به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، آقای صدرا دامغانی در یادداشتی که برای خبرآنی ارسال کرده، به اظهارات اخیر آقای سعید حجاریان واکنش نشان داده است که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی خبرآنی بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی خبرآنی بخوانید. (کلیک کنید)
سعید حجاریان برای علاقمندان و دنبال کنندگان امر سیاست در ایران چهره شناخته شده ای است و نیاز به معرفی ندارد. مردی که چهار دهه پیش کار خود را از مناصب اطلاعاتی آغاز کرد و سپس به مرکز تحقیقات استرتژیک ریاست جمهوری رفت و از آنجا راهی شورای شهر شد و ترور نافرجامش در خیابان بهشت او را مشهور کرد و نامش را بر سر زبان ها انداخت و اینک چند سالی است که در قامت بازیگری سیاسی و در تلاش برای بازی سازی در این میدان، می نویسد و سخن می گوید.
آخرین مطلب منتشر شده از سوی او نوشتاری با عنوان «پیشبینی انتخابات 1400» است که همانطور که از نامش پیداست قصد دارد نتیجه انتخابات پیش رو را بررسی کند. حجاریان در این مطلب به زعم خود ادوار انتخابات ریاست جمهوری را بررسی کرده و آنها را به دو دسته پیش بینی پذیر و پیش بینی ناپذیر تقسیم می کند. وی مدعی است حاکمیت در برخی از دوره ها به دنبال ریاست جمهوری فردی خاصی بوده و انتخابات را به نحوی سامان داده و برگزار کرده است که نامزد مورد نظر از صندوق رای بیرون بیاید. وی در نهایت به موضوع و هدف اولیه نوشتار بازگشته و مدعی می شود نظام در 1400به دنیال یک انتخابات حداقلی و پیش بینی پذیر است.
اما نگاه حجاریان به ادوار مختلف انتخابات و تقسیم بندی خاص وی بیش از آنکه به واقعیت نزدیک باشد مبتنی بر نتیجه دلخواهی است که به نظر می رسد نویسنده از ابتدا در ذهن داشته و براساس نتیجه اولیه، انتخابات را صورت بندی کرده است. ادواری که وی از آنها به عنوان انتخابات پیش بینی پذیر یاد می کند و مدعی است اراده رهبر کشور –حضرت امام خمینی(ره)- به برگزاری نمایشی از انتخابات بوده است، بیش از هر چیز محصول فضای کلی سیاسی و اجتماعی آن دوران است. فضایی که مانند امروز نه اینقدر پیچیده بود و نه بازیگران چنین متکثر و با اهداف مختلف و گاه متضاد بودند. وضعیت جنگ تحمیلی و شرایط خاص کشور نیز عامل مهم دیگری بود که نباید از نظر دور داشت. نکته دیگر آنکه بطور کلی قدرت طلبی و تشنگی برای کسب صندلی های قدرت به هیچ عنوان با امروز قابل قیاس نبود. مجموعه این شرایط فضایی را درست کرده بود که انتخابات دهه 60 با انتخابات در سال های اخیر کاملاً متفاوت باشد.
تغییرات فراوان انتخابات طی چهاردهه اخیر –فارغ از ارزش گذاری و سنجش مطلوبیت- به هیچ عنوان عجیب نیست. همانطور که می بینیم فردی مانند حجاریان از یک مامور امنیتی در دهه 60 به یک سلیبریتی سیاسی در دهه 90 تبدیل می شود.
نکته مهم دیگری که حجاریان بصورت عامدانه به آن اشاره نمی کند آن است که ساختار قدرت در دهه 60 با پس از آن تفاوت قابل توجهی داشت و آن هم وجود پست نخست وزیری بود. اداره دولت و امور اجرایی کشور عملاً در دست نخست وزیر بود و نه رئیس جمهور. حال آنکه از دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، با همه پرسی سال 68 این پست حذف شده و رئیس جمهور اختیار دار دولت و امور اجرایی کشور شد.
