سید محمد مرندی استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بین الملل در گفتوگو با خبرنگار سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، درخصوص پیامدهای صوت منتشرشده از مصاحبه آقای ظریف که با واکنشهای گستردهای روبرو شده است، اظهار داشت: این کار بهصورت کاملا غیرحرفهای صورت گرفته و کسانی که این کار را انجام دادند، سواد این کار را نداشتند. اگر میخواهند تاریخ شفاهی انجام بدهند، سوالکننده باید درحوزهی مربوطه تخصص داشته باشد و در این مواقع معمولا چند متخصص مختلف در جلسات مختلف حضور دارند که این جلسات موضوع بندی و هر جلسه مختص به یک موضوع میشود و نباید مدت زمان نیز چندین ساعت باشد. در این زمینه مثلا کسی که با مسائل سوریه آشنایی دارد میآید و وزیر هم در اینباره مطالعاتی میکند، زیرا خود آقای دکتر ظریف اشتباهات و تناقضات زیادی در این فایل صوتی داشت؛ اگر سوالکننده اشراف داشت و خود آقای ظریف هم از قبل آمادگی داشت، مباحث مفیدتر و دقیقتر بود.
وی افزود: این کار به اصطلاح، «کیلویی» انجام شد و پاسخها نیز در مواردی عوامانه بود؛ سوالکنندگان اینکاره نبودند و به نظر میرسد قرار بود بخشهایی از این فایل صوتی منتشر بشود و علی القاعده دکتر ظریف اطلاع نداشته و نوع سوالها و برخی سوالات که به مسائل روز بر میگردد، جنبه تاریخ شفاهی نداشته و به نظر میرسد به نوعی قرار بوده که «پروپاگاندایی» بشود و ولی اینکه به چه شکلی و به نفع و ضرر چه کسی صورت بگیرد، بعدا معلوم میشود. همینکه این صوت بهدست دشمنان ایران رسید و آن را در «ایران اینترنشنال» و سایر رسانههای دشمن ملت ایران منتشر کردند، مسئله روشن است.
کارشناس مسائل بین الملل گفت: روشن بود که دکتر ظریف آمادگی نداشته و برخی نکات را از نظر تاریخی فراموش کرد را غلط گفت؛ مثلا آقای دکتر ظریف در ذهنش بود که "وقتی روسها وارد سوریه شدند، در سوریه جنگ و درگیری نبود و ایرانیها حضور نداشتند" این درحالیست که من در آن مقطع به سوریه سفر داشتم و شرایط اصلا خوب نبود و 60 درصد سوریه در دست تکفیریها بود و مستشاران ایرانی در آن مقطع زمانی حضور پر رنگی داشتند. این اشتباه بود و اتفاقا دکتر ظریف آن زمان قبل از سفرش به وین برای مذاکرات برجام، میخواست به آمریکا برود و به من گفت همراه ما بیا ولی گفتم باید به سوریه بروم و به من اعلام کرد "به آن جا نرو و دمشق در حال سقوط است". من سفرم را به سوریه انجام دادم ولی آقای دکتر ظریف مشخص بود که میدانست که در سوریه درگیریهای سنگین هست اما الان فراموش کرده زیرا 5-6 سال از آن زمان گذشته و تمرکز او بر روی مسئله برجام بوده و انسان گاها مسائل را فراموش میکند.
مرندی ادامه داد: مثلا آقای دکتر ظریف گفت "روسیه با برجام مسئله داشته"؛ من در وین طی سه هفته مذاکرات برجام حضور داشتم و جلوی من و دیگران بارها گفت روسیه، چین و کشورهای اروپا و حتی فرانسه که خیلی حرف میزد، هیچ کدامشان برای ما مشکل درست نمیکنند؛ اگر آقای دکتر ظریف از قبل مطالعه میداشت، چه بسا دقیقتر صحبت میکرد و میتوانست جوابهای پختهتری بدهد.
