به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، نشست ششم از سلسله نشستهای «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و افقهای پیشرو» با حضور حسن صفرخانی مدیرکل دفتر مدیریت عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رایزن فرهنگی اسبق ایران در ترکیه، قزاقستان و ترکمنستان و به همت حلقه دیپلماسی عمومی انقلاب اسلامی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.
صفرخانی در این نشست مهمترین مشکل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را نگاه نادرست مسئولان به حوزه دیپلماسی فرهنگی دانست و بیان داشت: مشکل اساسی ما در این سازمان نوع نگاه مسئولان به فعالیتهای فرهنگی در خارج از کشور است. علیرغم اینکه انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است و با پیروزی انقلاب نیز در خارج از کشور -خصوصاً در کشورهای اسلامی- اشتیاقی به ابعاد فرهنگی و معنوی انقلاب به وجود آمد، اما در نظام یک نگاه جدی به حوزه دیپلماسی فرهنگی شکل نگرفت و هنوز هم شکل نگرفته است لذا مشکل جدی ساختار روابط فرهنگی بینالمللی کشور و بهتبع آن سازمان فرهنگ و ارتباطات این است که در مجموعه نظام به دیپلماسی فرهنگی بها داده نمیشود، مسئولین عالیرتبه به کار فرهنگی در خارج از کشور در قالب یک سازمان اداری کوچک و کمبها نگاه میکنند؛ درصورتیکه کشورهای بزرگ و داعیهدار، از شرق تا غرب و حتی در برخی کشورهای اسلامی، یک نگاه منسجم ملی و آرمانهای فراملی به فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور دارند و بر اساس آن نگاه ملی به دستگاه متولی دیپلماسی فرهنگی خود مینگرند.
وی افزود: مشکل ما این است که آن نگاه ملی شکل نگرفته و به نظر من اصلاً وجود ندارد؛ علیرغم تأکید و توجه رهبر معظم انقلاب در قضیه شکلگیری سازمان فرهنگ و ارتباطات اما این نگاه در دیگران به وجود نیامد و اکنون به این سازمان نه بهعنوان راهبر و پیشران حوزه دیپلماسی فرهنگی در خارج از کشور، بلکه بهعنوان مجری برخی اقدامات فرهنگی در خارج از کشور نگریسته میشود. این نگاه حاشیهای و اضافی به دیپلماسی فرهنگی در دولت، مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت و غیره وجود دارد؛ درحالیکه دیپلماسی فرهنگی رکن مهم توسعه کشور در حوزه بینالملل محسوب میشود و برای کشور منافع اقتصادی و سیاسی به همراه دارد. فقدان این نگاه ملی و بیتوجهی به نقش و جایگاه دیپلماسی فرهنگی موجب این شده است که بسیاری از مسئولان و حتی برخی از نمایندگان مجلس تفاوت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با سازمان تبلیغات اسلامی را ندانند و اصلاً مسئله دیپلماسی فرهنگی برای آنها –مگر معدودی- مطرح نیست. لذا این مسئله در سیاستهای کلی نظام و برنامههای توسعه مغفول مانده است.
وی افزود: از اینطرف هم این مشکل وجود دارد که یا فعالیتهای جدی اثربخش در حوزه دیپلماسی فرهنگی ما کم است یا آن مقدار هم که انجام شده برجسته نشده است. نوع عملکرد سازمان فرهنگ و ارتباطات، خود میتواند به تقویت یا تضعیف این نگاه ملی کمک کند. اگر فعالیتهای اثرگذار سازمان فرهنگ و ارتباطات بیشتر و موفقتر بود، نگاه بهتری نیز به آن وجود خواهد داشت. البته بعضی رایزنان فرهنگی در کشورهای مختلف اقدامات ارزشمندی انجام دادهاند اما سازمان برای معرفی و برجسته کردن داشتهها و موفقیتهای خود از زبان رسانهای و هنر بهره نگرفته است. اگر این کار صورت میگرفت، اهمیت و ظرفیت دیپلماسی فرهنگی در ذهن مسئولان ما تقویت میشد. لذا درمجموع تا آن نگاه ملی به اهمیت دیپلماسی فرهنگی بهویژه در دولت شکل نگیرد آسیبهای دیگر سازمان فرهنگ و ارتباطات ادامه خواهد داشت.