ادعای حجاریان درباره اراده نظام برای برگزاری انتخابات غیررقابتی را می توان اصلی ترین و محوری ترین مقاله مذکور دانست. این ادعا پیش و بیش از هر چیز نوعی فرار به جلو از سوی جریانی است که تمام قد پشت دولت فعلی ایستاد و وعده های آن را بزک کرد و به خورد ملت داد و امروز پاسخی در برابر پرسش های مردم ندارد و سعی دارد با طرح مسائلی دیگر و بی ربط، خود را از دست این مطالبات و پرسش های سهمیگن و برحق رها سازد.
مسئله اینجاست که حجاریان ها حساب زیادی روی کوتاه بودن حافظه تاریخی مردم باز کرده اند و این مسئله نیز شاید بیش از هر چیز ناشی از ضعف رسانه ای باشد که مواضع و رفتار سابق افراد و جرایانت را به افکار عمومی و خودشان یادآوری نمی کند و زمینه را برای چرخش های 180 درجه ای و عجیب و غریب فراهم می سازد. حجاریان و دوستانش که این روزها سعی دارند با فرافکنی حساب خود را از دولت اعتدال جدا کرده و دست پیش را در انتخابات 1400 بگیرند، سابقه و مواضع ثبت شده و قابل رجوعی دارند. به این موارد که مشتی از خروار است، دقت بفرمایید؛
حجاریان همان ابتدای شروع به کار دولت تدبیر و امید در مصاحبه با روزنامه بهار (مرداد 1392) می گوید؛
- حاضریم دندانه کلید ایشان(روحانی) باشیم.
او در این مصاحبه چند هدف ملموس و عینی را عنوان کرده و می گوید دولت باید در این زمینه ها قوی و محکم عمل کند. خصوصی سازی، جلب سرمایه خارجی برای ایجاد اعتماد برای سرمایه گذاران داخلی و جلب توجه بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول برای سرمایهگذاری در ایران سه مورد از توصیه ها و اهداف عینی حجاریان است. وضعیت سازمان خصوصی سازی و رئیس سابق آن که امروز به حبس طویل المدت محکوم شده و پرونده هایی ملی مانند هفت تپه، دشت مغان، هپکو و ... و وضعیت سرمایه گذاری در کشور به خوبی نمایش دهنده میزان توفیق دولت آقای روحانی و دندانه های کلید آن است.
همچنین حجاریان در مصاحبه با روزنامه آرمان تیر ماه سال 93 می گوید؛
- اصلاحطلبان تا آنجایی که توانستند برای آقای روحانی مایه گذاشتند؛ دوستانی مانند آقایان جلایی پور، کرباسچی ومرعشی و خود من چه اندازه در تایید ایشان صحبت کردیم. آقای زیباکلام هم که مقالات زیادی در حمایت از رئیسجمهور و دولت داشته است. دوستان دیگر هم هستند.
- تا جایی که خبر دارم آقایان خاتمی و هاشمی و دیگران از او حمایت و دفاع میکنند و هر جا که مینشینند، از روحانی حمایت و دفاع میکنند.
- ما تلاش داریم که کمک کنیم تا دولت روحانی زمین نخورد. زمین خوردن دولت روحانی برای ما بد میشود.
- گفت برای کسی بمیر که برایت تب کند. البته من این حرف را قبول ندارم. رابطه ما با آقای روحانی خیلی بهتر از این حرفهاست.
- دولت، دولت نسبتا کارایی است. ستادش بعضا ناهماهنگ است اما صفش خوب است.
همان روزها (تیرماه 1393) او مصاحبه دیگری با خبرگزاری مهر دارد و در این مصاحبه می گوید؛
- ما حامی دولت هستیم. این حمایت موقتی نیست.
- من این اعتدال را اصلاحات می دانم هرچند خودشان نمی خواهند بگویند که اصلاح طلب هستند.
