به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری خبرآنی؛ همواره موفقیت، سلامت، پایداری و پویایی یک سیستم و یک جامعه و یک نظامی چون نهاد خانواده و حضور زنان در عرصهی عمومی، مرهون سلامت اعضای آن است و اگر عضوی از این سیستم و یا نظام به هردلیلی دچار مشکل شود، بیتردید، اثرش را در کل سیستم بجای خواهد گذاشت.
بدین سان، اگر اجتماع و جامعهی انسانی را به مثابهی یک سیستم و نظام در نظر بگیریم، زمانی این جامعه میتواند از سلامت و پویایی برخوردار باشد که تمام کسانی که در این جامعه زندگی میکنند دارای ایمان، تعادل باشند و از سلامت و پویایی از ذهنیت تا عینیت بهرهمند شوند.
این سلامت و سامان در بستر ایمان به خدای متعال و تمسک از اهل بیت، امنیت و عشق و تعادل و توازن و پویایی به زندگی خود ادامه میدهد و فقدان این بستر بیتردید به پیدایش مشکل، مسئله، آسیب در اجتماع انسانی میانجامد.
در این اجتماع زنان، نهادهای زیادی درچهار خرده نظام فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حضور دارند که در صورت سلامت کارکردی می توانند نظامی پایدار و سیستمی پویا را برای زنان به منصهی ظهور برسانند.
در هر حال، حضور زنان در عرصه اجتماعی یکی از مباحث مهم است که دارای کارکردهای فراوانی است، از جملهی این کارکردها، حضور زنان در عرصهی اشتغال و اقتصاد است، ولی کارکرد اصلی حضور زنان در جامعه، آگاهی بخشی است و این فقط در ایران نیست بلکه در کل جهان یک کارکرد مهم تلقی میشود.
دیدگاه ما به زنان باید جهانی باشد زیرا لازم است زنان در تمام دنیا نسبت به خودشان و دیگران بیتفاوت نبوده و آگاهانه عمل کنند، هرچه انسان آگاهتر باشد، مسئولیت بالاتری خواهد داشت و تعهد و مسئولیت و آگاهی در زنان منشأ خیر و برکت درخانواده و جامعه شده و پیامد آن ایجاد جهان مثبت خواهد بود. بنابراین باید تلاش شود تا از آگاهی خودمان استفاده کنیم و مشکلات را به موفقیتها و پیامدهای مثبت در جامعه تبدیل کنیم. مسائل زنان با توجه به حضور جدی آنان در 60 سال اخیر در عرصهی عمومی دارای پیامدهایی است که این پیامدها گاه در ساختار و گاه در عاملیت باعث به وجود آمدن تغییراتی در کنش و نگرش زنان شده است که مهم ترین این سوالات عبارتند از:
سئوالاتی در مورد جامعهشناسی زنان مطرح است که میخواهیم به آنها پاسخ بدهیم و البته با توجه به نگاه جامعهشناسی و کاربردی باید به سئوالات زنان وخانواده جواب بدهیم و پاسخگوی این مطالب باشیم زیرا جامعه شناسی، علمی کاربردی است.
بررسی وضعیت زنان به لحاظ جامعه شناختی چیست؟ آیا زنان در عرصه ی اجتماع حضور دارند و کرامت آنها در جامعه در نظر گرفته میشود؟ و اینکه حضور زنان در رسانهها چگونه است؟ (زنان شاغل، باسواد، شهری، روستایی، خانهدار، مطلقه، بیسرپرست و ...)
چرا رشتهای به عنوان جامعهشناسی زنان به وجود آمدهاست؟ رشته جامعهشناسی درابتدا به معنای عام به مسائل زنان نپرداخته بود و مسائل زنان تحتالشعاع نگاه مردانه و روح پدر سالار قرار داشت تا جایی که زنان ما به آگاهی رسیدند و به جایی رسیدند که باید به جامعه وارد شوند.