صفرخانی در ادامهی مشکل فقدان نگاه ملی به مقوله دیپلماسی فرهنگی گفت: باید به آسیب دیگری در این حوزه اشاره کرد و آن کمتوجهی سکانداران اصلی سیاست خارجی به این حوزه، هم در داخل و هم در خارج از کشور است؛ دستگاه سیاست خارجی کشور بهتبع فقدان نگاه ملی، به عمق اثربخشی دیپلماسی فرهنگی در مناسبات کشورها توجه لازم و کافی را ندارد و مشکلات ساختاری و اداری فیمابین سازمان فرهنگ و ارتباطات در ادوار مختلف (علیرغم فراز و فرودهای آن) از این نگاه ناشی میشود؛ در همین راستا سفرای ما نیز از تسلط، دانش و بینش لازم در این خصوص به صورت کامل برخوردار نیستند و نوعاً بر اساس تجربههای شخصی و سلایق رفتار میکنند و اهتمام لازم به این حوزه در فعالیتهای سفارتخانهها و سفرا به چشم نمیخورد؛ البته بخشی از این مشکلات به نوع انتخاب و گزینش رایزنان فرهنگی نیز برمیگردد.
رایزن فرهنگی سابق ایران در ترکیه با تأکید بر لزوم مطالبه و ورود نخبگان برای اصلاح نگرش مسئولان خاطرنشان کرد: حل این مسئله نیازمند حرکت و مطالبه نخبگانی است، اما تاکنون نخبگان فکری و فرهنگی ما چندان با این موضوع مواجه نشدهاند. باید گفتمان نخبگانی در این حوزه را توسعه داد تا مسئولان ما را متوجه اهمیت دیپلماسی فرهنگی برای انقلاب اسلامی و سرمایهگذاری و برنامهریزی در این حوزه کند. نخبگان ما باید با ورود به این حوزه به گفتگو و بحث در خصوص اهمیت و جایگاه دیپلماسی فرهنگی، ساختار و مدلهای اجرایی آن و نقد و آسیبشناسی ساختار و مدلها و فرآیندهای موجود، تولید محتوا و برجسته کردن تجربه دیگر کشورها و بهرهمندی از آن در دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بپردازند.
مدیرکل دفتر مدیریت عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار داشت: نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، فقدان نگاه و ساختار منظومهای و منسجم و هماهنگ در حوزه دیپلماسی فرهنگی است؛ یکی از نکات و علتالعلل تشکیل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ایجاد انسجام و هماهنگی برای توسعه اثربخشی به فعالیتهای فرهنگی در خارج از کشور بود ولی متأسفانه هنوز این مهم بهصورت اجرایی و عملیاتی شکل نگرفته است؛ حوزه فعالیتهای دینی در قالب مجمع جهانی اهلبیت(ع) و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، حوزه گسترش زبان و ادبیات فارسی (بنیاد سعدی) و فعالیتهای سایر نهادها و سازمانها و بودجه و اعتباراتشان فارغ از این هماهنگی و انسجام، بهصورت مجزا انجام میشود و فقط یک نگاه صوری به هماهنگی وجود دارد و گاها اقدامات انجامگرفته توسط بخشهای دیگر تکراری بوده و یا حتی در تناقض و مغایرت با فعالیتهای بخش دیگر صورت میگیرد.
وی افزود: نکته دیگری که باید به آن اشاره داشت بیتوجهی به دیپلماسی فرهنگی در سایر حوزههاست؛ ما در تولید محصولات فرهنگی، کتاب، فیلم و آثار تولیدشده در سایر حوزههای فرهنگی و هنری، فاقد یک نگاه بینالمللی هستیم، چه با نگاه فرهنگی و چه با نگاه اقتصادی؛ مثلاً رمان و کتاب و اثر فرهنگی ما مخاطب خارجی را فراموش کرده است؛ یا در حوزه فیلمسازی اثری تولید نمیکنیم که قابلیت عرضه بینالمللی را داشته باشد. در حال حاضر کشورهای مقتدر در حوزه دیپلماسی فرهنگی خود از طریق تولید محصولات فرهنگی در قالب کتاب، فیلم، موسیقی و ... هم به اقتصاد فرهنگ و هنر توجه دارند و هم اهداف توسعه فرهنگی خود را دنبال میکنند؛ اما مسئولان و صاحبان بنگاههای فرهنگی و هنری ما فاقد چنین بینش و دانش و مهارتی هستند.
صفرخانی یکی دیگر از مشکلات حوزه دیپلماسی فرهنگی را «فقدان نظام آیندهپژوهی و آیندهنگری» دانست و بیان داشت: امروزه بخش مهمی از حوزه سیاستگذاری دیپلماسی فرهنگی معطوف به شناخت روندهای آتی و آیندهپژوهی و تنظیم نظام سیاستگذاری و تدوین راهبردها و تنظیم برنامهها بهصورت منعطف و بر اساس پیشبینیهای صورت گرفته است.
