به گزارش پایگاه خبری خبرآنی- در قرن 21، اهمیت سرمایه گذاریهای خطرپذیر در تأمین مالی موسسسات کشاورزی با پتانسیل رشد بالا در سطح جهانی به عنوان یک الزام شناخته شده بازار آینده است اما سرمایه خطرپذیر با سرمایه بخش خصوصی (Private Capital) کاملا متفاوت است.
بسیاری از شرکتهای بزرگ و معروف در زنجیره کشاورزی آمریکا نظیر( سیباس، سیمپلات، شاخه های خواهری مونسانتو، آکاناگان)، با ابداع و تجاری سازی فنآوریهایی از قبیل اصلاح بذر و مکانیزاسیون، زیست فنآوری (Biotechnology)، بیوتک و تولید نرم افزارهایی که دادههای اولیه آن، با نمونه برداری از زمین و داده های ماهواره ای تهیه میشود(FieldScripts) و نوآوری هایی که اصطلاحا نوآوری های شومپیتری(Shumpeterian Innovation ) نامیده می شود، همگی در ابتدا توسط سرمایه گذاران خطرپذیر تأمین مالی شده اند.
امروزه علا وه بر نقش تامین کننده مالی، صنعت سرمایه گذاری پرخطر، تبدیل به یک هسته مرکزی در بعضی شرکت های نوآور و پویای کشاورزی و بایو تکنولوژی در سطح جهانی شده است. در خلال چهار دهه اخیر، این صنعت در سطـــح بین المللی وسعت یافته به طوری که هم اکنون تعداد 78 انجمن سرمایه گذاری پرخطر در جهان وجود دارد.
گرچه هنوز آمریکا به مرکزیت خود در این صنعت ادامه میدهد، ولی در سایر مناطق جهان و به ویژه در آسیا مراکز بسیار فعالی در این زمینه به وجود آمده است. البته تنوع شاکله اقتصادی-اجتماعی کشورها، از نظر اکوسیستم های کسب و کار، اکوسیستم حقوقی و مالی و سیستم های ابداع گرانه ملی، سطوح کارآفرینی، توسعه اقتصاد سیاسی، رفتارهای متغیر نیروی کار، قوانین مالکیت بر شرکتها، کامیابیهای علمی و فرهنگ کسب و کار نیز بر سیر تکامل و رشد صنعت سرمایه گذاری خطر در کشورها نیز بگونه ای ویژه ای تاثیر گذار است.
قبل از جنگ جهانی دوم، منابع سرمایه ای برای کار آفرینان کشاورزی در هر کجای جهان، یا دولتها و مؤسسه های مورد حمایت دولت بودند و یا سرمایه گذاران غیر رسمی(فرشتگان نجات)که معمولا" روابط قبلی هم با مزرعه داران داشتند. در این دوران بانکها به طور منطقی تمایلی به اعطای وام به مؤسسسات جدیدالتأسیس کشاورزی که معمولا فاقد وثیقه بوده و فعالیت آنها توام با ریسک بالا بود، نداشتند.
تأمین مالی توام با خطر به عنوان یک فعالیت رسمی، بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم ابتدا در مناطق سواحل شرقی آمریکا به عنوان یک فعالیت سازمان یافته(Venture capital as an Institution)آغاز گردید. در خلال شش دهه بعد از آن، رفتار جوامع نسبت به این فعالیت به تدریج چنان گسترش و حرفه ای گردید که هم اکنون به عنوان یک صنعت از آن نام میبرند.
از دهه1980، مرکزیت صنعت سرمایه گذار خطرپذیر از نیویورک و بوستون در شرق آمریکا به منطقه معروف (Silicon valley) در غرب منتقل شد. تجربه نقش دولت آمریکا در توسعه صنعت سرمایه گذاری پرخطر در بخش کشاورزی هرچند غیرمستقیم، ولی مهم بوده است.
آثار غیر مستقیم این نقش از طریق اعمال سیاستهای پولی و مالی مناسب در حفظ نرخ تورم پایین تولید و فضای تثبیت شده مالی برای شرکتهای فنآور جلوه گر شده است.