مهمترین مسائل اجتماعی زنان چیست؟ نقض قوانین جامعه در مورد زنان مثلا در مورد اشتغال زنان و یا قیومت فرزندانشان. تعدد نقشهای زنان برای آنها مشکل آفرین است به عنوان فرد شاغل، مادر خانهدار و ...
وجود سقف شیشهای برای خانمها که در کل دنیا وجود دارد تبعیض در میزان درآمد زن و مرد و.. بطور کلی بسیاری از مشکلات زنان نگاه بالاتر نهاد خانواد و جامعه به جنس مرد است که در آموزش و پرورش هم این نگاه به وجود آمدهاست و مشکلاتی را ایجاد کردهاست.
نکته بعدی ستیز زنان با خودشان بودهاست. اولین جایگاهی که زنان نسبت به زنان دارند رابطهی دختر و مادر است که دختر تلاش میکند توجه مادر را به خود جلب کند و یا عروس و مادر شوهر که برای جلب محبت مرد هرکدام تلاش میکنند و نسبت به همدیگر در ستیز زنانه هستند.
مشکل اصلی در پیشرفت زنان در جامعه هم ممکن است نگاه اشتباه و حسادت آمیز زنان به یکدیگر باشد.
در صورتی که زنان می توانند مدیران موفقی بشوند (به دلیل جزیی نگر بودن) و نکتهی مهمی که وجود دارد این است که نگاه خوبی در جامعه و خانواده به تغییرات نگرش و ارزشی نشدهاست که اگر این تغییر و تحول در نگرش افراد صورت بگیرد جامعه زنان به پیشرفت خواهد رسید و زنان جایگاه اجتماعی خود را پیدا خواهند کرد.
مشکل اصلی در پیشرفت زنان در جامعه هم ممکن است نگاه اشتباه و حسادت آمیز زنان به یکدیگر باشد
باید به مسئولیت نگرفتن زنان نگاه مثبت بیشتری بشود و نگاه برابر باید وجود داشته باشد و مردان جایگاه زنان را به آنان باز پس بدهند و خداوند هم هیچگاه نفرموده است که مردان را به زنان برتری دادیم و همیشه آیات قرآن هم با یا ایها الانسان شروع شدهاست و خطابش به انسان بوده است (نه به زن و نه به مرد بطور مجزا و خاص) . دین از برابری سخن گفته و نابرابری ساختهی ایدئولوژی و عقاید باطل وهنجارهایی است که زائیده فکر باطل بشر است.
نکته ی دیگری که باید به آن توجه داشت، این است که باید بدانیم خانواده یک سیستم است که دو ستون دارد یک ستون مرد است و یک ستون زن و اگر عضوی از سیستم خانواده به درد بیاید تمام سیستم بیمار میشود؛ وقتی خانوادهای متلاشی میشود سیستم به هم میریزد و علاوه بر همسران، فرزندان هم سرگردان میشوند و احساس امنیت و آرامش را از دست می دهند. قابل توجه است که، بیشترین آمار طلاق برای سنین 25-20 سالگی است چون مشکلات اقتصادی واجتماعی بیشتر شدهاست و تابآوری دراین سن نیز کمتر است.
مشکلات معیشتی و مشکلات اخلاقی از مهمترین مشکلاتی است که امروزه خانواده و جامعهی ایرانی را درگیر کردهاست. در جامعه شناسی، خانواده ها به دستههای ذیل تقسیم میشوند:
1-خانواده هایی که از نظر جامعه شناسی مورد بررسی قرار میگیرند
2- خانوادههایی که سنتی، مدرن، پست مدرن و یا در حال گذار و ترکیبی هستند. اخیرا هم به الگوی خانواده ایرانی–اسلامی رسیدهایم.
