"با گذشت سالها از قیامهای بهار عربی، بشار اسد از انزوای بینالمللی نجات یافته و در قدرت مانده است و تنها نجاتیافته آن تحولات به شمار میرود."
به گزارش خبرآنی، خبرگزاری فرانسه در گزارشی نوشته است: «هنگامی که قیامهای عربی که منطقه را در نوردیده و خودکامهها را مانند دومینو یکی پس از دیگری سرنگون میکرد، به سوریه رسید، به نظر میرسید روزهای بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه به شماره افتاده باشد.
با این حال، او ۱۰ سال بعد کاری را که غیر ممکن به نظر میرسید انجام داده است، از انزوای بینالمللی نجات یافته و از مساله از دست دادن دو سوم اراضی کشورش جان سالم به در برده و دوباره عنصری مهم شده که در قدرت مانده است.
در مارس ۲۰۱۱ که اعتراضات در سوریه آغاز شد، بعید به نظر میرسید که اقلیت علوی حاکم او در سوریه قادر به مقاومت در برابر موجی از قیامهایی باشد که به شکل چشمگیری این منطقه را متحول میکرد. شجاعت رهبری او هم زیر سوال بود.
تحلیلگران میگویند، اما صبر و خونسردی او همراه با عوامل بیشماری از جمله سلطه بر دستگاههای امنیتی، از هم گسیختگی غرب و حمایت روسیه و ایران، او را از شکست نجات داد. کریم پاکرادونی، سیاستمدار پیشکسوت لبنانی میگوید: "سالها بعد از آنکه همه دنیا خواستار برکناری او شدند و فکر میکردند او سرنگون خواهد شد، امروز میخواهند دوباره با او آشتی کنند."
این سیاستمدار که اغلب به عنوان میانجی دولت دمشق و طرفهای لبنانی مختلف عمل کرده است، گفت: اسد بلد است که چطور بازی با ضربههای طولانی را بازی کند.
در این سالها، مردم سوریه با افزایش بهای موادغذایی مواجه شده و ارزش پول سوریه در نتیجه بحران اقتصادیای که دولت دمشق تحریمهای غرب را عامل آن میداند، افت کرده است اما اسد همچنان در قدرت است و بعد از یک سری پیروزیها با حمایت روسیه، نیروهای او دوباره کنترل حدود ۷۰ درصد این کشور را به دست گرفتهاند.
رئیسجمهوری سوریه همواره تاکید کرده است که او در صدر قرار خواهد گرفت. کریم پاکرادونی میگوید: او هرگز تزلزل نداشته است. او بدون امتیازدهی در تمام مواضع خود محکم ایستاده است و با اقتدار نظامی توانسته است بیشتر مناطق سوریه را پس بگیرد.
او میگوید: با وجود فرار دهها هزار تن، ارتش سوریه همچنان نقش مهمی در بقای او ایفا کرده است. این همان چیزی است که اسد را در آن به اصطلاح بهار عربی مستثنی میکند.
توماس پیرت، از تحلیلگران موسسه تحقیقات و مطالعه جهان عرب و مسلمانان میگوید: رهبری ارتش همچنان وفادار مانده است چون برای چندین دهه انباشته از بستگان اسد و دیگر علویها بوده است. این مورد دوم، تا سال ۲۰۱۱ بیش از ۸۰ درصد ردههای افسران و عملا تمام پستهای بانفوذ درون آن را شامل میشد.
یک محقق سوری مستقر در دمشق که خواست ناشناس بماند، گفت "عزم و قاطعیت" اسد هم کلیدی است. این محقق میگوید: او توانست تمام تصمیمات را در دستان خود متمرکز کند و اطمینان حاصل کند که ارتش کاملاً در کنار اوست. ساختار این نظام به گونهای است که اطمینان حاصل میکند هیچکس به حدی نفوذ ندارد که چالش ایجاد کند.
همزمان اسد روی ساختار اجتماعی پیچیده سوریه هم قمار کرد؛ تفرقههای قومی میان عربها و کردها و همچنین اختلافات مذهبی میان سنیها و علویها و دیگر اقلیتها. این محقق سوری میگوید: او از ترس مردم از هرج و مرج سود برد؛ از ترس جامعه علویها درباره بقای خودشان در صورت سقوط او.
زمانی که اسلامگرایان و بنیادگراین برجستهتر شدند، او در تلاش برآمد تا خودش را به عنوان حافظ اقلیتها از جمله مسیحیان نشان دهد. این محقق میگوید، اما اسد همچنین از فقدان هرگونه مخالفت سیاسی اثرگذار نیز سود برد.
در سال ۲۰۱۲ نیروهای اسد متحمل شکستهای میدانی شدند و بیش از ۱۰۰ کشور یک ائتلاف اپوزیسیون را به عنوان تنها "نماینده مشروع" مردم سوریه به رسمیت شناختند. اسد به شدت منزوی به نظر میرسید و بسیاری از قدرتهای منطقهای و جهانی، روی سقوط او شرط میبستند و نظام او را با تحریمهای مختلف هدف گرفته و او را به شخص طرد شده جهانی تبدیل کردند.
اما اپوزیسیون سیاسی داخلی و تبعیدی سوریه از نمایش یک جبهه متحد یا ارائه جایگزین معتبری برای اسد که جامعه جهانی بتواند با آن وارد تعامل شود، ناکام ماند. اپوزیسیون مسلح با اوج گرفتن درگیری به طور فزایندهای شکسته شد و اسد توانست از ظهور گروههای افراطی استفاده کرده تا خود را به عنوان سنگری در برابر تروریسم به تصویر بکشد.
شورشیان سوری به نیروی هوایی برای پشتیبانی نیاز داشتند اما غرب میخواست از تکرار عملیات ناتو در لیبی، در کشور سوریه اجتناب کند. با گذشت چند سال، اسد به شدت مطمئن شد که جنگندههای آمریکایی در نزدیکی دمشق پیدایشان نمیشود. پس از حادثه شیمیایی سال ۲۰۱۳ که به نظام اسد نسبت میدادند، باراک اوباما عملیاتی انجام نداد.
توماس پیرت میگوید: دولت اوباما تمایلی به درگیری سوریه نداشت. او با وعده خروج از عراق انتخاب شد، بنابراین تمایلی به بازگشت به خاورمیانه نشان نمیداد. ورود روسیه در سال ۲۰۱۵ هم فرصتی تاریخی برای بازیابی وضعیت ابرقدرتی از دست رفته از طریق پر کردن خلاء عدم مشارکت اوباما در این منطقه برای مسکو ایجاد کرد.
محقق مستقر در سوریه میگوید: امروز نظام سوریه نمیتواند دوباره درون سیستم بینالمللی پذیرفته شود اما همچنین نمیتواند بیرون از آن هم باقی بماند. این معادله غیرممکن، ما را برای چندین سال آینده بدون راهحل یا ثبات در سرگردانی نگه میدارد. بدون یک راهکار سیاسی برای گشایش اعتبارات بازسازی بینالمللی، مردم سوریه بهای آن را پرداخت خواهند کرد.»
انتهای پیام