عصرایران؛ احسان محمدی- معمولاً گفته میشود هوادارانی که در استادیوم یا خانههایشان یک مسابقه فوتبال را دنبال میکنند بعد از شکست، بیشتر از بازیکنان رنج میکشند. برای همین بعد از سوت پایان بازی، بازیکنان به هم تبریک میگویند، لباسشان را با هم عوض میکنند و گاهی با لبخند به هم خسته نباشید میگویند در حالیکه بسیاری از هواداران پر از بغض و خشم هستند و با قرص استامینوفن میخوابند.
متر و معیاری برای سنجش این ادعا نیست ولی شاید دلیلش این باشد که بازیکنان و مربیان تمام تلاششان را کردهاند و دیدهاند نشده و شکست را پذیرفتهاند و در نهایت نم اشکی ریختهاند و آماده شدهاند برای مسابقه بعد. بعد از شکست پرسپولیس، مهدی عبدی گلزن 23 ساله این تیم با خونسردی کنار زمین گفتوگوی تلویزیون انجام داد و در حالیکه یکی از مهمترین جامهای زندگیاش را از دست داده بود بدون اینکه اشک بریزد خیلی عادی با ماجرا برخورد کرد.
فیلم خداحافظی بشار رسن با بازیکنان این تیم در هتل مهلت اقامت حاوی یک نکته بود. بازیکنان با او خداحافظی میکردند و لبخند میزدند. حتی با غمی در پس چهره. نزدیک به 20 ساعت بعد از یک بازی تلخ، آنهایی که به سختی خوابیدند صبح دیدند که باز آفتاب از شرق طلوع کرد و زندگی ادامه دارد، حتی با وجود جامی که به جای ایران به کرهجنوبی رفت.
شبی که برزیل در خانه 7-1 به آلمان باخت یا بارسلونا 8 گل از بایرنمونیخ خورد، بازیکنان تیمهای بازنده چنان مغموم بودند که انگار جهان به آخر رسیده است اما بعد از اولین بازی و گلزنی چنان شادی کردند که انگار آنها نبودند که با اشک ورزشگاه را ترک کردند. این ذات فوتبال است. بعد از هیچ مسابقهای نباید مُرد اما نکتهای که وجود دارد این است که هواداران چه زمانی حق دارند از بازیکنان انتقاد کنند؟
پرسپولیس مغلوب دو ضربه پنالتی شد که با ناشیگری بازیکنان خودی به دست آمد. آیا هواداران حق دارند از احمد نوراللهی و مهدی شیری گلهمند باشند که رویای میلیونها نفر را بر باد دادند؟ مقصودم پرخاش و فحاشی نیست، همین که با صدای بلند بگویند از عملکرد آنها ناراضی هستند و انتظار داشتند به عنوان بازیکنانی که در مهمترین بازی باشگاهی آسیا حاضر شدهاند حق ندارند این همه آماتور رفتار کنند.
در ایران روال این است که قبل از اعزام تیم نباید از بازیکنان انتقاد کرد چون «روحیه آنها خراب میشود»، در خلال مسابقات هم نباید انتقاد کرد چون «تمرکز آنها به هم میریزد» و بعد از مسابقات هم نباید انتقاد کرد چون «چه فایدهای دارد و باید از بازیکن حمایت کرد تا عملکرد بهتری داشته باشد و جبران کند!»
اما آیا از بازیکنانی که دستمزدهای میلیاردی میگیرند نباید انتظار داشت که عملکردی 50 هزارتومانی داشته باشند؟ مهدی شیری طفل نیست، 30 سال دارد، در ملوان، نفت، پیکان و پرسپولیس سالها بازی کرده، چرا باید مرتکب خطای کودکانهای شود که در لیگ محلات هم انجام نمیدهند؟
هوادار حق ندارد بپرسد که وظیفه مدافع تبدیل موقعیت 80 درصد حریف به 20 درصد است نه اینکه موقعیت 20 درصدی آنها را با ناشیگری به موقعیت 90 درصد تبدیل کرد؟ حق ندارد بپرسد که احمد نوراللهی با این همه تجربه چرا باید در آن ثانیه حساس یک خطای غیرضروری مرتکب شود؟ حق ندارد بپرسد که چرا بازیکنان تیمی که صاحب 8 کرنر میشوند حتی یک ضربه سر نیمه موثر نمیزنند؟ حق ندارند بپرسند که سعید آقایی چرا این همه سانترهایش بیاثر است؟
حضور پرسپولیس در فینال بیشتر شبیه معجزه بود. پیروزی بر النصر در ضربات پنالتی با یک یار کمتر. درست مثل سال 2018. تساوی 1-1 مقابل السد در ورزشگاه آزادی، جایی که علیرضا بیرانوند با یک عکسالعمل رویایی در آخرین ثانیه ژاوی را تسلیم کرد. تحسینها سر جای خودش اما نقدها چطور؟
عادت داریم برای دلداری بازیکنان بعد از شکست چیزی نگوییم که یک وقت ناراحت نشوند اما واقعیت این است که آنها دستمزد بسیار خوبی میگیرند، تمام زندگیشان فوتبال است، تغذیه و استراحت عالی دارند، از وزیر و وکیل گرفته تا نگهبان هتل تلاش میکنند همه چیز را برایشان فراهم کنند، مردم در خیابان به آنها لطف دارند و تقریباً در هیچ صفی نمیایستند، کاملاً در شرایط ایزولهای به مسابقات بینالمللی میروند، در بهترین هتلها مستقر میشوند، بهترین پزشکها را در کنار خودشان دارند، در مجهزترین سالنها تمرین میکنند و قرار است بهترین کیفیت را به نمایش بگذارند. این تنها کاری است که تمام زندگیشان برایش تمرین کردهاند و آن وقت وقتی مرتکب چنین خطای فاحشی میشوند نباید نقدشان کرد که ناراحت نشوند؟
«تمرکز نداشت» توجیه مناسبی است؟ بازیکنان بسیار بزرگتر از مهدی شیری هم اشتباهات بزرگ کردهاند اما آبشار زدن به توپ فوتبال درون محوطه جریمه آن هم در فینال لیگ قهرمانان واقعاً قایل شماتت نیست؟ چطور کُری خواندن و قرارداد حرفهای و پول حرفهای خواستن را خوب بلدند اما پای رفتار حرفهای که وسط میآید آماتور میشوند؟ قرار نیست برای او دادگاه صحرایی تشکیل بدهند اما لازم است در کنار تحسینها، تلخی نقدها را هم تحمل کند.