نکته مهمی که مطرح میشود این است که باید بدانیم جامعهشناسی وارد خانواده شدهاست و مباحث مطروحه، دیگر فردی نیست. بحث روانشناسی خانواده جای خود را به جامعهشناسی دادهاست و باید نقش خانواده را در جامعه پررنگتر ببینیم. نظر روانشناسان در مورد تحولات خانواده این است که یقین شود چرا طبقهی متوسط خانواده به سمت طبقهی زیرین فروکش کرده است؟ چرا قدرت خرید طبقه متوسط از دست رفته است؟ و این امر متأسفانه بخاطر کم رنگ شدن بحث جامعهشناسی خانواده است باید بدانیم وضعیت کار و وضعیت زنان در جامعه کنونی ما چگونه است؟
زنان شاغل در خانه چه وضعیتی دارند؟ پس ایدئولوژی خانواده و حقوق شهروندی خانوادگی مهم است که حقوق زن و مرد از طرف مقابلش حفظ بشود و حقوق فرزندان و اولیاء متقابلا حفظ شود. (احترام پدری و احترام مادری حفظ شود) وایدئولوژی خانواده نیز مهم است و شامل مفاهیمی است که به خانواده ارزش میدهد.
براساس پژوهشهایی که انجام شدهاست، چند بحران مهم یا 4 تهدید مهم برای نهاد خانواده وجود دارد که عبارتند از مشکل اقتصادی، مشکل ارتباطی درون خانوادهها، کمسوادی والدین و بیکاری و طلاق رسمی و عاطفی است و فقر فرهنگی، که بیشترین اعتراضات در آنجاست.
رسانه اجتماعی عامل زایش ایدئولوژیهای منفی در خانواده است
یکی از دلایل خیانت جنگ نرم در رسانهها و فضای مجازی هستند که باعث شده است ، حب و حیا از بین برود و بحث خیانت متأسفانه بزرگترین علت طلاق در خانواده باشد یعنی رسانه اجتماعی عامل زایش ایدئولوژیهای منفی در خانواده است. مسئولیت مدیران میانه که در زمینههای ستادی فعالیت میکنند این است که با اجرای طرح گفتگو، میزان گفتگو در خانوادهها را بالا ببرند تا مسائل و مشکلات خانواده حل بشود.
در خانواده باید با گفتگو مسائل را حل و فصل کرد و همه باید نگاه واقع بینانه نسبت به مسائل اجتماعی و هویت فردی و اجتماعی تک تک اعضای خانواده داشتهباشند. به ویژه نسبت به زن خانواده که دارای یک جایگاه مهم در نهاد خانواده است و حمایتگر همسر و مادر و خواهر و... است. او میتواند با این شکل از ایفا کردن نقشها، خانوادهها را به تکامل برساند و این زن است که میتواند، خانواده را به خانواده متعالی تبدیل کند.
در این بستر، زنان به عنوانی نیمی از جامعهی ایران در صورت داشتن توانمندیهای لازم در پویایی نظام آموزشی که در آن حضور دارند، میتوانند بسیار تاثیرگذار باشند. اما این تاثیرگذاری نیازمند ابزارهای تئوریک و تحلیلی است، مبحثی که حلقهی مفقوده فعالیت زنان در ایران تلقی میشود و میتوان گفت که بزرگترین آسیب در حوزهی مطالعات زنان، به هم ریختگی ذهن اجتماعی سنتی و فقدان چارچوب مفهومی جایگزین آن است. در ذیل این آسیب بزرگ، می توان ازدست یازیدن زنان و دختران ایرانی به هر ندایی و صدایی که به آنها امید کاذبی عطا میکند، سخن گفت، ازتئوریهای فمنیستی تا رسانههای نوین وشبکه های اجتماعی و اساسا نظام سرمایهداری که خواهان سلطه بر دنیا است، در شکل دادن این امید کاذب ، نام برد.
مهتاب رضیئی، جامعه شناس و پژوهشگر حوزه زنان و خانواده
انتهای پیام/