پایگاه خبری خبرآنی- غرببسندهها کماکان بر طبل نجات اقتصاد از مسیر تسلیم در برابر آمریکا میکوبند و سیاست تعامل با جهان را با تحریفهایی به عنوان ایدئولوژی زدگی و یا انزوا در سیاست خارجی تعبیر میکنند در حالی که با روی کار آمدن دولت سیزدهم، غرببسندگی و انزوای اختیاری در سیاست خارجی کنار گذاشته شد و هر روزه شاهد ارتباطات تجاری مفید با کشورهای مختلف دنیا هستیم.
در مقابل اما رسانههای جریانات غربگرا هر بار با ایجاد هراس از ارتباط و تعامل با کشورهای دنیا، آیهی یاس میخوانند , کماکان تعامل با جهان را در تعامل با آمریکا تعریف و منحصرمی کنند. بهطور مثال هفتهنامهی تجارت فردا در شمارهی 426 خود «چاه چینی» را روی جلد برد و تلاش کرد نشان دهد که ارتباط بیشتر ایران و چین، باعث ایجاد «تلهی بدهی» میشود و شرایط را برای «استعمار هوشمند» ایران توسط چین فراهم میکند! نگارنده در یادداشتی با عنوان «چینهراسی، تاکتیک حامیان غرببسندگی» (روزنامه وطن امروز – دوشنبه 10 آبان 1400) نقدی بر ادعاهای تجارت فردا در خصوص چین نوشت. جالب آنکه این هفتهنامه، خودش سه هفته بعد (در شمارهی 429) در مقالهای با عنوان «افسانه تله اژدها» اعتراف کرد که چین، نه تنها در تاریخش استعمارگر نبوده، بلکه خود زخمخوردهی استعمار است. با این حال اما روی جلد، اشارهای به اشتباه بودن چینهراسی نکرد و اینبار از طریق تیترهایی مانند «اتحاد با بازنده» و «سقوط به درهی ایدئولوژی»، خط هراس از قرارداد بلندمدت اقتصادی با ونزوئلا را دنبال کرد. اما آیا بهواقع، ارتباط تجاری با ونزوئلا برای ما سودی ندارد و اتحاد با بازنده محسوب میشود!؟
نگاهی بر جایگاه ونزوئلا
ونزوئلا کشوری در شمال آمریکای جنوبی است که از لحاظ جمعیت، پنجاهمین کشور پر جمعیت جهان است. زمانیکه کریستف کلمب برای بار دوم به قارهی آمریکا سفر کرد و به ونزوئلا رسید آن را سرزمین موعود خواند؛ سرزمینی که غنی از موهبت ها و منابع طبیعی است. ونزوئلا دارای بزرگترین ذخیره نفتی در جهان، معادن فراوان طلا و از لحاظ اقلیم جغرافیایی دارای خاک حاصلخیز و آب فراوان میباشد. با این وجود از سال 2015 که باراک اوباما -رئیسجمهور وقت آمریکا- ونزوئلا را به عنوان تهدیدی غیرمعمول و بزرگ برای امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا توصیف کرد، موجی از اقدامات قهری علیه ونزوئلا به راه افتاد؛ این اقدامات در دوره ترامپ، به صورت جنون آمیز دنبال شد و مشکلات اقتصادی فراوانی را برای ملت ونزوئلا ایجاد کرد.
ابرتورم، کمبود محصولات و مهاجرت مردم به سایرکشورها شاید مهمترین آثار تحریمهای شدید آمریکا بود. با این وجود در همهی این سالها، ونزوئلا در برابر این فشارها مقاومت کرد و کمر خود را در برابر فشارهای آمریکا راست نگه داشت؛ به گونهای که اکثر کشورهای جهان و حتی کارشناس مستقل حقوق بشر سازمان ملل که از 30 ژانویه (11 بهمن) به منظور ارزیابی تاثیرات اقدامات یکجانبه آمریکا علیه ونزوئلا در این کشور به سر میبرد، طی یک کنفرانس مطبوعاتی در پایان بازدید رسمی خود از این کشور تحلیلی کامل از اقدامات ظالمانه واشنگتن و پیامدهای آن ارائه داد. با این حال بسیاری از تحقیقات، عدم باخت ونزوئلا در این شرایط سخت را حاصل روابط استراتژیک می دانند. چرا که در طی این سال ها ونزوئلا با کشورهایی مثل چین و روسیه در ارتباط بوده است که در ادامه به اثرات آن میپردازیم.
