به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ قانون اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی در اوایل مهر 98 از طرف شورای نگهبان تأیید شد و 15 مهر، رئیس جمهور آن را به دستگاههای اجرایی ابلاغ کرد.
استانهایی هستند که تعداد اتباع غیرایرانی آنها زیاد است یعنی سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، تهران و قم؛ از میان این استانها تاکنون فقط تهران اقدام به صدور شناسنامه کرده است و در سیستان و بلوچستان که اصلیترین استان درگیر این موضوع است حتی دریافت مدارک را آغاز نکرده است!
در سیستان و بلوچستان بیشناسنامگی بیننسلی است و اداره اتباع نمیتواند بهطور مستقیم شناسنامهها را تأیید کند، این اتفاق نیازمند حکم دادگاهها است، اینکه این قانون تاکنون در این استانها اجرایی نشده کمی نگرانکننده است؛ در متن قانون آمده است که هرکس متقاضی است باید با اشراف سازمانهای اطلاعاتی باشد، در مورد مسئله سیستان و بلوچستان بهنظر میرسد این مسئله مانع کار نیست و باید در مورد هماهنگی دستگاهها بررسی بیشتری صورت گیرد.
"عزیز ده مرده" یکی از صدها جوان سیستان و بلوچستانی است که از وقتی خودش را شناخته برای داشتن یک شناسنامه ساده تلاش میکند؛ شناسنامهای که داشتن آن برای ما اینقدر بدیهی است رویای دست نیافتنی برخی افراد در مناطق مرزی جنوب شرق کشور است.
خبرنگاران خبرآنی در سال 94 به مناطق مرزی و محروم سیستان و بلوچستان سفری داشتند و در آنجا با "عزیز" آشنا شدند؛ نوجوانی که آن زمان 12 کیلومتر را میدوید تا سر کلاس درس حاضر شود و حالا که دیپلم گرفته به خاطر نداشتن شناسنامه هیچ سابقهای در سیستم آموزشی کشور ندارد و در نتیجه از آرزویش یعنی ادامه تحصیل در دانشگاه بازمانده است!
عزیز دوباره به تهران آمده و امیدوار است بتواند کارش را پیگیری کند، او میگوید "از آقایان مسئول میخواهم تنها چند روز خودشان را به جای من بگذارند، آیا میتوانند اینگونه بدون هویت زندگی کنند؟ اینکه کارت ملی نداشته باشند؟ و نتوانند حتی از خانه خارج شوند!؟"
با این حال عزیز بر هویت ایرانی خود اصرار دارد و تا آن را اثبات نکند از پا نمینشیند، در این رابطه، عزیز را به پایگاه خبری خبرآنی دعوت کردیم و گفتوگویی با وی ترتیب دادیم که در ادامه تقدیم شما مخاطبان میشود:
خبرآنی: ضمن معرفی خودت بگو که برای چی به تهران آمدی؟
عزیز دهمرده هستم از استان سیستان و بلوچستان، شهرستان هیرمند، بخش قُرقُری، روستای تپه کیخا؛ اکثر بچههای منطقه ما بیشناسنامه هستند به طوری که یا به دلیل عدم امکانات نتوانستند به ثبت احوال بروند و شناسنامه بگیرند، یا از منطقه دور بودند و یا دولت به آن مناطق دسترسی نداشته است؛ همکاران شما 5 سال پیش به روستای ما آمدند و از من و دیگر بچههای روستا فیلم گرفتند، از موقعی که فیلم پخش شد، همه دنبال من میگشتند، از بخشداری و فرمانداری منطقه آمدند که با من آشنا شوند و مشکل من را پرسیدند، همانطور که در آن فیلم گفتم اصلیترین مشکل من نداشتن شناسنامه است که در حال حاضر نیز بعد پنج سال هنوز با این مشکل درگیر هستم.
خبرآنی: این مشکل از کی برایت به وجود آمد؟ آیا خانواده شما در گذشته به ایران مهاجرت کردهاند؟
بزرگان ما از جمله پدرم که در حال حاضر 75 سال سن دارد و مریض احوال و خانهنشین شده است نیز همین دلایلی که گفتم را برای نداشتن شناسنامه ذکر میکنند، همانطور که 5 سال پیش در فیلم گفته بودم ما در زمینه تحصیل، اشتغال و آب نیز مشکل داریم البته مشکلات آن منطقه خیلی بیشتر از اینهاست.
پدر من از موقع تولد در ایران بوده است و نسلهای قبل از ما هم ایرانی بودند، اما چون از عشایرِ دامدار و کشاورز بودند، این اتفاق برایشان نیفتاده است؛ حتی در دوره هشت سال دفاع مقدس، از منطقه ما برای مجاهدین اسلام کمک فرستاده میشد، از طرفی عموی پدر من و خانوادهاش مدرک هویتی دارند اما پدر من چون در کودکی والدین خود را از دست داده از این مدارک محروم است.
