به گزارش خبرنگار اقتصادی پایگاه خبری خبرآنی، بازار ارز و سکه کشور بیشتر از آن که درگیر واقعیتهای اقتصادی باشد درگیر جو روانی، انتزاعی و حبابی ناشی از سیاستزدگی است.
در چنین شرایطی علاج مشکلات بازار ارز کشورمان نیز زدودن عوامل برهم زننده انتزاعی و جو روانی است که در قالب یک شبکه زیرزمینی و خیابانی که از طریق فضای مجازی ارتباط تنگاتنگ و گستردهای دارد، شکل گرفته است و هر زمان به بهانهای بر امواج تورم انتظاری ناشی از تغییر و تحولات سیاست خارجی یا عوامل مشابه دیگر مینشیند.
تردیدی نیست که چه عامل برهم زننده و چه درمانکننده بازار ارز را بیشتر از آن که در بیرون از مرزهای کشورمان بخواهیم جست وجو کنیم باید درون خود بازار ارز و افراد و سودجوییها و تصمیمگیریهای آنی و لحظهای در آن جستوجو کرد.
گواه این موضوع آن است که براساس گزارشهای اعلامی به طور متوسط در سامانه نیما 100 الی 120 میلیون دلار در روز معامله انجام میشود. همچنین از ابتدای راهاندازی سامانه نیما یعنی از سال 1397 تاکنون معادل 50 میلیارد دلار در این سامانه معامله صورت گرفته است. در نگاهی دیگر از ابتدای سال جاری تاکنون نیز معادل 20 میلیارد دلار در سامانه نیما معامله انجام شده است، ضمن آنکه در آخرین اطلاع روز گذشته 70 میلیون دلار در این بازار به صورت شفاف معامله دیده میشود. بر این اساس با مروری بر میزان عملکرد دو بازار ارز نیما و متشکل ارزی به وضوح می توان دریافت در سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته عرضه اسکناس در بازار متشکل ارزی 3 برابر و عرضه حواله ارزی در سامانه نیما 70 درصد افزایش یافته است.
دلار فردایی جولانگاه دلالان و سفته بازان
اگر به دنبال ایجاد ثبات در بازارها و پیشبینیپذیر کردن آنها هستیم. فعالان اصلی باید خود را از گره زدن به عوامل غیربنیادین و صرفاً روانی دور کنند. در چنین شرایطی حتی هرگونه تصمیم بازارساز نیز در نهایت با سیاستزدگی صرف رنگ میبازد و کم اثر میشود.
اما آنچه بیش از همه در این بازار نقشبازی میکند، معاملات فردایی دلار است. روش انجام معاملات فردایی یا پشت خطی اینگونه است که خریدار و یا فروشنده سکه و ارز خود را با یک قیمت توافق شده بر روی کاغذ انجام میدهند. روز بعد برای تسویه معامله خود اقدام میکنند. اما در این میان نکته قابل توجه اینجاست که در زمان تسویه حساب مابه التفاوتی که بین قیمتهای امروز و دیروز وجود دارد تحت عنوان سودی است که به طرفین تعلق میگیرد.
نکته کلیدی همان سود است که به واسطه پیشگوییها تا تحلیلهای منطقی اقتصادی شکل میگیرد و درست همینجاست که عوامل روانی نقش بازی می کند. به بیان بهتر بازار غیررسمی ارز که حدود 5 تا 6 درصد بازار ارز کشور را شکل میدهد با ارسال سیگنالهای غیرواقعی در تلاش است تا عقلانیت را از تصمیمات حقیقی اقتصاد دور کند و صرفاً جنبههای روانی را در بازار ارز حاکم کند.
اما مردم عادی باید در نظر داشته باشند که معاملات فردایی در واقع نوعی قمار روی نرخ ارز است که نمیتوان اثرات مثبتی از آن بر روی اقتصاد عنوان کرد. اصولاً کسانی که اقدام به معاملات فردایی میکنند براساس پیشبینیها یا پیشگوییهای خود دست به چنین کاری میزنند. با توجه به اینکه پیشبینی نرخ ارز در بلندمدت کار دشواری است بنابراین معاملهکنندگان ارز فردایی نرخ ارز را برای یک روز آینده قیمتگذاری میکنند.
اما در هر صورت کسانی که دراین بازار معامله میکنند به بازار ارز سیگنال میدهند، این سیگنالدهندگان در تلاشند در این بازار نوساناتی را ایجاد کنند و البته میدانند چگونه عواملی که موجب ریزش یا افزایش هیجانی نرخ ارز میشود را به واقعیات گره بزنند و البته این معاملهگران فردایی اطلاعاتی را در بازار رواج می دهند که منافع عدهای خاص را که از بالا رفتن نرخ ارز سود کسب میکنند، تأمین میکنند و این موارد را در کانال های تلگرامی و در فضای مجازی گسترش میدهند. همچنین احتمال شراکت معاملهگران فردایی با این ذینفعان پنهان در سودآوری از ایجاد نوسان در بازار وجود دارد. از این رو میتوان گمان برد که دستهایی در کار است، چرا که وقتی معامله کنندگان ارز فردایی عددی میدهند، در نهایت به دنبال ایجاد تشنج در بازار و ایجاد نگرانی برای مردم هستند.
مسأله دیگر آن است که پیشبینی یا پیشگویی با ارائه تحلیل از رویدادهای اقتصادی متفاوت است. اما از آنجایی که معاملهکنندگان فردایی برای پیشبینیهای خود هزینه میکنند و تاوان این هزینه را میدهند، در تلاشند بر روی بازارها به شدت اثربخش باشند و سیگنالهایی که از این بازار به بیرون درز کند و به عبارت دیگر از هر وسیله ای استفاده می کنند تا مردم برنامههای خودشان را به پیشبینیهای این معاملهگران وابسته کنند.
مردم عادی بازنده اصلی بازار ارز فردایی
به طور کلی تمام نوسانات هیجانی بازار ارز معطوف به رفتار دلالان است که مصداق بارز عنوان مجرمانه کلاهبرداری است و بازار ارز غیررسمی بستری التهابی و هیجانی است که هیچ موقع نمیتواند فرصتی برای سرمایهگذاری باشد و مردم عادی همیشه بازنده این بازار بودهاند. از این رو مردم عادی باید کاملاً نسبت به فعالیت این دست از قماربازان و سفته بازان آگاه باشند و تلاش کنند که از ورود سرمایه خود به این بازار خودداری کنند. چراکه در نهایت با کوچک ترین تغییراتی بخش بزرگی از سرمایه این افراد از بین می رود و سود حاصل از این نوسانات تنها به جیب نوسان گیران و ذی نفعانی می رود که فعالیت های سیاه اقتصادی آنها در گرو افزایش نرخ ارز و بروز نوسان و هیجان است.