به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، روز پنجشنبه (بیستم آذرماه) مراسم رژه پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ قرهباغ با حضور الهام علیاف رئیس جمهور این کشور و رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه برگزار شد. این رژه که با حضور مشترک نیروهای نظامی ترکیه انجام شد، حواشی داشت که موجب خشم و انزجار مردم ایران شد.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی خبرآنی بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی خبرآنی بخوانید. (کلیک کنید)
در رجزخوانی رژهی قرهباغ، به "ارک تبریز"و "کوه سبلان" اشاره شد که نام بردن از مناطق داخل خاک ایران، تحریکآمیز قلمداد میشود. رئیس جمهور ترکیه نیز در بخشی از سخنان خود، یک شعر قدیمی آذری با نام ارس را خواند که میگوید: "ارس را جدا کردند و آن را با میلههای آهنی و سنگ پر کردند/ من از تو جدا نمیشدم، ما را بهزور جدا کردند".
این اظهارات در همان ساعات اولیه با واکنش منفی مقامات ایران روبهرو شد. محمد جواد ظریف وزیر خارجه با انتشار توئیتی این ابیات را ناظر بر جدایی سرزمینهای جمهوری آذربایجان از وطن اصلی(ایران) دانست و نوشت: "به اردوغان نگفته بودند شعری که بهغلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است! آیا او نفهمید که علیه استقلال جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمیتواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند."
وزارت خارجه نیز سفیر ترکیه در تهران را احضار و مراتب اعتراض شدید ایران را نسبت به اظهارات نسنجیده رئیسجمهور ترکیه اعلام کرد.
شعر خوانده شده از سوی اردوغان، سرودهی استاد «یحیی شیدا» شاعر تبریزی و از مبارزان ملی شدن صنعت نفت است که اشاره به جنگهای ایران و روس و جدایی مناطق آذری زبان از ایران است.
نمایندگان ولیفقیه در استانهای آذری زبان (آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و زنجان) نیز در بیانیهای تحلیلی اظهارات اردوغان را محکوم کردند.
بیانیه نمایندگان ولیفقیه در 4 استان کشور، با اشاره به محتوای این شعر که اردوغان آن را تفسیر به رای کرده بود، نوشتند: "چقدر شایسته است محققان تاریخ کشور عزیزمان ایران، اشعار حسرت را جمعآوری و به رئیس جمهور ترکیه ارسال نمایند تا متوجه شود که تنظیمکنندگان خطابه چه خیانت بزرگی به او کرده و برای او مایه آبروریزی بزرگ درست کردهاند. بالاتر از اشعار حسرت، نامههای جانگداز و جانسوز ایرانیان جدا شده از وطن مادری است که بعد از عقد قرارداد گلستان در منطقه گلستان قرهباغ به مراجع عظام نوشته و از ظلم و ستم و از تعدیات ناموسی اشغالگران نالهها کرده و از مراجع استمداد طلبیدهاند."
آیات عاملی، آل هاشم، خاتمی و قریشی در این بیانیه مشترک با اشاره به اصلِ "حسن همجواری و همکاری با همسایگان و بلکه با تمام ملتهای مسلمان" بر لزوم هوشیاری در برابر دشمن تاکید داشتند.
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در توئیتی چنین واکنش نشان داد: «اگر آقای اردوغان از خواندن شعر ارس منظورش ایران بزرگ است، درست است. زیرا آذربایجان در قلب ملت ایران و در کنار برادران دیگرش از قوم، لر و کرد و بلوچ و عرب قرار دارد. اگر نظرش تکرار تجربه شکست خورده داعش در سوریه است، حرف غلطی است.»
علاوه بر واکنش مقامات کشورمان، فعالان سیاسی نیز از هر دو جناح به این اظهارات اردوغان واکنش نشان دادند و تیتر اکثر روزنامههای صبح امروز (شنبه 22 تیرماه) علیه اظهارات اردوغان بود. روزنامههای شرق، سازندگی و دنیای اقتصاد با تیترهای "خواب آشفته اردوغان برای ارس"، "توهمات خلیفه عثمانی"، توهم ژئوپلتیک اردوغان" واکنش نشان دادند. روزنامه وطن امروز نیز با تیتر " سلطانبول" و فرهیختگان نیز با تیتر یاشاسین ایران به این خلافگویی رئیسجمهور ترکیه اعتراض کردند.
مردم تبریز نیز با حضور خودجوش در خیابانها نسبت به اقدام نابجای رئیسجمهور ترکیه اعتراض کردند.
این حس همبستگی ملی در برابر آذربایجان و اعتقاد به ایرانِ واحد را بارها در مقاطع مختلف شاهد بودیم و نمونه شاخص و بی بدیل آن سوگواری همه ملت ایران در عزای شهادت سردار سلیمانی بود. در حقیقت، تمامیت ارضی مسئلهای است که تعدی به آن موجب میشود مردم با کنار گذاشتن همه اختلافات سیاسی و فرهنگی و یا مشکلات اقتصادی و غیره، به دفاع از آن بپردازند.
