به گزارش پایگاه خبری خبرآنی، اتحادیه انجمن های علوم آب کشور در بیانیه ای، بر تدوین برنامه جامع مبتنی بر مدیریت جامع منابع طبیعی اعم از آب، خاک، معادن و پوشش گیاهی و با نگاه آمایش سرزمین در سطح حوضه های آبخیز کشور تأکید کرد. در این بیانیه چنین آمده است:
آب در ادوار گذشته همواره بستر اصلی شکلگیری تمدنها بوده است و به قول گذشتگان هر جا آب است، آبادانی هست. از طرفی کشور پهناور ایران به دلیل شرایط اقلیمی و تنوع آن در سابقه تاریخی خود، مرکز شکلگیری تمدنها در سطح این سرزمین متناسب با دسترسی به منابع آب بوده است. در این رهگذر واقع شدن بخش عمده کشور در اقلیم خشک و نیمه خشک، از یک طرف بخشهایی از این سرزمین را بخصوص در حوزه فلات مرکزی با کمبود آب مواجه نموده و از طرف دیگر ضرورت ارتباط مناطق با همدیگر در پیوستگی تاریخی خود، پراکنش جمعیت را در سطح سرزمین ایجاب نموده است. با این وصف، کمبود آب باعث تلاش مضاعف نیاکان ما در این سرزمین برای دستیابی به منابع آب، توسعه فناوریهای پیشرفته و بی نظیر در زمان خود برای بهرهبرداری و استخراج از منابع آب زیرزمینی را بهطور شایستهای، سازگار با طبیعت و متعادل فراهم نموده است. فناوریهای توسعه کاریز (قنات) در سرتاسر این کشور و بخصوص در حاشیه کویرهای مرکزی کشور، در زمان خود بی نظیر و ستودنی است، و یا احداث سد و بندهای ذخیره و انحراف آب بر روی رودخانههای بزرگی همچون کارون در استان خوزستان و کر در استان فارس از نمونه کارهای عظیم مردمان این سرزمین در گذشته دور است.
در سده و دهههای اخیر افزایش جمعیت و نیاز به منابع آب بیشتر از یک طرف، توسعه فناوریها و توانمندیهای حاصل از این فناوریها برای مهار و استخراج آبهای سطحی و زیرزمینی از طرف دیگر، تعادل طبیعی را به هم زده است. این موضوع به همراه سوء مدیریت بر منابع آب و بهرهبرداری بیرویه موجب خشک شدن تالابها، کاهش کمی و کیفی آب رودخانهها و نیز افت بیش از حد سطح آب در آبخوانها شده است! فرافکنی و زیادهخواهی از این هم فراتر رفته و برای تأمین آب دستاندازی از حوضهای به حوضه دیگر را در دستور کار مصرفکنندگان و متولیان منابع آب قرار داده است! عامل اصلی ایجاد این چالشها و اقدامات ناپایدار، توسعه بیرویه صنعتی و کشاورزی بدون لحاظ ظرفیتهای طبیعی در مناطق و به تبع آن تمرکز جمعیت بیشتر در این مناطق بوده، که حاصل برنامهریزی بخشی و نیز شکلگیری فارغ از دوراندیشی و آیندهنگری بوده است. لذا گزینه انتقال آب بین حوضهای را برای ماندگاری و رشد بیشتر این صنایع و تمرکز جمعیت بدنبال خود داشته و همچنان افسار گسیخته تداوم مییابد! تداوم این روند، یک هشدار جدی به سیاستگذاران و برنامهریزان و دولت میباشد، که انتقال آب بین حوضهای اگر هم بدون اشکال باشد که نیست، در آینده نزدیک جوابگو نخواهد بود.
با توجه به موارد یاد شده سوالات متعددی توسط جامعه علمی و کارشناسی کشور در رابطه با انتقال آب بین حوضهای مطرح و همچنان بدون پاسخ مانده است. انتقال آب از دریای خزر به منطقه سمنان، انتقال آب از سرشاخههای کارون و دز به ایران مرکزی، انتقال آب از سواحل خلیج فارس با فاصله صدها کیلومتر مسیر به مناطق شرقی کشور، انتقال آب از نوار غربی به ارومیه و .... از جمله طرحهایی هستند که سوالات متعددی در رابطه با آنها مطرح بوده و هنوز بی پاسخ مانده است. از جمله این سوالها:
- آیا بایستی صنایع، کشاورزی، تمرکز جمعیت و رشد و توسعه شهری بهجای اینکه در کنار منابع آبی سواحل جنوبی و یا شمالی کشور توسعه یابد همچنان بدون یک برنامه آمایش مبتنی بر ظرفیتهای کشور در پهنههای بدون آب گسترش یابد؟
- آیا همه منابع آب موجود در محل به نحو بهینه بهرهبرداری میشود که کمبود آن از منابع آب بینحوضهای الزاماً تأمین شود؟ به استناد گزارشات متعدد متولیان آب، منابع طبیعی و کشاورزی کشور پاسخ این سؤال به طور قطع منفی است و بهرهوری منابع آب در هر سه بخش شرب، صنعت و کشاورزی در سطح کشور و در سطح مناطق با کمبود آب پایین است!
