به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری خبرآنی؛ خبر کوتاه بود "قطعنامه محکومیت نقض حقوق بشر در ایران که در آبان ماه به تصویب کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل رسیده بود، در مجمع عمومی تصویب شد." این قطعنامه چهارشنبه 26 آذر با 82 رأی موافق در مقابل 30 رأی مخالف و 64 رأی ممتنع به تصویب رسید.
در این قطعنامه که به پیشنهاد کانادا تهیه شده، ادعاهایی مبنی بر نقض حقوق بشر در ایران مورد اعتراض قرار گرفته است.
یک روز بعد از تصویب این قطعنامه، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان به تصویب این قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل به تندی واکنش نشان داد و اقدام دولت کانادا و دیگر "بانیان این قطعنامه" را مصداق "سوءاستفاده از مفاهیم و ارزشهای متعالی حقوق بشری برای پیشبرد اغراض کوتهبینانه سیاسی" و "فاقد هرگونه وجاهت قانونی" دانست.
همین چند خط بالا را میتوان از چند منظر مورد توجه قرار داد. اول اینکه؛ مجموع آرای منفی و ممتنع از تعداد رأیهای مثبت بیشتر است؛ این یعنی قطعنامه سیاسی است و بنابر مصالح سیاسی برخی دولتها و جریانها به تصویب رسیده است.
و دیگر اینکه "بانیان این قطعنامه" از مفاهیم و ارزشهای متعالی حقوق بشری برای پیشبرد اغراض سیاسی سوءاستفاده کردهاند.
از بانیان اصلی این جریان علاوه بر کانادا، کشور "آلمان" است، کشوری که ردپای جنایتهای دولتی آن از یک قرن پیش در جای جای جهان قابل لمس است و در حالی امسال به یکی از بازیگران اصلی تصویب قطعنامههای حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده که حنای آن در بحث حقوق بشر، رنگی ندارد و تنها یک کشور مدعی است که با رفتارهای ضد حقوق بشری و ضد انسانی خود، اعتبار حقوق بشر را زیرسؤال برده است.
نگاهی به برخی موارد نقض حقوق بشر در آلمان
قرن گذشته، قرن روسیاهی برای کشورهای غربی مدعی تمدن نوین بود؛ از بهراه انداختن جنگهای جهانی دوگانه و دمیدن بر درگیریهای منطقهای با تهیه آتش و تأمین سلاح و مهمات، ناامن کردن جهان برای جهان با رونمایی هر روزه از سلاحهای کشتار جمعی و در نهایت، استعمار نوین در قالب برنامههای توسعه که در تمامی آنها، بشریت و انسانیت در تهدید مستقیم قرار گرفته است و این تهدید، هنوز هم با عملکرد غیرمسئولانه مسئولان دولتهای غربی وجود دارد.
در این بین، آلمان جزو کشورهای ناقض همیشگی حقوق بشر بوده است که دامنه این نقض حقوق شامل مردم کشور خود و هم مردم دیگر کشورها میشود.
آلمان را میتوان پایهگذار نژادپرستی عمومی و نفرتپراکنی قومی در تاریخ بشری ذکر کرد؛ نازیسم با بهرهبردن از ایدئولوژی فاشیسم، پاکسازی نژادی را راهحل رسیدن به آرمانشهر مورد ادعای خود میدانست و این ممکن نبود مگر با حذف فیزیکی و تعدی به حقوق انسانهای بیگناهی که حتی حق زیستن از آنها سلب شد.
این تفکر منفور هنوز هم در آلمان محبوبیت خود را دارد و در قالب احزاب راستگرا و جنبشهای سبز و بهاصطلاح اجتماعی، هیچ حقی حتی برای شهروندان این کشور که در دایره خودیهای نژادپرست نباشند، قائل نیست.
تأمین سلاحهای کشتار جمعی
از زشتترین اقدامات دولت آلمان در دهههای گذشته که همچنان ادامه دارد، تأمین سلاح رژیمهای متجاوز برای کشتار جمعی مردم بیدفاع است.
هنوز خاطره بمباران شیمیایی ارتش بعث عراق علیه مردم بیدفاع و مظلوم سردشت و حلبچه، خاطرهای دردآور برای چند نسل از مردم ایران و عراق است. این بمباران نه علیه نظامیان که کاملاً هدفمند برای نشانه رفتن مردم عادی انجام شد و میدانیم بمبهای شیمیایی همه برچسب "Made in Germany" داشتند.
