یادداشت| مقایسه شرایط ما و آمریکا در مذاکرات هسته‌ای

گروه سیاسی ‌پایگاه خبری خبرآنی_ علی شعبانی: می‌خواهم امروز در مورد مهمترین موضوع این روزها در سپهر سیاسی کشور صحبت کنم. موضوعی که غرب باوران و غربگدایان را در مورد مذاکراتی که در وین جریان دارد، نگران کرده و گویا از بدیهی ترین موضوعات عالم هم بی خبرند.

با پایان یافتن دولت برجام در ایران روند سی ساله کدخدا گرایی دچار وقفه شد و همگان در ایران و آمریکا و غرب و در همه دنیا منتظر رفتار دولت‌های جدید ایران و آمریکا در زمینه برجام و رفع تحریم‌ها بودند و از سویی در آمریکا نیز  بایدن در این یک سال که قدرت را بدست گرفته همان راه ترامپ را ادامه داده و تغییری در رفتار آنها دیده نمی‌شد و حالا در این روزها با همان سیاست چماق و هویج در کنار مذاکره با تحریم های برخی افراد و شرکتها و یا با تهدید به سایر گزینه‌ها خود را وارد نبرد دیپلماتیک می‌کنند؛ اما سوال اینجاست که آیا آمریکایی‌ها در شرایط  برتر قرار دارند تا با نمایش چند تحریم جدید و یا با مصاحبه و تهدیدهای تکراری خود در این هماوردی بر نمایندگان دولت سیزدهم ایران فائق آیند؟

برای پاسخ به این سوال خوب است به شرایط دو کشور ایران و آمریکا در اثنای مذاکراتی که این روزها در وین جریان دارد ، نگاهی بیندازیم  و تفاوت‌های ایران و آمریکا را به وضوح ببینیم:

1- در حال حاضر دولت ایران با هیئتی کامل و شامل چهل نفر در این مذاکرات حضور دارد در حالی که آمریکایی ها نه تنها در این جلسات اجازه حضور ندارند بلکه حتی بر اساس اخبار واصله ایران اجازه خوانده شدن بیانیه آنها را در جلسه مذاکرات به سایر اعضای 4 1 نداده است و آنها باید پشت درهای اتاق جلسات منتظر بمانند.

2- مذاکراتی که آمریکایی ها از سال 2000 تا 2015 پیگیری کردند تا پیشرفت‌های هسته‌ای ایران را متوقف کنند، سرانجام در سال 2015 با توافقنامه وین تحقق یافت و حالا با خروج آنها از برجام تمام نتایج فشارهای 20 ساله آنها برای توقف توان هسته‌ای ایران برباد رفته و ایران هر روز بر فعالیت‌های خود می‌افزاید و عملا آمریکا و اذنابش هستند که شکست خورده ماجرای تحریم و خروج از برجام شده‌اند.

3- بعد از افزایش تحریم‌ها و خروج آمریکا از برجام و عملیات روانی آنها برای فشار بر ملت ایران و تلاش بر ایجاد نارضایتی‌های اجتماعی، تیر آنها برای از میدان به در کردن مردم فهیم و بصیر ایران به سنگ خورد و آنچه مردم ایران از آمریکا و اذنابش از این نبرد اقتصادی و جنگ روانی بخاطر دارند، خباثت و بدعهدی و رفتار ظالمانه آنها حتی نسبت به بیماران (تحریم دارو و تجهیزات پزشکی و ...) است و حافظه تاریخی ملت از این همه ظلم و جنایت علیه خود و بیمارانشان هیچگاه پاک نخواهد شد لذا در شرایطی هستیم که آمریکایی‌ها در تسلیم ملت ایران سرخورده و افسرده هستند و ملت ما سربلند و سرافراز از این آزمایش بزرگ در حال خارج شدن است.

4- با ترور دانشمندان هسته‌ای تصور آمریکا و خلف نامشروعش اسرائیل این بود که امکان بازگشت ایران به توانمندی‌های علمی وجود ندارد اما در این سو کشور ما سرشار از استعدادها و نخبگان علمی است که چراغ راه هدایت  مشعل فروزان علم و دانش در این کشور هستند و جای بزرگانی چون شهریاری و فخری زاده و علیمحمدی و احمدی روشن و رضایی نژاد را پر کرده‌اند.

5- در عرصه بین المللی نیز ایران در جایگاه برتر قرار دارد و توانسته با شکست داعش و حمایت از مقاومت منطقه ای دست برتر را در اقصی نقاط منطقه در سوریه و عراق و لبنان و یمن و ... بدست آورد اما آمریکایی‌ها با شکست‌های پی در پی در تمام این کشورها با جبهه جدید چین در شرق آسیا و روسیه  و... مواجه هستند و به اعتراف تحلیلگران آمریکایی و حتی مقامات کاخ سفید بدنبال پایان دادن به موضوعات غرب آسیا(از جمله ایران) برای تمرکز بر شرق آسیا هستند و به شدت حل و فصل مذاکرات هسته‌ای را می‌طلبند.

