گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی - سیده فاطمه حبیبی: روحانی رفت اما دستاوردهایش باقی ماند، روشی که او در اداره اجتماع در پیش گرفت نه صرفاً از روی بیکفایتی که از نوع جهان بینی و تفکرش نشأت میگرفت و ریشه در نگرشی داشت که به پیکره اجتماع و مردم به عنوان سلولهای این پیکر داشت. هشت سال ریاست روحانی بر امور اجرایی کشور تغییراتی در بافت جامعه، شیوه مدیریت صاحب منصبان، سبک زندگی مسئولان، فرهنگ حاکم بر اجتماع و جهان بینی مردمان جامعه ایجاد کرد که تا سالهای سال میماند و در برخی موارد شاید هرگز تغییر نکند. به جرات میتوان گفت اولین دستاورد روحانی، زوال معنای برخی واژه ها و مفاهیم بود: واژه هایی چون تدبیر، امید، اعتدال، عقلانیت، ارتباط، گفتگو، که پیش از این در شکلی آرمانی و دلنشین قرار داشتند، با دستاویز قرار داده شدن در دولت روحانی نه تنها والایی خود را نزد بدنه اجتماع از دست دادند که حتی اجتماع رنج دیده از فشارهای ممتد اقتصادی و بنبست اجتماعی به تنفّر از این واژهها رسید.
از دیگر دستاوردهای دولت روحانی عادی شدن اغتشاش بود، اعتراضات بحق مدنی نسبت به فشارهای شدید اقتصادی که طبق اصل 27 قانون اساسی آزاد و بلااشکال است عمدتاً با بی توجهی و بیکفایتی مسئولان به محلی برای سوءاستفاده جریان معاند تبدیل و به کشته شدن مردم بیگناه منجر میشد. بویژه در چهار سال دوم دولت تدبیر که تقریباً هر سال بخشی از کشور دستخوش آشوبهایی میشد که همگی در ابتدا اعتراضات ساده، مسالمتآمیز و بحق مدنی نسبت به شرایط اقتصادی بوده و ریشه آن به عملکرد دولت منتهی میشد؛ این اعتراضات عمدتاً با نادیده گرفته شدن از سوی دولت به خشمگین شدن مردم و نفوذ معاندین میانجامید که اوج آن در اعتراضات آبان 98 دیده شد.
در چنین شرایطی شاید به جرأت بتوان گفت از دستاوردهای دولت روحانی ارزان شدن جان انسان و عادی شدن شنیدن اخبار مرگهایی بود که تنها با مسئولیتپذیری دولت میشد از بسیاری از آنها جلوگیری کرد. تنها در بهمن ماه 99 به دلیل قطعی برق و خاموشی معابر تهران 26 نفر جان خود را از دست دادند بدون اینکه خبری از آن مخابره شود، حادثه قطار تبریز-مشهد که با بیکفایتی وزیر وقت راه رخ داد، انفعال دولت در برابر جولان کرونا و نادیده گرفتن هشدارها و حتی التماسهای وزیر بهداشت، تا جایی که در نقطه مقابل حسن روحانی شخصاً با در ایام سال نو به بهانه زنده شدن گردشگری برای مسافرت نوروزی به مردم چراغ سبز نشان داد و در نتیجه آن کرونا که در کشور تا حد قابل قبول اما شکنندهای مهار شده بود بار دیگر طغیان کرد و به اندازه ای اوج گرفت که همچنان پس از 5 ماه هر روز رو به افزایش است و اکنون روزانه بیش از 500 نفر در کشور قربانی کرونا میشوند در حالیکه روحانی وظیفه داشت با یک تصمیم آگاهانه در بزنگاه عید، مانع این مرگ و میر شود.