وی همچنین درباره اینکه که این مصاحبه دوگانهی «میدان و دیپلماسی» را بهوجود آورده و این دوگانه چقدر موجب آسیب به منافع ملی کشور خواهد شد؟، تصریح کرد: این جلسات به این شکل و با مدت زمان زیاد غیرعقلانی است وقتی یک نفر بدون آمادگی آنهم چندین ساعت صحبت میکند، ضد و نقیضها زیاد میشود. مثلا دکتر ظریف قبلا میگفت "علت اینکه آقای پوتین حاضر شد با شهید سلیمانی دیدار کند بهخاطر برجام و این از دستاوردهای برجام بود" ولی در این جلسه برعکسِ آن را گفت که "روسها آمدند تا برجام را خراب کنند"؛ در حالی که این دوسخن 180 درجه با همدیگر در تعارض است، و حرف دیگر آقای دکتر ظریف این بود که "روسها و چینیها اصرار دارند ما «FATF» را امضا کنیم" و این در راستای خواستههای آمریکاست و این تناقض با حرف دیگر دکتر ظریف همخوانی ندارد که میگفت "روسها میخواستند برجام شکست بخورد".ضمن اینکه پرونده سوریه و برجام متفاوت است و برجام فقط درباره پرونده هستهای است و آمریکاییها نباید بتوانند دیکته کنند که ما با کدام هواپیمایی سفر میکنیم و ما کشور مستقلی هستیم و این هم ارتباطی با برجام ندارد.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: روسها نسبت به آینده سوریه، نسبت به افراط گرایی در میان اهلسنت آنها نگرانی داشتند و همچنین نگران نفوذ تکفیریها در خود روسیه و آسیای مرکزی بود و بعد از فروپاشیِ شوروی، تنها در سوریه جایپا داشتند و دیدند که حاج قاسم سلیمانی، رئیسجمهور سوریه و دیگر متحدین توانستند صف مستحکمی به وجود آوردند. شرایط سختی در سوریه بود و 60 درصد این کشور دست مخالفان و تکفیریهای پشتیبانی شده توسط عربستان سعودی، قطریها، ترکها، ناتو و آمریکاییها و اسرائیلیها بود و روسها نیز نگرانی بسیاری داشتند که سوریه متلاشی بشود و انفجاری از افراطگرایی در سراسر جهان و بهخصوص مناطق نزدیک روسیه به خود روسیه صورت بگیرد و این دلیل به سوریه آمدند و این مسئله بهشدت به نفع ایران بود. روسها اگر وارد عرصه نمیشدند تعداد شهدای ما باید بیش از اینها بود و هزینههای ما نیز بیش از این میشد و روسیه بخشی از هزینهها را عملا تقبل کرد و نیرویهواییشان موجب شد که تکفیریها شرایط سختتری داشته باشند و این جان هزاران مدافع حرم را نجات داد و کار عقلانی بود.
مرندی تصریح کرد: تعارضی بین دیپلماسی و میدان وجود ندارد و اتفاقا پیروزی ما در سوریه و حفظ عراق، قدرت دیپلماتیک ما را افزایش داد و اگر خدای ناکرده سوریه سقوط میکرد، عراق هم سقوط میکرد و آنوقت دیپلماتهای ما با چه اعتبار و قدرتی میخواستند بر سر میز مذاکره چانهزنی کنند. اگر آمریکاییها و تکفیریها به مرزهای ایران رسیده بودند، طبیعتا داخل کشور ناامن و شرایط دگرگون میشد و آنزمان بر سر میز مذاکره دستِ بالا را چه کسی داشت؟ این قدرت ما در میدان در منطقه و در داخل کشور موجب شده که دیپلماتها حرف برای گفتن داشته باشند.