آیا آلمان با فروش سلاحهای شیمیایی خود به یکی از دیکتاتورترین و خونخوارترین حاکمان منطقه، قصد و هدفی برای دفاع از حقوق بشر داشت یا میخواست خزانه دولتی خود را به بهای این جنایت بزرگ پر کند؟ قطعاً پاسخ این سؤال در بخش دوم آن مستتر است.
فروش سلاح آلمانی ادامه دارد
عربستان سعودی در اقدامی مداخلهجویان و ناشی از خودبزرگبینی مغرورانه در منطقه، نزدیک به 6 سال است که یمن و مردم آزاده آن را مورد شدیدترین اقدامات جنگی قرار داده است.
در این بین، "آلمان" یکی از تأمینکنندگان اصلی سلاح و مهمات عربستان در این جنگ نابرابر بوده است.
دخالتهای کشورهایی همچون آلمان در جریان جنگ نابرابر عربستان سعودی علیه یمن، برای پرسود کردن بازار اسلحه است و آلمانیها بیش از هر کسی این را میدانند اما حقوق بشر در این موارد دارای معانی دیگری برای سیاسیکاران ژرمن میشود.
زمانی مسولان آلمان از سر ناچاری و در یک نمایش سیاسی اعلام کردند که به دلیل قتل جمال خاشقچی، فروش سلاح به عربستان سعودی را محدود میکنند.
قتل آشکار منتقد سیاستهای خاندان آل سعود در کنسولگری این کشور در استانبول، یک سند و دلیل بدون ایراد برای تصویب قطعنامه علیه این خاندان جنایتکار است اما آلمان تنها در نمایشی که برای ارام کردن جمع محدودی از افکار عمومی خود، فروش اسلحه را محدود کرد تا مردم بیدفاع و مطلوم یمن همچنان از سوی آل سعود سلاخی شوند، درست مانند آنچه بر سر جمال خاشقچی آمد.
قتل شاکی در دادگاه مقابل چشم قاضی
آلمان کشور آمال و آرزوهای مهاجران است اما مهاجران نمیدانند که آلمانیها به آنها به عنوان ابزاری برای رشد تولید ناخالص ملی و تأمین نیروی کار نگاه میکنند. از جمله این مهاجران، مسلمانان هستند که متأسفانه برای فرار از آتش گستردهای که با حمایتهای سیاسی، مالی و تسلیحاتی کشورهای غربی از جمله آلمان در منطقه به راه افتاده است، زندگی در آلمان را برمیگزینند.
اما مسلمان بودن، به خودی خود یک علت برخورد سخت جوامع نژادپرست آلمان علیه مهاجران است. هنوز جنبش نژادپرستی پگیدا در مخالفت با حضور مسلمانان در آلمان خاموش نشده است و هر کسی به خصوص در شمال آلمان مسلمان بودن خود را اظهار کند، حقوق او از حجاب و دادخواست قضائی و آموزش دینی و ... سلب خواهد شد.
نمونه بارز آن قتل "مروه الشربینی" زن مسلمان مصریالاصل در جلسه دادگاه است که به دلیل همین یک مورد و تأمین نکردن امنیت جان او، این کشور نباید ادعایی در خصوص حقوق بشر داشته باشد.
مروه شربینی زنی مسلمان بود که به دلیل رعایت حجاب با تعرض شخصی به نام آلکس مواجه میشود؛ شربینی از شخص متعرض شکایت میکند. در جلسه دادگاه متشاکی مقابل دیدگان قاضی و عوامل قضائی، مروه شربینی را به قتل میرساند! این تمام تلاش یک کشور مدعی برای حفظ حقوق بشر است.
حالا این کشور که نقض حقوق بشر در آن بهصورت دولتی و گسترده انجام میشود، به یکی از بازیگران تصویب قطعنامه حقوق بشری علیه کشورمان بدل شده است و این بهجهات مختلف، دردآورترین خبری است که بخش فارسی خبرگزاری رسمی دولت آلمان آن را مخابره کرده است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی خبرآنی بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی خبرآنی بخوانید. (کلیک کنید)
انتهای پیام/