عصر ایران؛ امیر حسن خدیر- در خاطرات تازۀ آقای حسن روشن ستارۀ پیشین تیم ملی فوتبال ایران (در برنامۀ شبکۀ «تیوا» - تلویزیون تعاملی تیوا- و با حضور حمید درخشان دیگر چهرۀ سرشناس فوتبال ایران) که در فضای مجازی هم به شکل گستردهای منتشر شده چند اشتباه وجود دارد که اگر به آنها پرداخته شود احتمالا مخاطبانی خواهند گفت «مته به خشخاش نگذارید» و اگر هم نپردازیم بیم آن هست که به عنوان متن مرجع، بعدها و سالها مورد استناد قرار گیرد و به همین صورت تکثیر شود.
ضمن این که در مروز خاطرات فوتبالی یا به بهانۀ نقد نکات نادرست به لحاظ تاریخی، غرض، مطلقا متهم کردن گوینده نیست و احتمال فراموشی در گذر زمان را نباید نادیده گرفت و هر چند امر مقدسی مخدوش نشده اما بهتر است با این یادآوریها تا میتوانیم همه را به دقت بیشتر فراخوانیم:
با این توضیح مقدماتی این نکات قابل ذکر است:
1. وقتی مجری به نقل از علی فتحاللهزاده مدیرعامل پیشین باشگاه استقلال و با خنده البته میگوید «ایشان گفته من 6 تای بازی 52 را قبول ندارم»، حسن روشن هم با تعجب در مقام انکار و مقابله میگوید: «من، هم دیدم و هم در آن بازی حضور داشتم» تا تکذیب کند.
این در حالی است که وقتی فتحالله زاده میگوید «آن بازی واقعیت ندارد» منظور این است که فیلمی از آن وجود ندارد و بیشتر شوخی میکند و هواداران با این جمله سر به سر دوستان خود می گذارند!
اما چرا فیلمی وجود ندارد؟ چون در آن زمان مسابقات کشتی برگزار میشده و تلویزیون با امکانات آن دوره تنها میتوانسته مسابقات کشتی را به صورت مستقیم و زنده پوشش دهد.
از این رو ضبط بازی مشهور تاج – پرسپولیس را شاپور قریب کارگردان سینما به عهده میگیرد چون قرار بوده صحنۀ قالپاق دزدی فیلم سینمایی «ممل آمریکایی» بابازی بهروز وثوقی در پارکینگ ورزشگاه 100 هزار نفری را - که هنوز رسماً افتتاح نشده بود- ضبط کند و به همین خاطر دوربین به ورزشگاه برده بود. منتها بعدتر مشکلی برای راشهای فیلم پیش میآید. بنابراین وقتی تشکیک میشود اشاره به این است که فیلمی موجود نیست و بیشتر برای تحریک هواداران رقیب بر زبان میآید ولی آقای روشن جدی گرفته است.
2. این که بعد از بازی «شش هیچ»، باشگاه تاج، برای پرسپولیس تاج گل فرستاده هم درست نیست. چون تاج گل مربوط به سال 1350 است و تصاویر آن در مطبوعات آن زمان منتشر شده و به خاطر قهرمانی پرسپولیس در پایان اولین دورۀ جام تخت جمشید بوده است با برد 1-4 بازی رفت و 0-2 برگشت.
همان تیمی که آن قدر خوب بود که پرویز خسروانی در مقام رییس سازمان تربیت بدنی پیشنهاد داد با اضافه کردن ناصر حجازی و پرویز قلیچ خانی به عنوان تیم ملی به مقدماتی المپیک و جام ملت های آسیا اعزام شود تا خاطرشان از قهرمانی آسوده باشد.
3. فردای 6 هیچ هم ضیافت شامی برگزار نشده است. خسروانی به قدری عصبانی بوده و الفاظی چنان تند به کار میبرد که عکس العمل جواد الله وردی را برمیانگیزد و اعتراض میکند و همین سبب میشود خسروانی او را به دفتر سازمان تاج می فرستد تا حساب و کتاب کند و برود و بعدها متهم شد در آن بازی در خدمت پرسپولیس بوده و او همواره تکذیب کرده بعد از مشاجرۀ لفظی از تاج رفت.
4. تصویر آن ضیافت شام که در مطبوعات آن دوران به چاپ رسیده هم مربوط به میهمانی علی عبده مالک پرسپولیس است در پایان 5 دوره جام تخت جمشید به عنوان اتحاد دو باشگاه پرسپولیس و تاج و تمام خبرنگاران مطرح رادیو وتلویزیون و روزنامه ها و مجلات هم دعوت میشدند و هر بازیکن یک شاخه گل رز (قرمز) در دست داشت و به پرسپولیسیها هدیه میدادند و عکس یادگاری میگرفتند.
در این که فردای 6 هیچ خسروانی عصبانیتر و ناراضیتر از آن بوده که میهمانی شام ترتیب دهد تردید نیست اما بعید هم نیست که او چند روز بعد شامی داده باشد که لابد آقای روشن هم حضور داشته اما روایت مطبوعاتی همان است که ذکر شد.
5. در این گفت و گو حسن روشن بارها از پرویز خسروانی به عنوان «مدیر عامل تاج» نام میبرد در حالی که او پایه گذار، مالک و رییس هیأت مدیرۀ باشگاه بوده و مدیر عامل در زمان مورد اشاره «سرلشگر اسدی» بوده است.
سازمان تاج زیر مجموعههایی داشت و هر یک هم مدیری: عنایت آتشی/ بسکتبال، حسین بهرام صفت/ والیبال و در فوتبال: پرویز کوزه کنانی و منوچهر طیورچی.
سازمان تاج را مدیر عامل وقت – سرلشگر اسدی- منحل و اختیارات را به پرویز شیخان محول کرد.
6. روشن میگوید: سالی یک بار هم آقای خسروانی را نمیدیدیم. اگر منظور او این است که سر تمرین نمیآمده طبیعی است. چون مالک بود نه مدیر عامل مثل آبراموویچ که مالک چلسی است نه مدیر عامل آن اما اگر منظور او این است که صاحب باشگاه را نمیدیده خلاف است چون اتفاقا به گواه تصاویر مطبوعات آن دوران در میهمانیهای مهم که شخصیتهای سیاسی از کاخ مرکزی تاج دیدن میکردند حسن روشن حضور داشته است. ناصر حجازی هم دعوت میشده ولی معمولا نمیرفته اما آقای روشن اتفاقا کنار خسروانی در عکسها هست و شاید خودش را با ناصر حجازی اشتباه گرفته است!
7. آنجا که میگوید «در تیم ملی آن زمان 8 بازیکن بزرگسال بودند و 4 بازیکن جوان تقریباً دقیق است». اما چرا «تقریباً»؟ چون نه 8 نفر که 7 نفر بزرگسال بودند: «ناصر حجازی، منصور رشیدی، کارگر جم، قراب، کارو حق وردیان، غلامحسین مظلومی و عادلخانی».
بر این اساس جوانان هم نه چهار نفر که 5 نفر بودند: «حسن روشن، باغوردانی، نگارش، نراقی و پرویز مظلومی».
همین اشارات 7 گانه کافی است هر چند به بهانۀ همین عدد 7 این نکته هم خالی از لطف نیست که حسن روشن از ابتدا 7 نمی پوشید و شمارۀ او در آغاز 10 و در تیم ملی 12 هم بوده و وقتی کاپیتان تاج/ استقلال شد، البته 7. پس به همین 7 فقره بسنده میکنیم!