وی اظهار داشت: ضمن اینکه ما از میدان خیلی خرج کردیم؛ شهادت حاج قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم خرج و هزینه است تا آقای دکتر ظریف بتواند بر سر میز مذاکره حرف بزند؛ همچنین از بخش زیادی از برنامه هستهای مان صرفنظر و از خطوط قرمزهای مقام معظم رهبری نیز عبور کردند ولی ایشان پذیرفتند و علیرغم بدبینی که نسبت به آمریکا و سرنوشت مذاکرات داشتند، اختیارات بالایی به دولت دادند تا دولت بتواند کار خود را انجام دهد. میدان فقط سوریه نیست و داخل ایران و سایر مناطق هست و هزینههای سنگینی برای دیپلماسی در جمهوری اسلامی ایران پرداخت کردیم.
این کارشناس مسائل بین المللی گفت: طولانی شدن این نوع جلساتِ چند ساعته و همچنین غیر تخصصیبودنش موجب میشود که مطالبی بیان شود که رابطه ما با برخی کشورها خدشهدار میشود و تنشها در داخل کشور افزایش مییابد، درحالی که به انسجام ملی نیاز داریم.
مرندی در ادامه سخنان خود درباره اینکه با انتشار این صوت و اظهارات وزیر امور خارجه، شخصیت شهید حاج قاسم سلیمانی مورد حمله قرار گرفت و مظلوم واقع شد، تصریح کرد: کسانی که پشتِ نشرِ این صوت بودند قطعا قصد ترور شخصیت شهید سلیمانی را داشتند چرا که از این ناراحت بودند که او ایران را قدرتمند کرده و بیدلیل نیست که سعودیها این را پخش کردند، چون بیش از هر کسی دیگری با حاج قاسم سلیمانی دشمنی دارند.
وی با بیان اینکه نباید کسی را با حاج قاسم سلیمانی مقایسه کنیم و حتی نظرسنجیها واقعیت را نشان نمیدهد چرا که عمق علاقه مردم به این شهید با نظرسنجی بهراحتی مشخص نمیشود و واضح است که عمق علاقه مردم به این شهید بزرگوار با سایر افراد متفاوت است، عنوان کرد: هیچیک از شخصیتهای سیاسی در نزد جامعه ایران محبوبیت شهید سلیمانی را ندارند و ضمن اینکه این عمق علاقه نسبت به شخص دیگری وجود ندارد. نباید نسبت به حاج قاسم سلیمانی حسادت کنیم و بلکه باید حسرت بخوریم که چرا مانند او فروتن و خادم این کشور نیستیم.
این کارشناس مسائل بین المللی گفت: در این مسئله بدجنسی شد و آقای لیلاز که مصاحبهکننده است، فردی نیست که با نظام جمهوری اسلامی همراه باشد و پروندهاش روشن است؛ این حیرتآور است که آقای آشنا علاقه دارد اطرافیانش کسانی باشند که علیه نظام اسلامی حرف بزنند. اطرافیان او یک روزی توییت میکنند که "باید بمب اتمی داشته باشیم" و یک روزی میگویند که "باید با آمریکا فورا مذاکره کنیم"؛ نه در چارچوب حرکت کرده و نه منطقی حرف میزنند.
مرندی در این زمینه به نقل یک خاطره شخصی پرداخت و اظهار داشت: یکی از خبرنگاران خارجی مستقر در ایران وقتی که فشار حداکری آغاز شد و ارز در حال سقوط بود، با من مصاحبهای داشت و به من گفت "بعد از کودتا چه اتفاقی رخ میدهد؟" و من در پاسخ گفتم چه کودتایی؟ گفت "قرار است علیه روحانی کودتا صورت بگیرد و برکنار شود"، من گفتم چه کسی این حرف را به تو گفته؟ بیان کرد که آقای لیلاز به من گفته است و من پاسخ دادم که نه کودتایی در کار است و نه آقای روحانی کنار میرود و او تا پایان مهلت در جای خود خواهد بود. بر فرض اینکه آقای لیلاز صادقانه حرف زد، اینقدر نسبت به واقعیتهای کشور بیاطلاع است و چنین فردی که با مسائل ناآشناست، به فایلهای محرمانه دسترسی دارد و گردانندهی این مصاحبه است. اصل این کار(انجام مصاحبه و نشر آن) برای به تله انداختن آقای ظریف بود و میخواستند بهگونهای این گفتوگو به این سمت برود و آقای ظریف سادگی کرد و فریب خورد.
