به گزارش پایگاه خبری خبرآنی؛ استاد حیدر رحیمپور ازغدی متولد سال 1311 در مشهد و از مبارزان و فعالان سیاسی در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، و قیام روحالله خمینی در سال 1342 تا پیروزی انقلاب بودهاست. وی فعالیت سیاسی خود را از پیش از انقلاب به همراه محمد تقی شریعتی و طاهر احمدزاده سه رکن مبارزات نهضت ملی در خراسان آغاز کرد و فعالیت ها و تلاش های سیاسی و اقتصادی خود را تا پس از پیروزی انقلاب ادامه داد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، سالهای متمادی تلاش صادقانه برخاسته از غیرت دینی و انگیزه تحقق احکام و معارف اسلامی، نمایشگر بخش مهم زندگی آن مرحوم است. یکی از جلوه های تلاش استاد مرحوم حیدر رحیم پور ازغدی عرصه تولید در بخش کشاورزی و دامداری است که آن مرحوم در کتاب خواندنی «تلخ ترین نوشته من» این تلاش و جدیت را چنین روایت می کند:
بیشتر بخوانید:
من، پیش از پیروزی انقلاب به کار پررونق و پرسود ساختمان سازی مشغول بودم و تأمین همه مصالح از کارخانه سنگ و موزاییک و سنگ کوبی با خودم بود و از آنجا که مصالح و ساختارم ممتاز، همیشه ساخته هایم پیش فروش می شد و خریداران تا به امروز هم دعا می باشند.... تا آنجا کارم رونق داشت که اگر ولی الله الاعظم که عمری سربازی اش را کرده ام راهنمای پنهانی من نبود به یقین دورانی که بچه خرفت ها میلیاردر می شدند، من پخته، مرد اقتصاد کارتلی می گردیدم، اما لقمه هایی را که خورده بودم حلال بود و به جبران آنها، فرشتگان راهنمایان پنهانی من و بر این پایه، چون انقلاب اسلامی پیروز گردید همه کارهای شهری را تعطیل و بخاطر بارورسازی انقلاب اسلامی و به خصوص از آنگاه که امام فرمودند « کشاورزی و دامداری محور اقتصاد این انقلاب است » 200 متر از زمین های کارخانه ام در پنجراه سناباد (مشهد) را که اگر امروز بود هر متری از آن را چهار میلیون تومان (قیمت سال 1387) می خریدند، همه را به بهای یک هزارم بهاء امروز به چهارصد هزار تومان فروختم و در مزرعه خود به تأسیس دامداری پرداختم و در آن روزگار که شکارچیان، هر روز سوبسیدی (یارانه ای) را صید می کردند، من حتی آهن اصطبل ها را از بازار آزاد خریدم و دورانی که خرفتان در شهرها، پول پارو می کردند، من شکارچی پیشین شهر، همه شکارهای رمیده شهرها را رها ساخته و بچه هایم را به جبهه و همسرم و برادرانم را با انجمن شان، تحت نظر برادر مرحوم دیگرم غنیان، به نوکری و کلفتی بنیاد مستضعان فرستادم و به بنیاد خراسان شکل دادیم و خود به خواسته امام سر به بیابان زدم و همین ها سندی شد که تصور شود پس از پیروزی انقلاب، دامپروری را تأسیس کرده ام.
در بخش دیگر این کتاب استاد رحیم پور با غیرت مثال زدنی اش درباره اهمیت کشاورزی و دامداری می نویسد:
مگر شمایان خداباور و مسلمان و اهل مذهب عدل و اختیار نیستید و اگر هستید ببینید کتاب و سنت درباره کشاورزی چه می گویند؛ خداوند می فرماید: «نحن الزارعون» چنین افتخاری از من است و پیشوای مان می فرماید: «الزارعون کنوز الله فی الارض» کشاورزان گنج گونه اند. ذکر سبب به جای مسبب و گنج یابانی که به یاری کاوش شان با ارزش ترین گنج های زمین و خوراک زنده ماندن جانداران را از دل خاک بیرون می کشند و اگر هم راست می گویید و براستی امام را به پیشوایی انقلاب پذیرفته اید، این هم سخن اما «کشاورزی محور اقتصاد این انقلاب است زیرا چنانچه زراعت خودمان، کشاورزی خودمان ما را کفاف نکند و دست مان را پیش آمریکا انقلاب و امثال آمریکا برای کسب ارزاق مان دراز کنیم، دیگر نمی توانیم کاری انجام دهیم و آن وقت است که در جهات سیاسی هم وابسته می گردیم.»
و این هم سخن رهبر امروز انقلابی که همه خود را ملزم به اطاعت حضرتش می دانیم و از او کسب قدرت می کنیم. حضرتش با چنین ظرافت به بیان ارزش کشاورزی می پردازند: «لفظ جهاد در اول جهاد کشاورزی معنی دار است. یعنی که کارهای کشاورزی باید با روحیه جهادی صورت بگیرد. آنچنان که در اول انقلاب، خیلی زود فرهنگ جهادی وارد میدان کشاورزی و دامداری شد.»
انتهای پیام/