سیاستهای مالیاتی در جهت کاهش مالیات بر عواید سرمایه گذاری(Capital Gains) و همسو با ایجـــاد انگیزه برای تشویق سرمایه گذاری خطرپذیر در حوزه کشاورزی طراحی گردیده است و بازار سهام(NASDAQ) به عنوان یک روش انتخاب استراتژیک برای خروج از سرمایه گذاری پرخطر، تحت ضوابط و مقررات کنترل گردیده و تسهیلات و امکانات آن برای خروج مداوم و لحظه ای طی 30 سال اخیر وسعت و انعطاف بیشتری یافته است.
سیاست اجتماعی مهم دیگر آمریکا تحقیقات مستمر دانشگاهی در حوزه کشاورزی و اتصال آن این صنعت است. این پدیده نه تنها نتایج بسیار ارزشمندی را در این صنعت حاصل نموده است، بلکه موجب اشتغال تعداد زیادی از فارغ التحصیلان دانشگاهی کشاورزی در این زمینه شده است. مهمتــرین اقـــدام دولت در پــایه ریـــزی ایـن صنعــت، تصـــویب قــــانون ســـرمایه گذاری صنایع کوچک(Small Business Investment Act ) در سال 1958 بود که به موجب آن شرکتهای سرمایه گذاری کوچک (SBICS ) به منظور سرمایه گذاری در فعالیتهای کوچک مقیاس اما تکنولوژی محور بایوتکنولوژی کشاورزی از هر نوع تاسیس گردیدند.
این قانون به افراد اجازه میداد که شرکتهای سرمایه گذاری کوچک(SBICS) تاسیس نمایند و از طریق آن از دولت فدرال آمریکا وام با بهرة یارانه ای دریافت نمایند. این قانون به بانکها اجازه میداد که از طریق شرکتهای سرمایه گذاری کوچک وابسته به خود قوانین دوران رکود بزرگ مبنی بر ممنوعیت بانکهای تجاری از مالکیت بیش از پنج درصد شرکتها را دور بزنند. آخرین مصوبه دولت در این زمینه صدور مجوز برای شرکتهای کوچک سرمایه گذاری در تجهیز منابع مالی از طریق بازار در سهام بود. قوانین دولتی باعث گردیده که این سرمایه گذاریهای خطرپذیر به سرمایه گذاریهای حرفه ای ارتقاء یابند.
در آمریکا، سرمایه خطرپذیر را بر حسب مراحل تامین مالی به صورت ذیل تقسیم بندی کرده اند:تامین مالی مرحله کاشت بذر(seed financing)،تامین مالی مرحله شروع عملیات(start up financing)،تامین مالی مرحله اول (first stage financing)،تامین مالی مرحله توسعه (expansion financing)،تامین مالی مرحله توسعه مالکیت و مدیریت(Acquisition financing) و تامین مالی خرید سهام سایرین از طریق وام(Leveraged buy outs)؛سه مرحله اول را مراحل آغازین و سه مراحله بعد را مراحل واپسین مینامند. با این وجود مرحله ششم را جزء مراحل سرمایه خطرپذیر نمی دانند.
بنابراین می بینیم که در هر کشوری،دولت با همکاری وزارتخانه تخصصی در توسعه این صنعت تاثیر گذار بوده است.صنعت سرمایه گذاری پرخطر به دلیل ماهیت مخاطره آمیز بودن آن یک صنعت بسیار حساس است و لذا دولتها باید مواظب باشند که سیاستهای آنها تاثیرات معکوس روی این صنعت نگذاشته و موجب تزریق ریسک اضافی به این صنعت نشود.
در پاره ای کشورها، مقررات و سیاستهای متوازن دولتی موجب پیدایش و ایجاد و انگیزه برای بخش خصوصی در سازماندهی و توسعه صنعت سرمایه گذاری پرخطر شده است.