آذرماه سال 1395 یعنی چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوزادهم او در مصاحبه با سایت «دیده بان ایران» چنین می گوید؛
- آقای روحانیبرای کاندیداتوری دوباره باید ناز کند، خیلی هم دلشان بخواهد که فردی مثل او دوباره در این شرایط حاضر باشد کاندیدا بشود.
- من فکر میکنم روحانی بهترین فرد برای ادامه راه است و کسی جز او نمیتواند کار را در شرایط فعلی جمع کند. نه ما (اصلاحطلبان) و نه آنها (اصولگرایان) کسی را برای ریاستجمهوری نداریم.
و بالاخره چند روز مانده به انتخابات سال 96 در یادداشتی می نویسد؛
«آقای روحانی چهار سال پیش با یک کلید آمد و توانست قفل تحریمهای هستهای را با آن باز کند و برجام را رغم بزند. روحانی این بار با یک دسته کلید آمده است.
یک دست کلید است به زیر بغل عشق / از بهر گشاییدن ابواب رسیده
ایشان قول داده است که سایر تحریمها را نیز بر طرف کند و موضوعاتی چون حصر و رکود و فساد را از میان بردارد به شرط آنکه مردم زیادی به وی رأی دهند. فیالواقع دندانههای کلید روحانی مردماند و اگر آنان به صحنه نیایند، از روحانی کاری بر نخواهد آمد ولو با رأیی شکننده پیروز انتخابات شود.
مفتاح شو
مفتاح را دندانه شو
دندانه شو
من 29 اردیبهشت به ادامه مسیر تدبیر و امید رأی میدهم.»
مردی که از دندانه های کلید و دسته کلید مشکل گشا می گفت هفته پیش در توئیتی نوشت؛ «دندانه کلید شدن، یعنی کلید از خودمان نبوده است. لازمه کلیدداری دولت و مسئولیتپذیری سیاسی لغو نظارت استصوابی و پایان سیاستورزی نیابتی است.»
حجاریان آن روز که دندانه های کلید دولت تدبیر و امید شده بود خبر نداشت که کلید از آن کیست؟! آن روز که رسانه های اصلاح طلب برای برجام جشن گرفته بودند و آن را بزرگ ترین دستاورد تاریخ ایران و فتح الفتوح می نامیدند، حجاریان نمی دانست کلید تدبیر از آن کیست؟! او که سعی دارد با فرافکنی تقصیرها را متوجه شورای نگهبان و نظارت استصوابی کند فقط به این دو سوال پاسخ دهد؛
- شما عضو شورای شهر اول تهران بودید. شورای شهری که در انتخابات آن خبری از شورای نگهبان و نظارت استصوابی نیست. فرجام آن شورای شهر چه شد و چرا کار به جایی رسید که حتی نتوانست دوره خود را به پایان برساند؟
- شورای شهر امروز پایتخت نیز محصول همین سازوکار مطلوب حجاریان است. کارنامه این شورا و شهرداری برخاسته از آن چیست؟ وقتی دلسوزان نسبت به عدم اعطای کلید شهر به نجفی هشدار می دادند، شورا با لجاجت تمام ایستاد و شد آنچه دیدید و دیدیم...
حجاریان در مصاحبه سال 93 خود با روزنامه آرمان گفته بود؛ «در انتخابات مجلس دهم خیلی خیلی خیلی برای آمدن اصلاحطلبان مقاومت خواهند کرد. از همان اول بچهها را میزنند.» نتیجه اما درست برخلاف پیش بینی وی بود و اصلاح طلبان دست بالا را در مجلس دهم داشتند.
اگر تعابیر منفی از سیاست را مبنا قرار دهیم باید گفت آقای حجاریان و امثال وی سیاستمداران قهاری هستند! کسانی که امروز باید در مقابل مردم اظهار شرمندگی و زبان عذرخواهی داشته باشندچنان سخن می گویند و ابراز طلبکاری دارند که گویی کار دست دیگران بوده و آنها کنار گود بوده اند!
انتهای پیام/