از دیگر دستاوردهای دولت روحانی فعال شدن گسلهای اجتماعی و افزایش تصاعدی شکافهای طبقاتی بود. با سیاستهای سرمایه محوری دولت تدبیر فاصله میان دهکهای درآمدی جامعه به حدی افزایش یافت که ترمیم و اصلاح بخش کوچکی از آن حتی با سالها تلاش و برنامه ریزی به سختی انجام پذیر خواهد بود. برنامهریزیهای اقتصادی و سلوک اجتماعی رئیسجمهور وقت به گونهای بود که ساختار اجتماعی کشور را به شدت تغییر داد و طبقات مولتی میلیاردرها و فقر مطلق را پررنگ تر کرد.
افزایش هولناک سرقت اولیها در مقابل رشد حیرتانگیز مولتی میلیاردرها نمونه ای از این درههای طبقاتی است که روحانی از خود برجای گذاشت. در حالی که به گفته رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در سه ماه نخست سال 99 بیش از 50 درصد بازداشتشدگان در حوزه سرقت برای بار اول مرتکب جرم شده بودند.
نشریه فوربس از رشد انفجاری میلونرهای ایرانی(بر پایه دلار آمریکا) در همین سال خبر داد و نوشت به رغم تحریمها و شیوع کرونا، شمار ایرانیان با خالص دارایی بالا طی سال گذشته میلادی 21.6 درصد نسبت به سال قبل از آن افزایش یافته در حالی که رشد شمار میلیونرها در جهان در همین سال تنها 6.3 درصد بوده است.
بازتعریف و نیز شکلگیری مفاهیم جدید در سپهر اجتماعی کشور از جمله آقازادهها و ژنهای خوب از دیگر نتایج هشت سال دولت اعتدال بود که به رشد قارچ گونه و آشکار طبقه اجتماعی شد که پیش از این جسارت آشکار شدن را نداشت.
گروهی که تنها به انتساب نسبی، خونی، خانوادگی به مراکز قدرت و ثروت از امکان و مزایای خاص در جامعه برخوردار شدند و آشکارا به این امکان خود میبالیدند و خود را برتر از سایر طبقات جامعه میدانستند و پیش از این فضای فرهنگی جامعه قدرت این گستاخی و خودنمایی را از آنها گرفته بود. اما در دولت تدبیر از گوشه و کنار کشور سر برآوردند و اکنون به وبال و بحرانی برای جامعه تبدیل شدهاند که مهار و کنترل آن سالهای سال زمان خواهد برد.
روحانی در تمام سالهای ریاستش قوانین عدالت محور از جمله اخذ مالیات از خانههای خالی و اموال لوکس و ... را مسکوت گذاشت و از اجرای آنان شانه خالی کرد. دولت روحانی از آنجا که خود دولتمردان، مدیران، دوستان و منسوبانش مشمول پرداخت مالیات میشدند هرگز قوانین مالیاتی که بر ثروتمندان تحمیل میشد اجرا نکرد و در مقابل به بهانه افزایش نقدینگی و تورم از افزایش حقوق کارگران و بازنشستگان خودداری کرد. قوانین در دولت تدبیر به گونه ای گزینش، تصویب و اجرا میشد که عموماً برای دهکهای ضعیف سودی نداشت و به نفع ثروتمندان بود مثل حقوق های نجومی که به شکل قانونی پرداخت میشد و از منظر قانون بلا اشکال بود.
روحانی روش بیتوجهی و دوری از مردم را برگزید و همین نگرش را به بیشتر مدیران و مسئولان حتی در ردههای میانی مسئولیت تسری داد. مرحوم ترکان از مشاوران و نزدیکان روحانی در توصیف او گفت «روحانی کمی روحیه اعلیحضرتی دارد» ؛ جملهای که برای شرح آنچه در دولت روحانی بر کشور گذشت کافی است. همان چیزی که امام خمینی(ره) هشدار داده بود «خوی اشرافیگری» در دولت روحانی یکی از عوامل اصلی همه مسائلی بود که به مصائب تبدیل میشد. روحانی رفت اما آثار و دستاوردهایش باقی است او بنیاد کجی نهاد که جبران کردنش به سالها کار جهادی و انقلابی نیاز دارد.
انتهای پیام/