از سوی دیگر، اقوام ایرانی نیز بارها تعلق خاطر خود را به ایران نشان داده و در برابر حرکتهای تجزیهطلبانه ایستادگی کردند که یکی از این طوایف، آذری زبانان استانهای شمال غربی کشور هستند که اگرچه برخی از شهرهای آن منطقه در شمال رود ارس بر اثر بی کفایتی پادشاهان قاجار از ایران جدا شد اما حس تعلق خاطر شدیدی به ایران داشتند و نقش آفرینی آنها دربرهههایی که حکومت مرکزی در حال ضعف بود یا بحرانی در کشور در حال شکلگیری بود شاهد هستیم.
ایران برخلاف برخی کشورهای اطراف مانند جمهوریهای جداشده از شوروی، ترکیه و همسایگان شرقی که قدمت تاسیس آنها نهایتاً به 100 سال میرسد، تاریخچهای کهن داشته و همین احساس ملت بودن و اعتقاد به وطن، موجب شده تا همواره هرنوع اقدام تجزیهطلبانه محکوم شود.
مرحوم محمدحسین شهریار شاعر بزرگ آذریزبان کشورمان که آوازهای جهانی دارد، در جای جای اشعارش به مذمت تجزیهطلبی پرداخته و به تمجید از مام میهن پرداخت و در شعر معروف خود چنین میسراید: " گرچه ترکی بس عزیز است و زبان مادری / لیک اگر ایران نگوید لال بادا این زبان!"
اولین حضور تاریخی و تعیین کننده مردم آذربایجان در تعیین سرنوشت ایران بعد از جدایی سرزمینهای شمالی ارس، به ماجرای استبداد صغیر و تلاش محمدعلی شاه قاجار برای از بین بردن مشروطیت برمیگردد. در این زمان اقصی نقاط کشور از جمله گیلان، مناطق بختیارینشین، اصفهان و... شاهد خروش مشروطهخواهان بود اما حرکت موثر مجاهدان تبریز بهرهبری ستارخان در محله امیرخیز و باقرخان و درهم شکستن نیروهای دولتی موجب انگیزه گرفتن نیروهای مشروطهخواه در سایر شهرها شد.
در زمان جنگ جهانی اول و از هم گسیختگی حکومت مرکزی ایران در دوره احمد شاه قاجار و اشغال ایران توسط روسهای تزاری و انگلیسیها، شاهد شکلگیری قیامها و گروههایی برای حمایت از مردم در شهرها و نقاط پیرامونی کشور بودیم. یکی از این قیامها متعلق به شیخ محمد خیابانی است که از مشروطهخواهان تبریز بود. اگرچه شیخ محمد آذربایجان و تبریز را منطقه تحت سیطره خود درآورده بود، با این حال هدف وی جدایی طلبی نبوده بلکه خواهان استقلال ایران و حرکت برای عزل حکومت مرکزی و برقراری اصول مشروطه بود.
خیابانی به شدت نسبت به حضور روسها در آذربایجان منتقد بود و با نیروهای اعزامی روسیه به نزاع برخاست و آنها را اخراج کرد و برخی معتقدند وی حتی نام آذربایجان را برای یکی نشدن با آذربایجانِ شوروی، به آزادیستان تغییر داد. قیام شیخ محمد خیابانی در شهریور 1299 با هجوم قوای قزاق به سرکردگی رضاخان در دورانی که مخبرالسلطنه هدایت والی تبریز بود، قیام در هم شکست و خیابانی به شهادت رسید.
بعد از دوران رضاخان و سرکوب قیامهای ملی از سوی پهلوی اول (وی تقریباً علیه همه طوایف و ایلات ایران اقدام کرد) موجب شد تا شاهد شکافهای قومی در دوران پسارضاشاه باشیم.
مناطق شمال غربی کشور به تصرف قوای شوروی درآمد و در آذربایجان سید جعفر پیشهوری با چراغ سبز استالین، فرقه دموکرات آذربایجان را تاسیس کرد که برخلاف قیامهای قبلی، حرکت وی رنگ و بوی تجزیهطلبانه داشت.
فرقه دموکرات آذربایجان در شهریور 1324 اعلام موجودیت کرد و خواستار خودمختاری آذربایجان شد. یک هفته بعد نیروهای شوروی وارد خاک آذربایجان شدند. فرقه دموکرات آذربایجان اگرچه رسماً اعلام دولت مستقل یا جمهوری نکرد اما با نصب تصاویر استالین در بالای سر رهبران فرقه، گرایش واضحی به مسکو داشتند و بعید نبود که با تند شدن نظراتشان بخواهند یک جمهوری به جماهیر شوروی اضافه کنند و یا منطقه شمالی ایران را به آذربایجان ملحق کنند.
