به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، محمد فرزاد میرزایی قلعه در یادداشتی نوشت:در آستانه دومین ماه آغاز به کار دولت سیزدهم و پس از معرفی وزیران پیشنهادی از سوی رئیس جمهور محترم جناب آیت الله سید ابراهیم رئیسی؛ تمامی شهروندان و به طبع جامعه دانشگاهی و نخبگان سیاسی دغدغه انتخاب مدیرانی کاردان، کارآمد، مدبر و شجاع را برای استانداری ها و به طبع سایر سازمان ها را دارند؛ اما بالاخره از بین گزینههای مختلف قطعا بنا بر شرایط هر استان و کل کشور گروهی از مدیران سکانداری مدیریت استانها و سایر سازمانها را بر عهده خواهند گرفت، البته امید داریم دولت سیزدهم با شعار دولت مردم نویدی باشد برای انتخاب تیمی از مدیران پرتلاش و آشنا با فرهنگ کار و به دور از حاشیه و لابی بازیهای خسته کننده و هزینه ساز که در سالیان قبل به صورت متوالی روح تلاش و حرکت به سمت قلهها را از کشور ربوده بود.
در ادامه سخن ضمن یادآوری شعار سالهای یک ده اخیر که از سوی رهبر معظم انقلاب (مدظله عالی) که عموما در آنها واژه اقتصاد پر تکرار بوده است، باید گفت تاکید شعاری "معظم له" بر واژه اقتصاد در نامگذاری سالها، حکایت از آن دارد که تا به حال اتفاقی بایسته، شایسته و در خور تأمل در اقتصاد رخ نداده است؛ این بدان معناست که همگان باید در این خصوص احساس مسئولیت نموده و با کار مضاعف، مسیر پیشرفت کشور را دنبال کنند که صد البته این امر برای استانهای محروم که روی سایر استانهای کشور را در آمار رسمی بیکاری و بحرانهای اجتماعی سفید کردهاند، نگاه جدی تری را میطلبد، نگاهی از نوع ترویج فرهنگ کار؛ در اینجاست که نقش جناب رئیسی بعنوان رئیس جمهور، در ترویج این امر، آشکار میگردد.
حال می توان جناب آیت الله رئیسی را مخاطب قرار داده و بیان کرد: جناب رئیس جمهور باید به سمع و حضورتان برسانیم فرهنگ کار و اشتغال در میان صاحبنظران همواره به عنوان بزرگترین پیشنیاز نیل به پیشرفت مطرح بوده است و در واقع فرهنگ توسعه محور، همواره تودههای مختلف اجتماعی را به سوی دستیابی به آرمانی بزرگ راهنمایی و هدایت میکند. اما عدم وجود فرهنگ قوی کار در کشور، موجب شده است تا کم کاری و بیکاری پنهان در میان آحاد مردم و بخصوص مدیران، به نوعی عادت تبدیل شود و این نابهنجاری؛ هنجار تلقی شود و زمینه را برای لابی گریهای پشت پرده قدرت (به جای میز خدمت) فراهم نموده است در حالی که تمام کارها بر زمین مانده و هیچ شخصی مسئولیت این همه نابسامانی را عهده دار نیست!
جناب رئیس جمهور ساده باید گفت وضعیت فرهنگ کار در کشور ما برای توسعه اقتصادی و اجتماعی مطلوب نیست لذا بایستی متحول گردد و کلید و اراده این تحول در دستان شما و همکارانتان است.
آقای رئیسی، رئیس جمهور محترم ایران اسلامی باید پذیرفت که فرهنگ کار از فرهنگ سازمانی نشأت میگیرد؛ هنگامی که فرهنگ کار در یک سازمان ضعیف ارزیابی میشود یا زمانی که مدیران استانی به دنبال ماجراجویی های بین سازمانی هستند این بدین معنا است که کارکنان به انجام کار مفید و مولد تمایل ندارند و در نتیجه فعالیتهای آنها از راندمان و اثر بخشی کمتری برخوردار است. در چنین شرایطی، منابع به کار گرفته شد مطلوب را نخواهد داشت.
البته نیک میدانیم که شما و سایر مدیران برای ایجاد و رشد فرهنگ مطلوب سازمانی، با نیروی انسانی مواجه هستید، عاملی بسیار پیچیده! زیرا انسان، توان، انگیزه، اعتقاد و باورهایی نهفته در خود دارد که میبایست هدفمند و در راستای مثبت بالفعل شود و این جز در سایه یک مدیریت کارا و قوی محقق نمیشود و ما این اراده و درایت را در شعار مدیریتی شما (دولت مردم) دریافت نمودهایم.
به جرأت می توان گفت، مهمترین عاملی که میتواند کارمندان تحت مدیریت دولت شما را نسبت به کارکردن علاقهمند یا بیزار نماید سبک مدیریت حاکم است؛ چنانچه نظامات مدیریتی از این شرایط و علایق حمایت کنند، فرهنگ کار تقویت و در غیر این صورت تضعیف خواهد شد.