روابط استراتژیک
با وجود تلاشهای دولت آمریکا در تضعیف اقتصادی دولت کاراکاس از مسیر اعمال تحریمهای گسترده، ونزوئلا همچنان متحدان استراتژیک خود را حفظ کرده است؛ ازجمله چین، روسیه و ایران. از جمله این روابط قرارداد بلندمدت چین-ونزوئلا میباشد. براساس این قرارداد تولید نفت ونزوئلا در مرحله اول از 110 هزار بشکه به 165 هزار بشکه میرسد و در مرحله دوم قصد دارند که به تولید روزانه 230 هزار بشکه نفت برسد که اقدامی موثر در جهت بی اثر کردن تحریم های آمریکا باشد که سبب جبران کاهش درآمدهای نفتی ونزوئلا میشود.
به علاوه پکن چندی قبل با اعطای وامی به ارزش 42 میلیارد دلار به کاراکاس موافقت کرد که منبع مالی خوبی برای توسعه راهبردی است. همچنین قرارداد بلند مدت روسیه-ونزوئلا سبب افزایش بهره برداری از منابع شرقی نفت ونزوئلا، توسعه زمینه های همکاری در مسئله نیروگاه های هسته ای و همچنین واردات محصولات استراتژیک مانند واکسن شده است. بنابراین برخلاف نوشته آقای هادی اعلمی فریمان (سقوط به دره ایدئولوژی - هفنه نامه تجارت فردا - شماره 429) که روابط چین و روسیه با ونزوئلا را بی اثر میداند، شواهد حاکی از آن است که در طی این سال ها چین و روسیه همراهان خوبی برای ونزوئلا بودهاند.
بازی دو سر برد
طبق اصول دانش اقتصاد، تجارت برای هر دو کشور تجارت کننده سودآور است؛ برقراری ارتباط فی مابین ایران ونزوئلا نیز برای طرفین منافع اقتصادی به همراه دارد. چرا که ونزوئلا دارای زمین های حاصلخیز و آب فراوان میباشد که در بخش کشاورزی نیازمند کود و ماشین آلات است. حال ایران میتواند با صادر کردن این اقلام دست به کشتی فراسرزمینی برای محصولاتی مانند دانه های روغنی، سویا و.. بزند که از این طریق مسئله کمبود نهادههای خوراکی و دائمی در ایران رفع میشود و قیمت کالاهای اساسی داخلی کاهش مییابد.
به علاوه در حوزه انرژی نیز ایران و ونزوئلا از طریق سوآپ نفت میتوانند سبب تولید نفت ترکیبی حاصله نفت سنگین و میعانات گازی ایران شوند که ارزش افزوده بالاتر و بازار فروش راحتتر دارد. در کنار آن ایران قادر است که در حوزه نفت خدمات فنی و پالایشگاهی صادر کند که سبب افزایش تولید ناخالص داخلی شود. و در بخش انرژی، ایران با صادر کردن میعانات گازی خویش که در سطح دریا انبار شده است می تواند ظرفیت تولید میعانات گازی خویش را افزایش دهد و مسئله کمبود گاز در فصول سرد سال را برطرف نماید و هزینههای انبارداری اش را کاهش دهد.
تغییر قاعدهی بازی
فارغ از این مباحث میتوان هدف های بزرگتری از این قراردادها استخراج کرد و آن این که پس از سالیان درازی که آمریکاییها ونزوئلا و گاهی ایران و چین را در فهرست «دولتهای سرکش» و نیز «دولتهای مطرود» قرار دادهاند، اگر این دولت ها بر طبق «قرارداد 25 ساله ایران و چین»، «قرارداد 20 ساله ایران و روسیه»، «قرارداد راهبردی ایران و هند» و حالا «قرارداد 20 ساله ایران و وئزوئلا» بتوانند با وحدت اقتصادی از طریق افزایش تولید و خرید نفت، افزایش صادرات و واردات، پیمان های پولی جدید و... با تحریم های شدید مقابله کنند، سیاست فشار حداکثری آمریکا در سطح جهانی اعتبار خود را از دست خواهد داد و قواعد بازی جهانی از انحصار آمریکا خارج و به نفع این کشورها تغییر خواهد کرد.
مائده منصوری- کارشناس ارشد اقتصاد
انتهای پیام/