سرمایه پرخطر در خلاء به وجود نمی آید بلکه ایجاد و بقاء آن مستلزم فرصتهای مناسب از طریق موسسات دولتی و حمایت وزارتخانه تخصصی است. مثلا شرکت نانواستار (Nanostart AG) یک شرکت سرمایهگذاری در حوزه فناورینانو است. این شرکت آلمانی اخیرا سرمایهگذاری مشترکی را از طریق یکی از شرکتهای اقماری خود موسوم به Nanostart Asia Pte. Ltd روی شرکت چینی وستبریج اسست منیجمنت (Westbridge Asset Management) انجام داده است. ماهیت ذاتی این سرمایه گذاری پرخطر از خرید بخشی از سهم سرمایه یک مؤسسه و یا شرکت به منظور تامین مالی آنها نشات میگیرد.
بدیهی است این شیــوه تامین مالی به صورت وام نیست، هر چنـــد که در بعضی موارد وام، و اختیار تبدیل وام(بدهی) به سهام پیش بینی می گردد. موفقیت سرمایه گذاران پرخطردر پیش بینی آنها از افزایش سرمایه های خود در جریان رشد مؤسسه سرمایه پذیر است(رشد ارزش سهام). مؤسسات جدیدالتاسیس نرخ بالایی در عدم موفقیت (74% میانگین ورشکستگی جهانی) دارند و لذا چشم انداز برای سرمایه گذار پرخطر درکشاورزی دلیل تکثر و تعدد ریسکها مخاطره آمیز است.
از آنجا که دارائیهایی شرکت دانش بنیان دانش فنی و مغز افزاری است و کمتر دارای دارائیهای ثابت فیزیکی میباشد.بنابراین به هنگام ورشکست شدن، چیــز زیــادی بـــرای پوشش ریسک ســرمایه گذاران باقی نمی ماند. سرمایه گذاران خطرپذیر در شرکتهای جدیدی سرمایه گذاری می کنند که نرخ بازده آنها حدود 10 برابر در ظرف مدت کمتر از 5 سال خواهد بود.
فرایند سرمایه گذاری خطرپذیر مستلزم این است که سرمایه گذاری انجام شده از طریق قابلیت نقد شدن شرکت، ادغام در شرکت دیگر و عرضه در بازار سهام قابل تبدیل به نقدینگی باشد. به همین جهت سرمایه گذاران خطرپذیر را میتوان سرمایه گذاران موقت نامید که معمولا تا زمان تبدیل به نقد شدن سرمایه های آنها از طرق مذکور، عضویت هیات مدیره شرکتها ی سرمایه پذیر را در اختیار دارند.
برای سرمایه گذاران پرخطر، شرکت سرمایه پذیر یک کالا است که باید فروخته شود و نه اینکه نگهداری گردد. بنابراین انگیزه آنها در نگهداری سهام، سودآوری است. در ازاء سرمایه گذاری، سرمایه گذاران پرخطر نه تنها بخشی از سهم سرمایه موسسه سرمایه پذیر را مالک میشوند بلکه آنها مصرانه انتظار دارند که عضویت در هیأت مدیره شرکت را نیز در اختیار داشته باشند تا از آن طریق نظارت(هیات مدیره و مجمعی) لازم را اعمال نمایند.
سرمایه گذاران پرخطر برنامه ریزی میکنند که موسسه سرمایه پذیر را بطور فعال نظارت کنند، به مدیریت آن یاری رسانند و حتی در شیوه بکارگیری سرمایه گذاری خود دخالت نمایند. هدف آنها این است که درگیری و تعهدات خود را بمنظور سودآور کردن، بقاء و رشد موسسه سرمایه پذیر تقویت نمایند.
این درگیریها به انجام نقش های متفاوتی میانجامد که میتواند شامل همکاری در استخدام مدیران و افراد کلیدی، ارائه مشاوره های استراتژیک، معرفی مشتریان بالقوه، معرفی شرکاء استراتژیک، هماهنگی با تأمین کنندگـــان مالی مــراحل توسعه بعدی موسسه، بانکهای سرمایه گذاری و همکاری های دیگر باشد. چارچوب ساختاری صنعت سرمایه گذاری پرخطر در دنیا موسسات سرمایه گذاری پرخطری است که به روش زنجیره ای از مشارکت ها (Partnerships) بنام صندوق (Fund) سازمان می یابند.
