عصرایران؛ احسان محمدی- در یک دنیای عقلانی اوضاع میتوانست یکجور دیگر پیش برود. بازیکنان پرسپولیس و سپاهان بعد از تساوی 1-1 به هم دست میدادند، خسته نباشید میگفتند، به رختکن میرفتند و الان روی بازی بعد تمرکز میکردند به ویژه قرمزها که جمعه باید مقابل استقلال بازی کنند. یک مسابقه حساس.
اما در فوتبال ایرانی، بازیکنان بعد از تساوی به طرف هم یورش بردند، مشت و لگد پرت کردند، فحاشی، داد و فریاد. نتیجه؟ عمیقتر کردن نفرت میان هواداران، احتمال محرومیت بعضی بازیکنان، تکثیر خشم و خشونت، افزایش تقابل میان دو شهر تهران- اصفهان، امتداد جنجال در شبکههای اجتماعی، متلک انداختن مدیران، عدم تمرکز بازیکنان و ...
حتی برنامه شب گذشته فوتبال برتر هم نتوانست کمکی به ماجرا کند. کماکان طرفین ماجرا اعتقاد دارند که «نه تنها حق با ماست بلکه تمام حق با ماست، ما بیگناهیم و همهاش تقصیر رقیب است» این چیزی بود که حتی افشین پیروانی از پرسپولیس و صالحی از سپاهان با قاطعیت و بدون کوچکترین نرمشی نسبت به آن موضع گرفتند.
طبعاً این جور وقتها هوادارانی که شیفته کلکل هستند میخواهند هر جور شده دست بالا را داشته باشند اما این هیجانات چه فایده ای دارد که حتی مدیران باشگاه هم به آن دامن میرنند، کسانی که انتظار میرود مثل بزرگتر عمل کنند و فتیله را پایین بکشند خودشان آتشبیار معرکهاند!
بیایید فرض کنیم که در آن دعوا بازیکنان موفق میشدند بینی و دندانهای هم را بشکنند. یعنی به جای این مشت و لگدهای دور، دستشان به هم میرسید و همدیگر را زیر مشت و لگد میگرفتند. نتیجه؟ احتمالاً چندماه محرومیت، جریمه نقدی باشگاه، اعصاب خرد هواداران از نداشتن بازیکن در ترکیب، کسر امتیاز و ... بیشتر از این چه دستاوردی داشت؟ چند شعر و شعار برای کری خواندن روی سکوها؟ دیگر چه؟ واقعاً بازیکنان حرفهای که مدام دم از فوتبال حرفهای میزنند و انتظار دریافت حقوق حرفهای دارند و از بقیه میخواهند با آنها حرفهای برخورد کنند خودشان تا چه اندازه حرفهای عمل میکنند؟
بازیکنانی که به هم حمله کردند کافی بود کمی سرشان را میچرخاندند و به سروش رفیعی نگاه میکردند. بازیکنی که همین دو سال قبل در دیدار پرسپولیس- سپاهان با استنلی کیروش دست به یقه شد، کتککاری کرد و حالا کنار استنلی برای موفقیت سپاهان میجنگد!
بد نبود نگاهی به سعید آقایی میانداختند که همین یکی دوسال قبل وقتی عضو سپاهان بود با کبوتر قرمز در دستانش برای پرسپولیسیها کری میخواند و حالا پرسپولیسی شش آتشه شده!
حرف ساده است. فایده این کارها چیست؟ جز ایجاد نفرت میان هواداران دو باشگاه، جز دردسر و حاشیه، جز تیره کردن فضای فحاشی و توهین. شما که چند وقت دیگر ممکن است به تیم حریف بروید و سنگ آنجا را به سینه بزنید این رفتارهایتان چه سودی دارد؟
کسانی میگویند آقا همه جای جهان این طور است، شما آرژانتین و کلمبیا را نگاه کن! چرا به رفتار بازیکنان در ایتالیا و اسپانیا نگاه نمیکنید که بعد از سوت داور چطور با هم رفتار میکنند و آرژانتین و کلمبیا الگویمان شدهاند؟ چه اشتراک فرهنگی و تمدنی و دینی و اخلاقی با این کشورها داریم که فوتبال باشگاهیشان در همه جای جهان مصداق اوباشگری است؟
بازیکنان در زمین بازی باید محکم بازی کنند، جانانه تکل بزنند، به هم راه ندهند و مثل سرباز وظیفهشناس باشند اما بازی که تمام شد این مشت و لگدپراکنیها چه فایدهای دارد؟ حرفتان را با پا به توپ بزنید نه با ردیف کردن فحش و پرتاب مشت از راه دور! این رویه غلط است، کار و رفتار غلط، غلط است حتی اگر 83 میلیون نفر از آن دفاع کند.