بدون شک شناخت عوامل مؤثر بر ارتقاء فرهنگ کار؛ به منظور تجزیه - تحلیل و ارتقاء فرهنگ کار در هر سطحی، امری حیاتی است؛ بهبود فرهنگ کار به این امر بستگی دارد که ما چگونه عوامل اصلی سیستم اجتماعی ـ تولیدی را مشخص میکنیم و به کار میبریم. اصولاً ارتقاء فرهنگ کار تحت تأثیر عوامل متعددی است که در یک طرف آن فرهنگ، ساختار اجتماعی- سیاسی، فنی، مدیریتی و در طرف دیگر آن ساختار طبیعی فضا وجود دارد.
جناب رئیس جمهور و اعضای محترم هیئت دولت سیزدهم ضمن احترام به شیوه مدیریت و اراده شما باید یادآور شد: برای حرکت به سوی شکوفایی اقتصادی، حمایت از فرهنگ کار مطلوب و مثبت، مورد نیاز است؛ لذا وضعیت فرهنگ کار از طریق دخالت در عوامل شناخته شده باید متحول گردد و گرایشها، بینشها و دانش لازم نسبت به کار در جامعه و سازمانها ایجاد شود.
برای تحول و ارتقاء فرهنگ کار؛ استفاده و توجه به شاخص ارزشهای درونی و بیرونی کار توصیه میگردد. نکته قابل تأمل آنکه مدیران سازمانها نقش خطیری در تحول فرهنگ کار برعهده دارند؛ این سخن درست نیست که تا فرهنگ کار در کل جامعه اصلاح نگردد تغییر در فرهنگ کاری یک سازمان معنی ندارد.
تجربه سازمانهای موفق نشانگر آن است که به رغم تأثیر عوامل محیطی، تصمیمات مدیریتی، خود میتواند بسترساز تحولات وسیعتری در کل جامعه باشد. فرهنگ کار و نظمپذیری در سازمانها زمینههای استفاده مفید و مؤثر از منابع انسانی و مادی را فراهم میسازد و آثار مطلوبی در بعد بهرهوری دارد لذا برای ارزشی کردن پیشرفت کشور، گریزی نیست؛ جز اینکه در دولت شما و جامعه، فرهنگ کار رواج پیدا کند.
فرهنگ کار بدون کار مفهومی ندارد لذا اولین دغدغه شما باید ایجاد اشتغال و حمایت از کارآفرینان باشد که این خود نیازمند آن است که فرهنگ کار نهادینه شود تا از این طریق بتوان بنیادهای پیشرفت را بنا نهاد و در جهت تقویت فرهنگ کار گام برداشت. فرهنگ کار به معنای پذیرش اصول، الگوها، رفتارها و قواعد انسان مولد است که با اعمال ساز و کارها و سیاستهایی، میتوان آن را ایجاد، مراقبت و کاربردی نمود.
بدون تردید ساختار جامعه بر فرهنگ کار مؤثر است؛ کارشناسان برای مشخص کردن ویژگیهای نیروی انسانی با کیفیت بالا از مؤلفههایی مانند: احساس تعهد، وفاداری نسبت به سازمان، مهارتهای ارتباطی خوب، توان مشارکت، تعهد اجتماعی ، مهارت فنی و پذیرش تغییر اشاره می کنند؛ البته این مدیریت است که عملاً سبب میشود تا کارها با اثر بخشی بیشتر یا کمتر انجام گیرد.
لذا پیشنهاد می گردد به منظور تغییر رفتار نیروی کار برای ساختن یک جامعه پویا با شاخصه های تولیدی؛ روش متوازن و هماهنگ با ویژگیهای خاص فضای جغرافیایی مناطق مختلف کشور در پیش گیرید. و در پایان سخن آنکه فرهنگ کار اگر چه در بسیاری از عوامل سازمانی به ویژه تولید و سودآوری مؤثر است، لیکن خود در حالت رونق تولید تقویت میگردد.
با توجه به مطالب بیان شده میتوان گفت که برای ترویج فرهنگ کار مطلوب در فضای سازمانی –سیاسی کشور و فضای اقتصادی - اجتماعی حال حاضر ایران؛ جهت نیل به جامعهای که هیچ کس در آن تماشاچی نباشد؛ باید در میان طبقههای مختلف جامعه، به صورت ریشهای ترویج فرهنگ کار صورت گیرد که عوامل مؤثر بر ارتقاء آن در ساختار اجتماعی کشور عبارتند از:
- حفظ و تزریق انگیزه کار، به عنوان پایه و معیار نهایی موفقیت در سیستم،
- فرهنگ محیط کار مطلوب با تأکید بر مشارکت طلبی از بالا،
- توجه به نقش نخبگان جامعه و به کارگیری آنها در ارتقاء فرهنگ کار،
- توجه به نقش تشکلهای صنفی و تقسیم کار مساعی در ارتقاء فرهنگ کار،
- توجه به نقش خانواده و سازمانهای آموزشی– اجتماعی در ارتقاء فرهنگ کار،
- توجه به انتخاب مدیران بخش های مختلف در ارتقاء فرهنگ کار با تأکید بر جوان گرایی،
- توجه به نقش رسانهها در ارتقاء فرهنگ کار با تأکید بر ترویج انگیزه توسعه طلبی،
- تاکید و توجه جدی به لزوم شکلگیری حلقههای میانی پیشرفت.
انتهای پیام/