نقش این صندوقها تجهیز منابع سرمایه ای از افراد ثروتمند، صندوقهای بازنشستگی، بیمه ها، بنیادها، موسسات وقف و خیرات و سایر موسسات میباشد. شرکاء مدیر در این صندوقها افراد حرفه ای در زمینه سرمایه گذاری و سایر سرمایه گذاران شرکاء محدود میباشند.
همکاری یک صندوق نمونه معمولاً بین 7 تا 10 سال مشارکت و سپس پایان میپذیرد و در واقع یک نوع مشارکت مدنی بین موسه مدیریت سرمایه و سرمایه گذاران شریک برای مدت محدود می باشد. اشاعه موفقیت آمیز این صنعت اساسا" بر بستر یک محیط باز و پذیرا در درون بخش تخصصی مانند بخش کشاورزی نضج میگرد. البته وجود فرصتهای سرمایه گذاری بسیار سودآور است.البته چنانکه گفته شد، نحوه پیدایش و تکوین صنعت ملی سرمایه پرخطر در کشورها تفاوت دارد.
در اغلب کشورهای توسعه یافته، منشأ پیدایش آن هم از لحاظ تجهیز منابع و هم از لحاظ افراد سرمایه گذار عمدتا داخلی بوده است. ضمن اینکه امریکا الگوی آنها بوده است. البته مهمترین استثناء انگلستان است که دارای یک قدمت طولانی در بانکداری تجاری بوده و بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم موسسه( 3I) را تاسیس نمود.
در کشـــورهای در حــال توسعـــه، آژانس بین المللـــی توسعه و بخصوص شرکت تامین مالی بین المللی (International Finance Cooperation= IFC) نقش مشوق در تشکیل بسیاری از صندوق های سرمایه پرخطر اولیه با مشارکت نیکوکاران (Donors) ایفاد نمود. برای مثال در سال 1986، IFC کشورهای مالزی و کره را به عنوان کاندیدهای مناسب برای توسعه صنعت سرمایه پرخطر معرفی نمود و برای تایوان،کره و هندوستان یک نقش کاتالیزوری داشته است.
در اوائل دهه 1990، آژانس امــریکا برای توسعه بین المللی (The U.S Agency for International Development) تعدادی پروژه های جدید خطرپذیر(AgTech) را بویژه در اروپای شرقی تامین مالی نمود.
اولین تلاش موسسات امریکایی در جهت صادر کردن مدل امریکایی سرمایه پرخطر توسط بنیاد راکفلر در سال 1960 با تاسیس دفتری در بروکسل بود.
همزمان، موسسه تحقیق و توسعه امریکا (ARD) سعی نمود که فرهنگ و رفتار سرمایه گذاری را به خارج منتقل نماید و در سال 1962، موسسه توسعه مشارکتهای کانادا وموسسه توسعه مشارکتهای اروپا تاسیس گردیدند. در سال 1972، موسسه ARD در تاسیس یک موسسه وابسته در استرالیا همکاری نمود.
اما اولین موج بزرگ جهانی شدن این صنعت در حوزه بایو کشاورزی و آی تی اواخر دهه 1980 بالا گرفت، هنگامیکه چندین موسسه آمریکایی پیشاهنگ نظیر( Advent international، Apax، Citicorp Venture Capital و Warburg Pincus ) عملیات بین المللی خود را پایه گذاری کردند.
اروپا بیشتر این سرمایه گذاریها را جذب کرد اما به علت کمبود سرمایه گذاریها برای مراحل اولیه تاسیس شرکتهای جدید، شعب خارجی آنها تاکید نمودند که یا میزان سرمایه گذاری در این مراحل محدود شود و یا اینکه حجم منابع سرمایه گذاری در اختیار آنها توسعه یابد. با وجود اینکه تعدادی از این شعب در جریان رکود 1988 بسته شدند ولی بیشتر آنها بکار خود ادامه و حتی گسترش یافتند.