6- تفاوت دیگر ما با آمریکا در دور جدید مذاکرات، کسب تجربه بیشتر از بدعهدی آمریکایی ها و هوشیاری دولت جدید ایران و نمایندگانش در وین از این بد عهدی هاست. این رویه آمریکایی ها اگر چه در طول تاریخ کوتاه از شکل گیری این کشور بسیار مسبوق به سابقه است اما با مذاکرات برجامی این خصلت آمریکایی ها به روز شد و دست برتری را در این دور از مذاکرات برای ایران به ارمغان آورده است. این نکته مهم را قدری بیشتر مرور کنیم :

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز مخاصمات ایران و آمریکا، یک جریان فکری همواره تلاش داشت تا با اقدامات خود به حل این مناقشات و اثبات حسن نیت بپردازد و به قولی به حل این مسئله بپردازد؛ غافل از اینکه اصولا این اختلافات ریشه های ذاتی دارند و هیچگاه آمریکا بدلیل ذات استکباری خود، به پالس‌های مثبت خوش باوران واکنش متقابل نشان نخواهد داد. روند آمریکا باوری را دولت مرحوم بازرگان کلید زد و بعد از تسخیر لانه جاسوسی استعفا نمود تا ماجرا را به سود غربگرایی و ابراز وفاداری به آمریکا پیش ببرد اما آمریکایی ها حتی بعد از آزادی گروگان‌ها از انجام تعهدات خود در قرارداد الجزایر سرباز زدند و این ماجرا در دولت مرحوم هاشمی نیز تداوم یافت و آقای هاشمی نیز با اقداماتی تلاش کرد تا پای آمریکایی ها را در قراردادهای اقتصادی به ایران باز کند و برخی از شرکت‌های بزرگ نفتی آمریکا را به ایران آورد اما دیری نپایید که دولت آمریکا شرکت‌های آمریکایی را بخاطر همکاری با ایران تحریم کرد و حتی سایر شرکتهای دنیا را نیز تهدید به تحریم در صورت همکاری با ایران نمود.

دولت خاتمی نیز از این ماجرا عقب نماند و آنها نیز علی رغم علاقه مندی برای گفتگو با آمریکایی ها و حل مناقشات نتوانستند قدمی را در این زمینه بردارند و حتی علی رغم برخی همکاری های مثبت ایران در ماجرای آن سالها در افغانستان، نهایتا رئیس جمهور آمریکا ما را محور شرارت نامید. این ماجرا در دولت دوم احمدی نژاد هم ادامه پیدا کرد و با او بعضی نامه‌های عاشقانه به اوباما تلاش کرد که خود را به عنوان منجی این روابط در تاریخ ثبت نماید اما این  دولت نیز علی رغم همه تلاش‌هایش، عایدی خاصی بدست نیاورد تا اینکه نوبت به دولت روحانی رسید که دربست هشت سال وقت کشور را صرف اعتماد سازی با آمریکا کرد و تا می‌توانست امتیاز به آنها داد اما به قول رئیس بانک مرکزی‌اش از برجام هیچ حاصلی بدست نیاورد بطوریکه مجبور شدند به روح برجام و آثار معنوی آن در جهان متوسل شوند و امروز ما هستیم و میراث مذاکرات برجامی که عبارتند از شهیدان بی نظیر هسته‌ای، سیمانی که به قلب رآکتور اراک ریختیم و هزاران سانتریفیوژ که جمع آوری کردیم و هشت سال فرصتی که سوزاندیم و اقتصادی که ویران شده است.

این خلاصه داستان ما با آمریکا بود اما داستان  آمریکا محدود به چهل سال گذشته و فقط ایران نمی‌شود. به هر گوشه‌ای از تاریخ جهان که آمریکا یک طرف مذاکره و تعامل بوده است نگاه کنید، دقیقا همین روند را می‌توانید ملاحظه کنید. بیچاره قذافی به تصور حل مشکلاتش به دامان آمریکا پناه برد و همه تأسیسات هسته‌ای خود را در کشتی بار زد و برای آنها فرستاد اما هنوز کشتی به مقصد نرسیده بود که از زمین و آسمان و دریا و همه جا بر سرش ریختند و نهایتا او را کشتند و کشورش را ویران نموده و هنوز درگیر جنگ و ناآرامی هستند.

در کره شمالی، ترامپ با وعده مذاکره و حل مشکلات  با آنها وارد مذاکره شد اما هنوز مقدمات کار فراهم نشده بود که دبه را آغاز کرد و کره‌ای ها متوجه تله آمریکایی ها شدند. در عراق صدام پیشمرگ آنها شد و هشت سال با ایران به نیابت از استکبار و اذناب منطقه‌ای او جنگید اما او را له کردند و بدار کشیدند.

