گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی- محمدعلی سافلی: روز شنبه رسانههای آمریکا جو بایدن نامزد حزب دموکرات را با 290 رای الکترال بهعنوان رئیسجمهور منتخب این کشور اعلام کردند. البته این درحالی است که دونالد ترامپ همچنان قائل به تقلب در انتخابات است و خود را برنده این رقابت میداند و آراء قطعی در چند ایالت همچنان اعلام نشده است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی خبرآنی بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی خبرآنی بخوانید. (کلیک کنید)
علیرغم اینکه هنوز در آمریکا فضا کامل شفاف نشده و وضعیت سیاسی اجتماعی بسیار شکنندهای حاکم است، به نحوی که باراک اوباما میگوید جامعه آمریکا دچار اختلافات جدی و عمیق است و ریچارد هاس هم با ارجاع به وضعیت انتخاباتی و منازعات و کشمکشهای سیاسی و اجتماعی در این کشور، پا را از عبارت «یک ملت 2 دولت» هم فراتر گذاشته و رسماً از تعبیر «یک کشور دو ملت» استفاده میکند( اینجا را بخوانید)، اما همچنانکه پیشبینی هم میشد در ایران برخی کشمکشهای سیاسی عجیب و غریب به راه افتاده است! بخشی از یک جناح سیاسی که چه ترامپ ببرد و چه بایدن، بلافاصله با یک تغییر تابلو ساده فیالفور تابلوی جریانش را به دفتر حافظ منافع این یا آن رئیسجمهور آمریکا در ایران تغییر میدهد، بلافاصله پروپاگاندایی را شروع کرده که گویی منجی اقتصاد و سیاست و جامعه ایران در آمریکا ظهور کرده است.
جریان دیگری سعی میکند به آنها یادآوری کند که هنوز 7 سال از آن آقای باهوش و مودب نگذشته و جای اقدامات غریقنجات قبلی آمریکایی بر روی اقتصاد ایران درد میکند؛ اما اقلیتی در این جریان هم هستند که سعی میکنند با این عبارت که "اتفاقاً با آمدن بایدن ما بدبختتر هم خواهیم شد!" عملیات روانی جناح مقابلشان را خنثی کنند؛ حال آنکه در واقع ساخت چنین تصویری، همان نتیجهای را میدهد که کارمندان دونپایه ایرانی دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران میخواهند! یعنی منفعل شدن حداکثری ایران.
بایدن فرصت است یا تهدید؟ پاسخ این است که هم میتواند به تهدیدی فراتر از ترامپ و اوباما علیه ایران تبدیل شود، و هم میتواند فرصتی برای ایران باشد. اینکه کدام سمت این معادله رخ میدهد بستگی به نقشه راه ما دارد. در این باره چند نکته را میتوان به اختصار مطرح کرد:
1- جو بایدن چهره گمنام و ناشناختهای در هیئت حاکمه آمریکا نیست. او بیش از 3 دهه در سیستم حکمرانی این کشور حضور دارد و از سال 2008 تا 2016 هم معاون باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا بوده است. مواضع سفت و سختی درباره ایران دارد. مواضعش راجع به ایران را هم رسماً گفته یا در یادداشتی در سیانان( اینجا را بخوانید) نوشته و مشاورانش هم نقشهراه احتمالی( اینجا را بخوانید) برایش تدوین کردهاند که پیشتر در پایگاه خبری خبرآنی به آنها پرداخته شده است. مسلّم این است که بایدن در اصل ضرورت فشار آوردن و مقابله با ایران با ترامپ و اوباما و همه روسای جمهور قبلی آمریکا موافق است، اختلاف او با ترامپ بر سر تاکتیکها و شیوههای این فشار است. بایدن معتقد است کمپین فشار حداکثری ترامپ علیه ایران کارساز نبوده، لذا او میخواهد با کمپین فشار هوشمند، همان هدف و راهبرد ترامپ را با تاکتیکهایی شبیه به اوباما دنبال کند. نهادهای مربوط در ایران هم طبیعتاً برای مواجهه با نقشهراه و سیاستهای او یا سیاستها و نقشه راه مشخصی تدوین کردهاند یا خواهند کرد.
2- در کنار آنچه باید از کمپین فشار هوشمند بایدن دانست، این نکته بسیار اهمیت دارد که دست او از ابزارهای راهبردی «تحریم جدید» تا حد بسیار زیادی و «تهدید جنگ» تحقیقاً خالی است. آنچنانکه طی هفتههای اخیر نیز برخی مقامات و کارشناسان آمریکایی اذعان کردند، تقریباً هیچ تحریمی نیست که آمریکا علیه ایران اعمال نکرده باشد. گزینه تهدید و جنگ هم که دستکم از سال 2000 به اینسو آرشیو شده و آمریکاییها خود نیز اذعان دارند که از آن صرفاً به عنوان ابزار روانی استفاده میکنند. این نکته که ایران با مقاومت فعال طی یکی دو سال اخیر و پس از گاف راهبردی تیم آقای روحانی در ماجرای مذاکرات هستهای توانسته هیئت حاکمه آمریکا را به لحاظ ابزارهای راهبردی «فقیر» کند، دادهی بسیار مهمی است. آنچه برای بایدن باقی مانده دقیقاً همان چیزی است که در کمپین فشار هوشمندش میخواهد از آن استفاده کند. او غیر از «تاکتیک سیاست» و عملیات روانی و قدرت نرم ابزار بخصوص دیگری برای مقابله با ایران ندارد.