بعد از سفر قوام به شوروی و دادن وعده امتیاز نفت شمال به استالین، قوای روس از آذربایجان عقبنشینی کردند و آذرماه سال 1325 با ورود ارتش به آذربایجان، فرقه سقوط کرد و پیشهوری نیز به شوروی فرار کرد.
نکته بارز در ماجرای سقوط فرقه دموکرات، عدم همراهی مردم با آنها بود و در میان مردمان آن مناطق هواداران چندانی نداشتند. چنانکه وقتی ارتش شوروی از ایران خارج شد و حمایت بیگانگان از فرقه دموکرات قطع شد، کلیت حکومت تجزیهطلب فرقه که مورد تنفر اکثر قریب بهاتفاق مردم آذربایجان بود، در مدتی کوتاه سقوط کرد.
ماجرای فرقه دموکرات و ورود ارتش شاه به تبریز و اقداماتی که رضاشاه قبلتر علیه مردم این منطقه انجام داده بود ازجمله تبعید یا زندانی کردن مجتهدان سرشناسی همچون آیتالله سیدابوالحسن انگجی، آقامیرزا صادق مجتهد و آقامیرزا قاضی آسیب سنگینی به منطقه آذربایجان وارد شد به گونهای که در نهضت ملی شدن صنعت نفت، آذربایجان مانند جریان مشروطیت نتوانست آنطور که شایسته نامش بود نقشآفرینی کند.
با اینجال بعد از گذشت چندسال در حوادث انقلاب اسلامی، شهرهای آذری زبان کشور و شخصیتهای این منطقه نقش تعیین کنند و اثرگذاری داشتند که باید از میان اینها به آیتالله شهید قاضی طباطبایی، آیتالله شهید اسدالله مدنی و آیتالله مشکینی و قیام سراسری مردم تبریز در روز 29 بهمنماه 1356 در چهلم قیام مردم قم(19 دیماه) اشاره کرد که در تقویم رسمی کشور با نام روز قیام مردم تبریز شناخته میشود.
قیام مردم تبریز خروش سایر شهرهای کشور شد و با فرارسیدن چهلم شهدای تبریز، امام خمینی در پیامی به این مناسبت فرمودند: «کشتار بیرحمانه قم، ایران را به هیجان آورد و تبریز را به قیام همگانی مردانه در قبال ظلم و بیدادگری نشاند و کشتار دسته جمعی تبریز ملت غیور ایران را چنان تکان داد که در آستانه انفجار است، انفجاری که دست اجانب را به خواست خدای متعال برای همیشه قطع کند.»
با آغاز جنگ تحمیلی نیروهای بسیاری از استانهای آذربایجان شرقی و غربی به فرماندهی علی تجلایی، مهدی باکری، حسن شفیعزاده و... عازم جبهههای مختلف جنوب شدند. حضور آذربایجانیها و نقشی که آنان در شکست محاصره سوسنگرد ایفا کردند، نمونهای از تلاش آذریزبانها در دفاع از مرزهای ایران اسلامی در روزهای نخست جنگ است.
زمانی هم که سپاه تصمیم به تشکیل سازمان رزم گرفت، تیپ عاشورا جزو سه تیپ نخست سپاه بود که پیش از عملیات طریق القدس در سال 1360 شکل گرفت. اگرچه فرماندهان نخست این یگان آذربایجانی نبودند، اما عموم رزمندگان آن یگان از استانهای آذربایجان غربی و شرقی و شهرهای اردبیل و زنجان بودند. پس از مدتی مهدی باکری شهردار سابق ارومیه فرمانده لشکر عاشورا شد و حسن شفیعزاده نیز همراه با حسن طهرانیمقدم پایهگذار توپخانه سپاه شد.
لشکر عاشورا در عملیاتهای مختلفی همچون خیبر، بدر، والفجر هشت و کربلای پنج جزو لشکرهای خطشکن و پیشرو بود. در عملیات خیبر حمید باکری قائم مقام لشکر در بجبوحه یک نبرد سنگین با دشمن بعثی در جزایر مجنون به شهادت رسید. مهدی باکری نیز یک سال بعد و در عملیات بدر در منطقه کیسهای که خط مقدم نبرد با دشمن بود، مجروح شد و در مسیر انتقال جسم مجروحش به عقب، قایق حامل وی در رودخانه دجله مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و مفقودالجسد شد.
آذربایجانیها در دفاع مقدس هم پرتعداد و هم پرتوان بودند و سابقه بیشترین حضور در جبهههای جنگ را دارند و نقش و اثر آنان نیر بیش از همه جا در جبهههای جنوب و خوزستان دیده میشود. آذربایجانیها از روز نخست تا پایان جنگ در عملیاتها حضور داشتند. لشکر عاشورا نیز جزو اولین یگانهایی بود که در سپاه تشکیل شد. همچنین این لشکر به دلیل برخورداری از فرماندهان و نیروهای توانمند جزو لشکرهای خطشکن بود و تعداد رزمندگان، شهدا و ایثارگران آذربایجانی رقم چشمگیر و قابل توجهی است.
انتهای پیام/