- آیا در شرایط کنونی بهینه کردن مصرف آب به عنوان اولویت است یا انتقال بینحوضهای با هزینههای سرسامآور؟
- استحصال مستقیم آب حاصل از بارش یک ظرفیت بزرگ برای تأمین بخشی از آب کشاورزی، شرب و صنعت است که به آن توجه کافی نشده است. آیا استفاده از این ظرفیت نسبت به انتقال آب بین حوضهای در اولویت قرار ندارد؟
- منابع آبهای غیرمتعارف در سطح مناطق مختلف بخصوص پسابها و فاضلابهای شهری، صنعتی و کشاورزی رها شده است که معضلات زیستمحیطی متعددی را نیز در پی داشته و از این به بعد نیز بیشتر خواهد شد! آیا تصفیه و مصرف این منابع نسبت به انتقال بین حوضهای در اولویت نیست؟
- آیا همه جنبههای زیستمحیطی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی طرحهای انتقال بین حوضهای بررسی و رفع شدهاند؟
- آیا صرف اخذ مجوز از سازمان محیط زیست با تصمیمگیری تعداد معدودی از عوامل اجرائی میتواند پاسخگوی سایر جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی طرحهای انتقال بین حوضهای علاوه بر جنبه زیستمحیطی باشد؟
- آیا تصمیمگیری در انتقال آب بین حوضهای توسط معدودی از عوامل دولتی و اجرایی و بدون قضاوت اساتید و کارشناسان مستقل و انجمنهای علمی، بدون لحاظ نقش و نظر ذینفعان و تبعات جانبی آن صحیح است؟
- چه کسی پاسخگوی هزینههای اضافی است که این موضوع بر دوش جامعه میگذارد؟
این سوالها و سوالهای متعدد دیگر امروزه هنوز بی پاسخ ماندهاند. اگرچه انتقال آب بینحوضهای زمانی که همه ظرفیتهای موجود استفاده شود و نیز اثرات زیستمحیطی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی آن ملاحظه شود، خود نیز بتواند یک گزینه باشد، ولی با وضع موجود تداوم و اصرار و اجرای این طرحها معضلات جدی را برجای خواهد گذاشت. لذا اتحادیه انجمنهای علوم آب بر این اعتقاد است که با رفع سوء مدیریت بر منابع و مصارف آب، بخشهای زیادی از نیاز آبی کشور در مناطق مختلف بخصوص ایران مرکزی رفع خواهد شد. از طرفی تأکید بر این دارد که قبل از تأکید بر تمرکز توسعه صنعتی وکشاورزی و افزایش جمعیت در مناطق با کمبود آب، برنامه جامع مبتنی بر مدیریت جامع منابع طبیعی اعم از آب، خاک، معادن و پوشش گیاهی و با نگاه آمایش در سطح حوضههای آبخیز کشور تهیه نموده و سپس با آیندهنگری و پیشبینیهای هوشمندانه تأمین و مصارف آب را مدیریت و برنامهریزی نمود و انتقال بینحوضهای منابع آب در این چارچوب دیده شود. بعلاوه اینکه انتقال آب بینحوضهای فارغ از اعمال فشارهای سیاسی و محلی و با درایت کامل و کارشناسی همه جانبه مورد تجدید نظر قرار گیرد.
به گزارش خبرآنی، اتحادیه انجمن های علوم آب، متشکل از انجمن علمی آبخیزداری، انجمن علمی آب و فاضلاب، انجمن علمی آبیاری و زهکشی، انجمن علمی خشکی و خشکسالی، انجمن علمی سطوح آبگیر باران، انجمن علمی علوم و فنون دریایی، علوم و مهندسی منابع آب، انجمن علمی برقابی، انجمن علمی مهندسی آبیاری و آب، انجمن علمی مهندسی دریایی، انجمن علمی مهندسی رودخانه، انجمن علمی هیدرولوژی است.
از همین پرونده بیشتر بخوانید: