گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی- سیده فاطمه حبیبی: ماجرای سیلی خوردن مامور قانون، از یک مقام مسئول، چیز تازهای نیست؛ مرداد 96 حمدالله کریمی نماینده وقت بیجار در مجلس شورای اسلامی، وقتی مامور پلیس فرودگاه مهرآباد، مانع ورود خودرو وی به محدوده غیر مجاز شده بود، با عصبانیت تمام دوبار به او سیلی زد.
محمدباسط دورازهی نماینده پیشین سروان هم به دلیلی تقریباً مشابه، یعنی ممانعت از ورود خودروی سوپرلوکس همراهش، وقتی نتوانست از عنوان « من نماینده مجلسم» به عنوان رانت استفاده کند، با کارمند گمرک وارد مشاجره لفظی شد و با ادبیاتی ناهنجار به او توهین کرد. کمتر از دو ماه پیش از این نیز در بابل وقتی مامور به دلیل نشناختن دادستان مانع ورود او شده بود، بطرز غیر قابل باوری، از سوی دادستان مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
عملکرد علی اصغر عنابستانی نیز در ادامه همین زنجیره قرار دارد. و تقلیل دادن آن به زدن یک شخص یا یک دوره خاص ما را از اصل موضوع دور خواهد کرد.
مسئله نه این مجلس، نه مجلس قبل، نه این جناح و نه آن جناح است. مسئله تفکری است که در ذهن بخشی از مسئولین، که تعدادشان هم کم نیست، شکل گرفته است. اندیشهای که خود را در درجهای نه تنها بالاتر از مردم، که حتی بالاتر از قانون میدانند. و گمان میکنند صرف داشتن قدرت، به معنای قرار گرفتن خود در جایگاه فرا دست جامعه و مردم در جایگاه فرودست است.
وقتی در جامعه، فرزندان مسئولین، آقازاده خطاب میشوند، به طریق اولی مسئولین و صاحب منصبان که روزی خادم و نوکر ملت بودند، خان و ارباب هستند و نسبتشان با مردمی که روزی صاحبان و ولی نعمتان کشور بودند، نسبت ارباب و رعیتی است.
این تفکری است که سالها پیش از این توسط مروجان ایده مانور تجمل به اندیشه صاحبان قدرت تزریق شده و بیش از سی سال است که لحظه به لحظه توسط تکنوکرات و لیبرالهای وطنی تعمیق میشود. همان کسانی که با شعار دهانپرکن توسعه و سازندگی، در حقیقت یک دهک برخوردار ساختند که از هر نوع مواهب و امکانات این کشور به شکلی افراطگونه برخوردار شدند و عدالت اجتماعی را به فراموشی سپردند. تا جایی که اکنون دیگر برخورداری از پست و مقام معادل برخورداری از امکانات مادی و معنوی شده است نه بار سنگین مسئولیت و امانت. جایگاهی که به جای مسئولیت، به صاحبان آن، امکان ویژهخواری میدهد.
و اگر ویژهپنداری در ذهن تعداد کثیری از صاحبان قدرت شکل گرفته است، چندان بیراه و متوهمانه هم نبوده است، زیرا در عمل، آنچه معمولاً در کف جامعه در حال وقوع است، همین ویژه خواری، داشتن امکان و شرایط متفاوت و برتر از سایرین است. و همین واقعیتهای عینی است که به ایشان میقبولاند میتوانند مقابل چشم همه مردم شُوی برتر بودن راه بیندازند، و وقتی با مخالفت جامعه روبرو میشوند از کوره در می روند زیرا عملاً مقابل یک امر روتین و عادی ایشان مقاومت شده است.
قرعه فال بنام عنابستانی افتاده و گرنه او تنها یکی از صدها صاحب منصبی است که نه تنها تفکر برتری بر جامعه را دارند، که به پشتوانه همین ذهنیت، عملکردشان سرشار از رانت و ویژه خواری است. و قانون اگر بارها از ایشان سیلی میخورد به دلیل نرمشهای مداومی است که در مقابل همین ویژه خواران رانتی نشان داده است. وقتی آلونکها تخریب میشوند و ویلاهای لاکچری برخی مسئولان باقی میمانند. چرا نماینده دنا پلاس سوار گمان نکند میتواند از خط ویژه استفاده کند؟ این عادیترین اتفاق ممکن برای بخش زیادی از صاحبان قدرت و سادهترین امتیازی است که برای خود قائلند.
اما در سوی دیگر ماجرا مردم قرار دارند که به شکل شگفتآوری عصبانی هستند؛ یک مسئول مملکتی را مقابل خود میبینند که از قضا نه تنها از قانون تخطی کرده، که بنا به گفته شاهدان بر روی مامور پلیس دست بلند کرده است. پس بهانهای برای آشکار کردن خشم پنهانشان از مسئولین یافتهاند. آنچه بیش از هر چیز باید مورد تذکر و توجه همه بویژه سیاستگذاران دلسوز جامعه، کسانی که هنوز به آرمانهای انقلاب پایبندند و خود را خادم ملت میدانند، قرار بگیرد، همین حرفهای مردم، این خشم عمیق، و ناراحتی فزایندهای است که به شکل کوبیدن و لگد زدن به ماشین نماینده به عنوان نماد مسئولین دیده میشود.
مردمی که فاصله عمیقی میان خود و صاحب منصبان جامعه میبینند، از مشکلات زیاد اقتصادی و اجتماعی رنج میبرند، و مقصر همه این مشکلات را مسئولین میدانند. که از رنجهای آنان بیخبرند، و گمان میکنند همگی آنها مانند نماینده دنا پلاس سوار تنها به فکر خود و شرایط خود هستند.
عصبانیت مردم و واکنش آنان در برابر نمونه نازلی از رفتار ویژهخوارانه یک مسئول، درسها و هشدارهای زیادی برای تصمیمگیرندگان و سیاستگذاران دلسوزی که از هنوز به رانتخواری آلوده نشده و سنگین مسئولیت را حس میکنند، دارد که نگذارند شرایط از آنچه هست وخیمتر شود.
انتهای پیام/