست. تغییر ذهنیت و باور دیرینه مدیران، شهروندان و حتی بخشی از جامعه تخصصی، اساسا کار ساده و زودبازدهی نیست. قبولاندن این واقعیت به آنها که ساخت و ساز دیرزمانی است از تلاش برای ارتقای بهرهوری و بهرهبرداری موثر، فرسنگها پیش افتاده است، به این که شهر برای انسان ساخته میشود نه برای خودرو، به این که زیستپذیری، هویت، و آرامش شهر بیشتر از سرعت بالای 80 کیلومتر بر ساعت در همه شبکه اهمیت دارد و نهایتا به این مهم که شهروندان رکن مهمی از این ساختار هستند و بدون مشارکت مستقیم آنها اداره شهر با این رویکرد میسر نیست، بردباری، تلاش و پشتکار قابلتوجهی میطلبد.
در همین راستا، هنر جلب اعتماد و همدلی شهروندان را هم باید به مهارتهای مدیریت شهری به عنوان یک ضرورت افزود. مردم باید به این باور برسند که مدیریت شهری، قصد گرفتن امکانات و به مضیقه انداختن زندگی روزانه آنها را ندارد؛ بلکه سعی دارد با اتخاذ روشهای کم آسیب مبتنی بر تجربیات جهانی و روشهای علمی و کارشناسی شده، همه فرصتهای مورد نیازشان را با روشهای نسبتا متفاوت از قبل در اختیارشان قرار دهد. این چالش قابل حل خواهد بود اگر جامعه تخصصی نیز به آن باور داشته باشد و به کمک مدیریت شهری بیاید و در اجرایی شدن این سیاست، رهنمودهای مورد نیاز و علمی خود را ارایه دهد.
با توجه به مطالب پیشگفته، یکی از مهمترین و موثرترین سیاستهای مدیریت شهری در راستای توسعه پایدار را میتوان ارتقای عملکرد سیستمهای حمل و نقل همگانی و نیز توسعه زیرساختها و ناوگان، و توسعه خطوط انبوهبر و سریع شهری دانست.
در ارتباط با همین موضوع میتوان روند گذشته تاکنون شهر تهران را بررسی کرد؛ باید پذیرفت که وضعیت حمل و نقل و ترافیک فعلی تهران، پایتخت کشور ، محصول کوتاهی و بدعملی یا انفعال دهههای گذشته دولت، مدیریت شهری و حتی عدم مشارکت مردم و بخش خصوصی در همه عرصههاست. با وجود این، نکته قابل توجه در مورد این کلانشهر پایتختی، جهش و تحولی است که از سال 99 در خرید و بازسازی اتوبوسها و واگنهای مترو و نوسازی تاکسیها و همچنین، ساخت و بهرهبرداری سالانه 12 ایستگاه مترو آغاز شده است.
بدیهی است ادامه این روند و حتی افزایش قابلملاحظه و موثر آن، میتواند یکی از اهداف اصلی و ماموریتهای مهم مدیران توانمند و شورای شهر مطالبهگر و متعهد به آرای مردمی و دولت با انگیزه و مسوول باشد. مشارکت مردم و بخش خصوصی نیز در همین راستا باید تقویت شده و موانع آن برطرف شود تا حداکثر ظرف ده سال آینده، نتیجه مطلوب حاصل شود و عملکرد سیستم حمل و نقل بهبود یابد. در غیر این صورت، تحول شکل گرفته سالهای 99 و 1400 هم کند خواهد شد و حمل و نقل پاک و روان که پیشنیاز تحقق یک شهر پاک و روان و عاری از الودگی هوا و حق مسلم شهروندان است، محقق نخواهد شد البته سیاستهای دیگری نیز به موازات تقویت و توسعه حمل و نقل همگانی باید دنبال شده و هم افزایی اقدامات مبتنی بر آنها، بهبود حداکثری را نتیجه دهد.
چند مورد از مهمترین سیاستهای موثر و نتیجهبخش را میتوان در فهرست زیر خلاصه کرد:
-وضع و دریافت عوارض آلودگی، عوارض استفاده از زیرساختهای حمل و نقل مانند پارکهای حاشیهای و پارکینگها، عوارض ازدحام و یا عوارض ورود به محدودههای مرکزی شهر با عنوان محدودههای طرح ترافیک و آلودگی هوا و هزینهکرد عوارض دریافت شده صرفا در مقابله با آلودگی هوای شهرها و بهبود و توسعه حمل و نقل همگانی آن، به ویژه از نوع پاک و کارآمد.
-بهبود وضعیت شهرها و شبکه ارتباطی آن، بر پایه پیادهمداری و ترویج گونههای سالم حمل و نقل مانند دوچرخه در انجام بخشی از سفرهای روزانه از طریق توسعه و مناسبسازی زیرساختها و ترویج فرهنگ پیادهروی و دوچرخهسواری.
-طراحی خیابانهای شهری به منظور بهرهگیری از فضای مشترک شهری توسط همه شهروندان و همه شیوههای جابجایی
-توسعه و ساماندهی شهر با رویکرد TOD به موازات طراحی، ساخت و بهرهبرداری از خطوط و ایستگاههای مترو
در خاتمه ضمن گرامیداشت هفته حمل و نقل و با وام گرفتن مجدد از سخنان گهربار مقام معظم رهبری مبنی بر حل مشکل ترافیک به روش علمی، انتظار میرود که مدیران شهری با بهرهگیری از تخصص و توان علمی کارشناسان و خبرگان این حوزه و به کارگیری روشهای موثر در اقناع نظر و جلب مشارکت شهروندان، بتوانند با رویکردی مناسب و درست به مساله حمل و نقل و ترافیک پرداخته و از سنگینی بار آن روی دوش شهروندان بکاهند.
انتهای پیام/