شورای منطقه، دهیار منطقه و ساکنین آنجا همگی تأیید میکنند که ما ایرانی هستیم همه ما را میشناسند؛ اما عوامل نیروی انتظامی ما را به عنوان اتباع افغانستانی دستگیر میکنند و این هر روز برای ما تکرار میشود، به نظرم منطقه ما از منطقه جنگی هم وضعیت نامطلوبتری دارد!
خبرآنی: بعد از مصاحبهای که پنج سال پیش با خبرآنی داشتی چه اتفاقی برایت افتاد و چه اقداماتی برای گرفتن شناسنامه انجام دادی؟
من در آن زمان سنم کمتر بود با این حال برای گرفتن شناسنامه به بخشداری و فرمانداری منطقه رفتم و مدارکم را به آنجا تحویل دادم، مسئولین منطقه هم قول پیگیری دادند؛ اما متاسفانه هیچ اقدامی صورت نگرفت! دو سال از آن ماجرا گذشت و در سال 96 برای پیگیری مجددِ کارم به تهران آمدم و دوباره به پایگاه خبری خبرآنی مراجعه کردم و مشکلم را با همکاران شما در میان گذاشتم، گفتم که من در حال اتمام دوره دبیرستان هستم و آقایان زحمت کشیدند و زمینه دیدار حضوری من با مسئولان را فراهم کردند؛ از یک پسربچه روستایی که از آن سر دنیا آمده و به عمرش خیابانهای شلوغ تهران را ندیده بود چه انتظاری بیشتر از این میرود؟! من برای اثبات هویتم باید چه میکردم؟!
خبرآنی: با چه مسئولینی ملاقات کردی؟ آنها چه گفتند آیا در این رابطه به تو کمک کردند؟
مسئولین خیلی برایم صحبت کردند! که منطقه ما به خاطر وضعیت مرزیاش چه مسائلی دارد، نزد رئیس سازمان ثبتاحوال کشور، آقای درخشاننیا رفتم و گفتند که هر سه ماه یکبار از مسئولین استانی میخواهیم مشکلات منطقه را پیگیری کنند و از آنجا با مدیر کل سازمان ثبت احوال زاهدان تماس گرفتند و گفتند که به زاهدان بروم تا آنجا مشکلم را حل کنند.
بعد از چند روز نیز با سخنگوی وزارت خارجه نیز ملاقاتی داشتم که ایشان هم گفتند انجام این کار فعلاً در دسترس من نیست و هر موقع پرونده زیر دست ما بیاید برایتان پیگیری میکنیم! که البته همان شد که تاکنون منتظر خبر و پیگیری آنها هستم.
خبرآنی: پس با این حساب، کسی کاری برایت انجام نداد! بعد چه کردی؟
بعد از آن به زاهدان رفتم، در آنجا پروندهام را به شهرستان هیرمند ارجاع دادند تشکیل پرونده شد، به ثبت احوال فرستاده شد و برای استعلامهای اطلاعاتی هم ارسال شد و دوباره روز از نو و روزی از نو! در این مدت من دوره دبیرستان را تمام کردم، دیپلم گرفتم و برای ثبتنام کنکور سراسری اقدام کردم، در آنجا به من گفتند که حتی سابقه تحصیلی من در جایی ثبت نشده است! دنیا روی سرم خراب شد!12 سال تحصیل و آرزوهایم در یک لحظه پیش چشمم از بین رفت! به خاطر همین شناسنامه؛ به قول همکارتان به خاطر این 4 برگ لعنتی!
ما حتی در سفر استانی آقای روحانی نامهای را تحویل دادیم که از آن خبری نشد! در سال 97 هم که وزیر کشور به آنجا آمده بود نامهای ارسال کردیم که متأسفانه پاسخی دریافت نشد.
خبرآنی: اینکه تمام آرزوها و آمال آدم به خاطر نداشتن شناسنامه تحت الشعاع قرار بگیرد خیلی دردناک است، تصور این مسئله برای کسانی که از بدو تولد شناسنامه دریافت میکنند تقریباً غیرممکن است؛ این مسئله غیر از تحصیل چه تاثیری بر زندگی تو و اهالی آن منطقه گذاشته است؟
نداشتن شناسنامه باعث میشود ما نتوانیم از بیمه استفاده کنیم، یارانه بگیریم و هزینه بیمارستان برای ما خیلی سنگین میشود؛ کلاً هیچگونه خدماتی از دولت دریافت نمیکنیم و مدام توی زندگی خودمان دست و پا میزنیم و شبها را روز میکنیم!
خیلیها به ما وعده و وعید دادند، چشمانتظاری بسیار سخت است؛ ما نمیخواهیم هیچ کاری برایمان بکنند فقط مشکل شناسنامه ما را حل کنند تا بتوانیم با چیزهایی که در فکر و توان داریم باعث پیشرفت منطقه و کشورمان شویم؛ در بخش قُرقُری بچههای زیادی شبیه به من هستند اما صدایشان را بلند نمیکنند، من از همه آنها میخواهم حرف بزنند تا مسئولین صدای آنها را بشنوند.