حرکت امریکایی ها به طرف آسیا خیلی نامنظم تر از حرکت به اروپا و عمدتاً از طرف موسسات سواحل غربی امریکا شروع شد، هرچند موسسات بزرگ سواحل شرقی نیز مبادرت به سرمایه گذاری کرده بوده اند (از جمله شرکت تامین مالی وابسته به شرکت فعالیتهای برون مرزی Adventکه در سال 1985 در سنگاپور در زمینه الکترونیک مغناطیس نانو تاسیس گردید) شاید بتوان گفت که موفق ترین سرمایه گذار در آسیا شرکت( Hambrecht & Quist )است که از سال 1980 سرمایه گذاری در تایوان را آغاز نمود.
با این وجود، اوج فعالیت های موسسات تامین سرمایه خطرپذیر غربی در آسیا از اواسط دهه 1990 شروع شد. زمانی که تعداد اینگونه موسسات، حجم و وسعت عملیات آنها بطور اساسی افزایش یافت. تداوم این سرمایه گذاریها در سالهای بحرانی پس از 2000 همچنان تا 2021 ادامه دارد.
در فرانسه اولین موسسه سرمایه خطرپذیر ( ( Sofinnova در سال 1972 تاسیس و در سال 1974، موسسه (TA Associates) در بوستون سرمایه گذاری مشترکی را برای سرمایه گذاری در آمریکا بنا نهادند. این موسسه در سال 1976 اقدام به تاسیس دفتری در سانفرانسیسکو نمود تا از آن طریق به سرمایه گذاریهای Silicon Valley دسترسی پیدا کند. امروز شاخه های این شرکت در زمینه پهبادهای کشاورزی فعال است.
در سالهای اول دهه 1990، بانکها و موسسات مالی اروپایی به صنایع سموم، کودها، تراریخته ها و بیوتکنولوژیکی کشاورزی علاقه مند شدند و موسسات خطرپذیر خود را تاسیس نمودند. نظر به اینکه محیط سرمایه گذاری برای موسسات سرمایه گذاری خطرپذیر در آمریکا به مراتب بهتر از اروپا بود، بسیـــاری از موسســـات پیشاهنگ اروپــــایی در این زمینــه شعباتی را در آمریکا تاسیس نمودند. بــــرای مثال Dutch Bank ING ابتدا شرکت وابسته خود بنام Atlas venture را در سال 1980 تاسیس نمود و سپس در سال 1986 دفتر امریکایی Atlas venture در بوستون افتتاح گردید.
در ژاپن هم تلاشهای مشابه توسط چند موسسه بزرگ سرمایه گذاری خارجی بعمل آمد که عملیات و فرهنگ این صنعت در آن کشور مستقر شود. بین المللی ترین موسسه ژاپنی در این صنعت موسسه JAFCo در سال 1986 یک دفتر در لندن و در سال 1987 یک دفتر در نیویورک تاسیس نمود.
در سال 1990 تمرکز فعالیتهای منطقه ای خود را به آسیا منتقل کرد و دفتری در سنگاپور تاسیس نمود و متعاقباً فعالیت های آسیایی خود را تا تأسیس 8 دفتر در این منطقه گسترش داد. موسسه مهم دیگر ژاپنی، شرکت سرمایه گذاری و تامین مالی ژاپن NIF است که استراتژی متفاوتی را از JAFCo در خارج از کشور دنبال میکند.
به این ترتیب که بیشتر در قالب سرمایه گذاری مشترک (Joint Venture) در آسیا عمل می نماید. در سال 1987، NIF با بانک دولتی توسعه تایوان شرکت مشترکی را تشکیل داد.
سپس در سال 1990 یک دفتر در سنگاپور تأسیس کرد ولی تا سال 1996طول کشید که یک دفتر در ایالات متحده تأسیس نمود . در سالهای آخر دهه 1980 انتظار میرفت پیشرفت سرمایه گذاران خطرپذیر ژاپن با استفاده از سودهای حبابی ناشی از تامین مالی موسسات جدید بر پایه تکنولوژی (Technology Based) وموسسات با تکنولوژی پیشرفته (Hish-Tech) به سرمایه گذاران پر نفوذ در صنایع شیمیایی پیشرفته امریکا تبدیل شوند.