مدیرکل اسبق حوزه ریاست سازمان فرهنگ و ارتباطات در ادامه به یکی دیگر از مشکلات این سازمان اشاره کرد و گفت: یکی از مشکلات جدی سازمان فرهنگ و ارتباطات آن است که ریلگذاری آن متناسب با تغییر ساختارها و ظرفیتها و ابزارهای دنیا برای اعمال سیاستهای فرهنگی عوض نشده است. بهعنوانمثال امروزه در دنیا از ظرفیت سمنها و بخش غیردولتی در پیشبرد اهداف دیپلماسی فرهنگی استفاده میکنند اما ما هنوز نگاه کلاسیک داریم و دولت را صرفاً متولی و متصدی فعالیتهای فرهنگی برونمرزی میدانیم و به حضور بخش غیردولتی و مؤسسات مردمنهاد در این حوزه توجه نداشته و نتوانستهایم این ظرفیت را ساماندهی کنیم و در خدمت اهداف نظام قرار بدهیم.
وی افزود: مثال دیگر استفاده از فناوریهای جدید در حوزه دیپلماسی فرهنگی است. امروزه ساختارها و روشها و حتی محتواهای تولیدی از حالت کلاسیک عبور کرده و دنیای جدید و متنوع و متکثری فراروی ما قرار گرفته است که اگر خود را به ساختارهای جدید و روش و شیوههای فناورانه و محتوای متناسب با آن مجهز نکنیم شکستمان حتمی است. ما باید یک سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مجازی و نوین و مجهز به امکانات سختافزاری و نرمافزارهای نوین داشته باشیم و از نیروی انسان دارای دانش، بینش و مهارت در این ساحت بهرهمند باشیم. امروزه شبکههای اجتماعی در مقایسه با اشکال رسمی، تأثیرگذاری بیشتری بر افکار عمومی و روابط فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی دارند. ما چه مقدار از این ظرفیت بهره گرفتهایم و نگاه خود را با ظرفیتهای فضای مجازی و دیجیتال تطبیق دادهایم؟
صفرخانی در ادامه بر ضرورت بازتعریف فعالیتها و مأموریتهای سازمان فرهنگ و ارتباطات تأکید کرد و اظهار داشت: فعالیتهای فرهنگی بینالمللی نسبت به دهههای گذشته از حیث فلسفه، شیوهها، محتوا و ساختار تفاوت بسیاری کرده و لازم است سازمان فرهنگ و ارتباطات بر این اساس بازتعریف شود.
رایزن فرهنگی سابق ایران در ترکیه بر تربیت نیروی انسانی متناسب با این تغییرات و نگاه جدید تأکید کرد و گفت: افراد باتجربهای در سازمان فرهنگ و ارتباطات وجود دارند اما تجارب آنها عمدتاً شخصی بوده و نه بر اساس تربیت و برنامهریزی سازمانی. ما تا امروز فعالیت خاصی برای تربیت نیرو در حوزه دیپلماسی فرهنگی انجام ندادیم. البته اقدامات ارزشمندی در مراکز علمی و پژوهشی صورت گرفته است مانند تأسیس دانشکده مطالعات جهان و یا راهاندازی مطالعات منطقهای؛ اما به حوزه اجرایی و عملیاتی اتصال لازم و کافی را نداشته است.
مدیرکل دفتر مدیریت عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به سؤالی درباره نحوه نظارت این وزارتخانه بر سازمان فرهنگ و ارتباطات بیان داشت: نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر سازمان فرهنگ و ارتباطات بر اساس شاخصهای عمومی و اختصاصی سازمان اداری و استخدامی کشور انجام میشود؛ ولی ضروری است با بازتولید شاخصهای کمی و کیفی قابلسنجش بر اساس کیفیت و اثربخشی برنامهها و فعالیتها، میزان اثربخشی دیپلماسی فرهنگی را اندازهگیری نماییم.
رایزن فرهنگی اسبق کشورمان در قزاقستان در پایان به مشکل کمبود بودجه سازمان فرهنگ و ارتباطات اشاره کرد و اظهار داشت: یکی از مشکلات جدی این سازمان به دلایل مذکور -خاصه فقدان نگاه ملی به حوزه دیپلماسی فرهنگی- عدم تناسب اعتبارات و امکانات آن با وظایف و مأموریتهای آن است. نگاه حداقلی به تأمین اعتبارات سازمان فرهنگ و ارتباطات از بدو تأسیس بر این سازمان سایه افکنده است و خصوصاً در سالهای اخیر آن را با مشکلات جدی بودجه مواجه کرده است. فشار مضاعفی که به این سازمان به نسبت سایر وزارتخانهها و نهادها و سازمانها آمده خیلی بیشتر بوده و موجب شده ستون فقرات این سازمان دچار مشکل جدی و اختلال شود و حوزه دیپلماسی فرهنگی ما بیشترین فشار را برای کاهش نیروی انسانی و اعتبارات تحمل کند که آثار و نتایج بشدت منفی آن در سالهای آتی خود را نشان خواهد داد.
انتهای پیام/