خبرآنی: با توجه به معضلاتی که به آن اشاره کردی زندگی و معیشت افراد بیشناسنامه چگونه سپری میشود؟
ما در یک گوشه اسیر شدیم و فرصت شکوفا شدن نداریم زندگی برای ما سخت شده و برای فردا هیچ برنامهای نداریم؛ زندگی ما در آن منطقه از راه کارگری میگذرد چون کار دیگری نمیتوانیم انجام دهیم، من خودم چون به درس خیلی علاقه داشتم به دنبال یادگیری حرفه دیگری هم نرفتم اما هر جا برای گرفتن کار رفتهام مرا به خاطر نداشتن شناسنامه رد کردند!
از طرفی درباره مشکل بیآبی هم میتوان گفت که آب از زابل به زاهدان میرود اما منطقه ما که تنها نیم ساعت تا زابل فاصله دارد، با مشکل بیآبی روبروست؛ از وقتی به یاد دارم ما مشکل بیآبی داشتهایم، مردم بخش قُرقُری زابل اگر حرفهای مرا بشنوند تأیید خواهند کرد.
خبرآنی: با خبر شدیم که اخیراً ازدواج کردهای برای مخاطبان ما بگو در این رابطه با چه مسائلی رو به رو شدی؟
من به تازگی ازدواج کردهام در حالی که نتوانستم از تسهیلات وام ازدواج استفاده کنم! از آقایان مسئول میخواهم تنها چند روز خودشان را به جای من بگذارند، آیا میتوانند اینگونه بدون هویت زندگی کنند؟ اینکه کارت ملی نداشته باشند؟ و نتوانند حتی از خانه خارج شوند! ما حتی میترسیم از روستا به شهر برویم تا کارهایمان را انجام دهیم، نداشتن شناسنامه باعث شده که ما برای زندگی تلاش نکنیم.
خبرآنی: با وجود این مشکلات احتمال اینکه جوانان آن ناحیه جذب گروهای تکفیری و معاند نظام شوند و یا مثلاً به مواد مخدر گرایش پیدا کنند، زیاد است، آیا چنین مواردی در منطقه شما سابقه داشته است؟
بچههای منطقه ما علیرغم سختیهایی که وجود دارد، جذب گروههای تکفیری نشدند، گرایش به مواد مخدر هم در آن منطقه کم است. البته احتمال اینکه کسانی که از داشتن شناسنامه ناامید میشوند به کارهای خلاف گرایش پیدا کنند زیاد است و خیلی از جوانها گرفتار این موضوع میشوند؛ کارگری، کارهای خلاف و یا بیکاری تنها مواردی هستند که پیش پای ما قرار دارند، نمیدانم چرا مسئولین نمیخواهند این مشکلات حل شود!
خبرآنی: آیا تاکنون به مهاجرت از کشور فکر کردی؟ اینکه مثلاً اگر به افغانستان یا پاکستان بروی ممکن است از حداقل امکانات زندگی برخوردار شوی؟
با اینکه به خاطر بیکاری، اکثر اهالی آن منطقه به شهرستان مهاجرت میکنند اما ما نمیخواهیم مرزها را رها کنیم، چون ما خودمان را مرزدار میدانیم؛ فقط میخواهیم که مسئولین کمی قدر ما را بدانند! با این حال ما را سرخورده میکنند؛ به خاطر نداشتن شناسنامه، حتی چیزهای پیش پا افتاده برای من به رؤیا بدل شده است، البته کمکاری مردم آن مناطق هم در این موضوع تأثیر داشته است، منظورم معتمدین و ریشسفیدان هستند؛ ما ایرانی هستیم و مهاجرت به بقیه کشورها برایمان مثل یک فرار است! من باید هویت و ایرانی بودم را به مسئولین ثابت کنم، من در این رابطه باید به نسل بعد و اولاد خودم جواب بدهم.
خبرآنی: در رابطه با مهاجرت آیا تاکنون برایت از طرف کسی پیشنهادی مطرح شده است؟
یک سال بعد از پخش شدن مصاحبه من در پنج سال پیش، فردی از کشور کانادا با من تماس گرفت و مدعی شد که میخواهد به من کمک کند! این برای پسربچهای که تا آن زمان از روستای خودش هم بیرون نرفته بود خیلی عجیب و شوکه کننده است؛ اما من به او جواب منفی دادم، او ادعا کرد که من ترسیدهام و مرا تهدید کردهاند که قبول نمیکنم، اما من به او گفتم که میخواهم برای هویت ایرانی خودم تلاش کنم و قصد خروج از کشور را ندارم. قانونی هم برای اعطای شناسنامه به متقاضیان پدر غیر ایرانی و مادر ایرانی وجود دارد که من برای ثبت نام در آن اقدام نکردم چون پدرم ایرانی است و خودم را ایرانی میدانم؛ ما پای هویت خودمان ایستادهایم.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی خبرآنی بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی خبرآنی بخوانید. (کلیک کنید)
انتهای پیام/