تحریمها تاثیرات مشخصی بر اقتصاد ایران گذاشته، اما توان تحریمها برای بدتر کردن وضعیت به تعبیر غربیها رسش کشیده است(Exhausted شده). بنابراین باید این موضوع را در محاسبات به صورت جدی لحاظ کرد.
3- بازگشت به مناسبات سیاسی-اجتماعی سال 91 و 92 به این سو در ایران همان چیزی است که کمپین فشار هوشمند بایدن به آن نیازمند است. افراد اگرچه مهماند اما مهمتر از آن رویکردهاست. مشخصاً اگر با همان عقلانیت که در آن سالها ایران را در مولفههای قدرت ملی تضعیف و با ارائه چهرهای مستاصل از ایران نهایتاً به توافقی رسید که سکوی فشار حداکثری و اعمال شدیدترین تحریمها علیه یک ملت در طول تاریخ شد، بخواهیم به مواجهه با بایدن برویم، به عقب برخواهیم گشت و روز از نو و روزی از نوست! اگر سیاسیون در ایران عقلانیت لازم را به کار بگیرند، قاعدتاً نباید همان مسیر - یعنی مسیری که با اشتیاق عجیب به تعامل با آمریکا، رسماً آنها را از استیصال خارج و ابتکار عمل را به دست آنها داد- تکرار شود؛ اما مسئله اینجاست که بعضاً هوس قدرتطلبی برای برخی جریانهای سیاسی، حتی برخی بدیهیات مثل تلاش برای گزیده نشدن دوباره از یک سوراخ را هم از کار میاندازد!
4- اینکه وقتی رسانههای آمریکایی خبر پیروزی بایدن را اعلام کردند، بدون اینکه هیچ اتفاقی در میدان و واقعیت رخ داده باشد دلار و سکه ریزشهای چند هزار تومانی داشتند، اگرچه شاید توسط برخی از جنبهی انتظارات اقتصادی قابل تحلیل باشد، اما به نظر میرسد واقعیترین تحلیل، مریض بودن اقتصاد و مهمتر از آن گروگان بودن اقتصاد در دست سیاست است. اگر واشنگتنزدگی مسئولان نباشد، اقتصاد اینقدر بیمنطق جابجا نمیشود. یکی از مسائلی که باید برای تبدیل بایدن به فرصت از آن استفاده شود، خارج شدن این اقتصاد از گروگان سیاست برخی آقایان است.
5- مذاکره بماهو مذاکره عنوان چندش آوری نیست؛ برخی در مقام مخالفت با سیاستهای غلط بعضی از آقایان به نحوی با افکار عمومی صحبت میکنند که گویا آنها از اصل مذاکره، با هرکه باشد متنفرند. جمهوری اسلامی چنین عقیدهای ندارد و آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی هم بارها گفته است که خود او آنجا که به سود منافع ملی باشد بیش از همه موافق مذاکره است. امّا از سوی دیگر مواجهه کودکانه با این عناوین زیبا هم نهایت سادهلوحی است. اینکه برخی میگویند همین الان بدون هیچ مقدمهای باید با بایدن سخن گفت، به معنای شیک بودن آنان و طرفداریشان از مذاکره نیست؛ چنین استفادهای از مذاکره، درواقع پرکردن خشاب بایدن است. آنچه آمریکا میگوید اصلاً مذاکره نیست؛ آنها معتقدند ایران باید شروط آنها در موضوع هستهای، منطقهای، موشکی، رفتار ایران و... را بپذیرند؛ تفسیر سادهترش این است که ایرانیان آزادی خود را در بسیاری از مسائل برای تعیین سرنوشتشان، به هیئت حاکمه آمریکا واگذار کنند. بدون آنکه هیچ تضمینی هم برای اقتصادشان باشد؛ مثل اتفاقی که در لیبی رخ داد.
رسیدن به شرایط مذاکره نیازمند قویشدن از درون است، به نحوی که طرف مقابل در مذاکرات چیزی بر شما تحمیل نکند و حقی از شما غصب نسازد، بلکه مجبور شود حقوق شما را به شما واگذار کند و رفتارهایش را تغییر دهد. رسیدن به شرایط مذاکره نیازمند عقلانیتی است که هم تصویر درست و واقعی از خود و طرف مقابل داشته باشد، و هم راهبرد و تاکتیکهای طرف مقابل را بشناسد و برای مواجهه با آن راهبرد و روشهای مناسبی را در دست داشته باشد.
6- آنچنانکه در گزارشهای پیشین خبرآنی نیز اشاره شد، یکی از بدترین سیگنالهایی که میتوان به بایدن برای تکمیل کمپین فشار هوشمندش داد، داشتن نگاه تاکتیکی به راهبرد نگاه به شرق است. اگر ایران و سیاسیون میخواهند از آمریکا امتیاز هم بگیرند، راه آن نه زیگزاگهای کودکانه در راهبردهای سیاست خارجی، بلکه پیگیری مسئله مهم نگاه به شرق است. همچنانکه بارها در گزارشها و مقالات مهم به آن پرداخته شده، این راهبرد میتواند آمریکا را وادار به اعطای امتیازات مهم کند و بسیاری از حقوق ایران را استیفا سازد. منطقی که در مناسبات بینالملل کار میکند، نه منطق لبخندهای سادهاندیشانه و اشتیاقهای کودکانه، بلکه منطق قدرت است. یک کشور تا آنجا که قدرت داشته باشد و سیاسیونش از عقلانیت درست، که شجاعت جزء مهمی از این عقلانیت است، برخوردار باشند قادر به استیفای حقوق ملتش است. در غیر اینصورت میتواند بارها به عقب برگردد.
انتهای پیام/