این ســرمایه گذاران بزرگ بین المللی بازار حال و آینده خود را از سال 2012 عمدتا" در منطقه ای که به اصطلاح "چین بزرگ" مینامند متمرکز ساخته اند.
منطقه بزرگی شامل چین، اندونزی،سنگاپور، هنگ کنگ، تایوان، چین، بخش هایی از مالزی ، برونئی و تایلند و استرالیا را هم باید به این فهرست اضافه نمود. شرکت تامین نهاده کشاورزی نورودیک یارا اینترنشنال، پتاس کرپ، موزائیک، آی ام سی گلوبال، بلاروس کالی از مهمترین شرکای آمریکایی-اروپایی آنها میباشند.
امــروزه مـــوسسات ســــرمایه گذار خطرپذیر جهانی نظیر Apax، Atlas Ventures، Vortex Ventures، وجود دارند اما برای کشاورزی هوشمند (Smart Farming) مقاصد بازاری بین المللی کشورهای پیرامون دریای چین و اقیانوس هند هدفگذاری شده است.
مهمترین استثناء بر این قاعده اروپا است. جائیکه انجمن سرمایه گذاران پرخطر اروپا در بروکسل است و اتحادیه اروپا سعی میکند یک بازار تمام اروپایی (Pan – Europea) را دنبال کند که از طریق روشهای سندیکائی بتواند فعالیت های و دامنه پروژه های خود را در زمینه اینترنت اشیا (IOT)توسعه بخشد. موسسات سرمایه گذاری خطرپذیر نظیر( Walden، WI Harper، H&Q Asia Pacific) که در سطح آسیا و اروپا فعال هستند.
البته تعدادی از این موسسات مانند شرکت آگریوم فعالیت خود را به عنوان بخشی از استراتژی چین بزرگ (Greater China strategy) میدانند،آخرین شکل از جهانی شدن این صنعت در قالب روابط دو جانبه بین Silicon alley ، برزیل، رژیم صهیونیستی، تایوان و هندوستان و آلمان در زمینه سموم شیمیایی و تراریخته ها و حرکت بسوی کشورهای حوزه خلیج فارس تکامل یافته است.
تــردیدی نیست که سرمایه گذاری خطرپذیر به عنوان یک فرهنگ، یک رفتار، یک فرصت و یک روش سرمایه گذاری در دو دهة گذشته به کشورهای بیشتری توسعه یافته است، اما کندی این پــدیده میتوانــد ناشی از جدید بودن آن و یا بعلت عدم تطابق کامل محیط های جدید با بهره گیری از فرصتها و پتانسیل های مترتب بر آن باشد.
در هرحال در کشور ما نیز صندوق خطرپذیر در زمینه کشاورزی ذیل نظر سازمان تات مشغول فعالیت میباشد و دارای ساختار غیر حرفه ای در تعامل با مکانیزم های بورسی و میزان تلورانس "سرمایه در خطر" بوده و بیشتر پیکره ای "اداری – نورماتیو "دارد.
این صندوق شباهت چندانی با صندوقهای سرمایه گذاری پرخطر (Venture Capital Funds) مشغول فعالیت در جهان نظیر صندوقهای مستقل تضامنی (Independents – partnership)،که وجوه مورد نیاز خود را از موسسه های سرمایه گذاری (Institutional Investors) نظیر صندوقهای بازنشستگی (Pension Funds)، شرکتهای بیمه (Insurance companies) و مشابه آنها تأمین مینماید یا صندوقهای وابسته (Captives)، به بانکها که وجوه سرمایه گذاریها خود را از بانکهای مادر تأمین مینماید و یا شرکت های سهامی عام (Public companies) که وجوه متعلق به خود را سرمایه گذاری میکنند، ندارد و حضور چشمگیری نیز در بازار سرمایه گذاری پرخطر از خود بروز نمی دهد و نیاز به تجدید نظر ساختاری در شیوه عمل دارد.
حسین شیرزاد معاون سابق وزیر جهاد کشاورزی
انتهای پیام/