این استاد دانشگاه تهران خاطر نشان کرد: امنیت کشور و همهی مردم مرهون زحمات مدافعان حرم و خانوادههایشان است میبایست از این عزیزان هر روز تشکر کرد و حاج قاسم سلیمانی کار بینظیری انجام داد و او شهید راه دیپلماسی بود و در حال انجام مأموریت دیپلماتیک در بغداد شهید شد. یکی از محصولات قدرت و توانمندی شهید سلیمانی این بوده که آل سعود در تجاوز به یمن شکست خورده و محمد بن سلمان ادبیاتش را تغییر داده و اینها محصولات زحمات دیپلماتیک و میدانی حاج قاسم بوده است.
مرندی گفت: من درک میکنم که آقای دکتر ظریف علاقمند است در حوزه دیپلماسی خارج از کشور حرف اول را بزند چرا که وزیر خارجه است و این سخن درباره آسیا، آسیای شرقی و مرکزی، جنوب آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و اروپا صدق میکند ولی درباره منطقهی ما صدق نمیکند. آمریکاییها با نیروی نظامی زیاد به منطقه آمده، اشغال کرده و پایگاه دارند و ما را هم بهصورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق تکفیریها داعش و القاعده تهدید میکنند. وزارت خارجه آمریکا در منطقه حرف اول را نمیزند و بلکه سنتکام و پنتاگون حرف اول را میزنند.
وی افزود: من بارها در سفر به قطر و عراق از افراد اتاق فکر و نزدیک به حکومتها شنیدم که مهمترین فرد آمریکایی در این کشور یک ژنرال است و نه سفیر؛ بنابراین ایران برای مقابله با ساختاری که آمریکاییها برای فروپاشی منطقه بهوجود آوردند، باید از ساختار مشابه استفاده کند و اینجا نیروهای مسلح ما حرف اول را میزنند و دیپلماتها نقش پشتیبان را دارند و این طبیعی است و وزارت امور خارجه از پس سنتکام بر نمیآید.
این کارشناس مسائل سیاسی و بین المللی عنوان کرد: وقتی نظامیان آمریکایی حضور گستردهای در منطقه دارند، جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری واقعا مدبرانه و عاقلانه رفتار کردند و متقابلا از نخبگان نظامی استفاده شد و حاج قاسم سلیمانی در سطوح مختلف در دیپلماسی و میدان نبوغ داشت. باید قدردان شهید سلیمانی باشیم و او واقعا استثناء بود و خوشبختانه تریبتشدگانِ ایشان کم نیستند. امیدوارم آقای آشنا در آینده، منش خود را اصلاح کند و آقای ظریف هم محتاطانهتر صحبت کند که تناقضات در میان صحبتهایش فراوان نباشد و به روابط خارجی ما آسیب نزند و موجب تنش در داخل کشور نشود.
مرندی تأکید کرد: همگی باید از حاج از قاسم سلیمانی درس بگیریم که وارد تنشهای داخلی نمیشد و وزیر خارجه ما و آقای آشنا وظیفهشان این نیست که تنش را در داخل کشور افزایش بدهند و آقای دکتر ظریف میبایست در حوزه سیاست خارجی مشغول باشد و آقای آشنا هم بهواسطه اتاق فکرشان برای همگرایی بیشتر در کشور راهکار پیدا کنند و در حوزه مسئولیت خود فعال باشند.
انتهای پیام/