در عرصه‌های مذاکرات و قراردادهای بین‌المللی نیز آمریکایی ها بارها ثابت کرده‌اند به هیچ پیمانی وفادار نیستند. یک روز ترامپ می‌آید و معاهده اقلیمی پاریس را لغو می‌کند و روز دیگر کشورهای ایالات متحده آمریکا، فرانسه و بریتانیا، سه قدرت عمده هسته‌ای در جهان مذاکرات مربوط به منع جنگ‌افزارهای هسته‌ای در سازمان ملل متحد را تحریم کرده و از امضا معاهده جدید تصویب شده در سازمان ملل متحد خودداری کردند. در جای دیگر ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرد که به دلیل نقض مکرر پیمان  منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد توسط روسیه، آمریکا از پیمان مذکور خارج خواهد شد و 1 فوریه 2019 ایالات متحده به طور رسمی از این پیمان خارج شد؛ روسیه نیز روز بعد همین اقدام را انجام داد.

صدها مورد از این رویه آمریکایی‌ها در تاریخ وجود دارد که نقل آنها موجب اطاله کلام می‌شود:

7- تفاوت بعدی ما با آمریکایی ها در این دور از مذاکرات آن است که دولت آقای رئیسی به این مذاکرات به عنوان تنها راه حل نجات اقتصاد ایران نگاه نمی‌کند ولی آمریکایی‌ها مجبورند در این دور از مذاکرات به عنوان تنها راه حل خودشان به این گفتگوها تکیه کنند و این موجب می‌شود تا دست برتر در اختیار آنها نباشد.

8- نکته هشتم در تفاوتهای ما با آمریکایی ها آن است که آمریکا تمامی راه ها و تمامی تیرهای خود را در این نبرد پر تلاطم مصرف کرده‌اند. تیر تحریم، تیر تلاش برای افزایش نارضایتی ها، تیر ترور دانشمندان هسته‌ای، تیر خرابکاری در تأسیسات هسته‌ای، تیر جنگ‌ها و نبردهای نیابتی با استفاده از داعشیان و ... .

لذا در حال حاضر با اسلحه ای که خشاب آن خالی است در مقابل ملت ایران و نمایندگان آنها در مذاکرات ایستاده‌اند و هارت و پورت می‌کنند اما از سوی دیگر ایران عزیز تمام تیرهای خود را نه تنها در خشاب دارد بلکه تیرهای فراوانی در کشور و در منطقه و در جهان برای مقابله با این دشمن که در حال اضمحلال است، در اختیار دارد.  

حالا با این تفاوت‌ها به نظر می‌رسد دست برتر در اختیار ایران است و بر خلاف آنچه غربی ها القا می‌کنند و ترسوهای داخلی نیز در رسانه های خود بر طبل آن می‌کوبند، نباید به هیچ عنوان از شرایط اعلامی در مذاکره ( رفع کامل تحریم‌ها –  راستی آزمایی -  تضمین لازم – پرداخت خسارت ناشی از خروج از برجام  و ....) کوتاه آمد چرا که هر راهی غیر از توافق با ایران برای آمریکایی‌ها شکست بزرگی در این شرایط خواهد بود.

البته  پیشینه برجام و مذاکرات هسته‌ای در 20 سال گذشته و با تکیه بر سوابق تاریخی فوق الذکر، چه  با آمریکای خبیث و خیانتکار و بدعهد باشد و چه با چند کشورغربی بی اختیار، نباید ما را از ادامه راه در خنثی سازی تحریم‌ها بی انگیزه کند. نگارنده معتقد است تنها راه ایران برای خروج از شرایط کنونی همان است که رهبر معظم انقلاب فرمودند که :

«رفع تحریم به دست دشمن است اما خنثی‌سازی آن به دست خودمان است... بنابراین باید بیش از آنکه به فکر رفع تحریم باشیم بر خنثی کردن آن تمرکز کنیم.»

راه رفع تحریم تعامل با تمام جهان (بدون آمریکا)، تکیه بر توانمندی‌های داخلی و اقتصاد مقاومتی است. چیزی که در دولت قبلی به آن توجهی نشد و کشورهایی را که تمایل به تعامل داشتند را رها کردند و به التماس و غربگدایی متوسل شدند و هیچ سودی هم نبردند.

از قدیم گفته‌اند هیچگاه همه تخم مرغ‌های خود را در یک سبد نگذارید (تا اکر سبد افتاد و یا سرقت شد همه داشته خود را از دست ندهید) اما در مورد مذاکره با آمریکا این ضرب المثل را باید تغییر داد و گفت : هیچ تخم مرغی را در سبد آمریکا قرار ندهید. در شرق و غرب عالم باب تعامل با جهان باز است و کشورهای پیشرفته کنونی جهان نیز با تکیه بر توانمندی های داخلی خود به نتایج قابل ستایشی دست یافته اند.

انتهای پیام/

آخرین خبر ها

پربیننده ترین ها

دوستان ما

گزارش تخلف

همه خبرهای سایت از منابع معتبر تهیه و منتشر می‌شود. در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.