گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی- طی روزهای اخیر حسین شریعتمداری یادداشتی از سر ارادت درباره یکی از اظهارات آیتالله سیستانی گرفت که پس از آن خود متوجه اشتباه رخ داده در این مسئله شده و شجاعانه از این بابت از آیتالله عذرخواهی کرد. اما در این میان برخی افراد و رسانههای متعلق به اصلاحطلبان رادیکال، با مناسب دیدن فضا برای زدن رقیب سیاسی خود و قطببندیهای فانتزی در اندیشه سیاسی اسلامی، در اقدامی هماهنگ در ظاهر به دفاع ریاکارانه از مقام مرجعیت برخاستند حال آنکه با مروری بر مواضع گذشته این طیف و افراد وابسته به این جریان، می توان به میزان صداقت رفتار امروز آنها پی برد.
این جریان در حالی امروز در لباس دفاع متظاهرانه از مرجعیت پروژه سیاسی خود را پیش می ّرد که در گذشته، هرگاه قواعد شرعی و اخلاقیِ وضع شده و نصیحتها و توصیههای دلسوزانه مرجعیت، مانع اهداف و رویکردهای آنها بوده، یا اقدام به نقد یا نفی این حکم یا قاعده شرعی و اخلاقی کردهاند یا اینکه پا را فراتر گذاشته و با بیحرمتی و افترا به مقام علما و مراجع تقلید اعتراض خود را علنی کردهاند.
فروردین ماه سال 79، اکبر گنجی یکی از تئوریسین های جریان اصلاحات به همراه تعدادی از همطیفان خود و چهره های ملی مذهبی عازم کنفرانسی به میزبانی حزب هانریش بل (موسوم به سبزها) در برلین شدند.
او در حاشیه این نشست در مصاحبه با روزنامه تاگس اشپیگل آلمان و در پاسخ به سوالی درباره امام خمینی(ره) که بیتردید از بزرگترین و تاثیرگذارترین مراجع شیعه در طول تاریخ است، گفته بود: «ما تلاش میکنیم [امام] خمینی را به گونهای تفسیر کنیم که مخالف دموکراسی نباشد. خمینی دیگر وجود ندارد آنچه وجود دارد فقط برداشت های ما از سخنان اوست. او به هر حال یک روزی به موزه خواهد رفت و هیچکس نمیتواند از این مسئله جلوگیری کند».
سعید حجاریان چندی پیش در گفتوگو با روزنامه همشهری گفته بود که حتی اکبر گنجی هم به اعتقاد او رادیکال نبوده است!
اما یکی از برجستهترین اهانتهای اصلاح طلبان رادیکال به مقام مرجعیت را میتوان در سخنان هاشم آقاجری دید؛ آقاجری که از فعالان سیاسی مطرح جریان رادیکال اصلاحات به شمار میرود؛ در 29 خرداد ماه سال 79 در جریان یک همایش، بعد از آنکه اعلام کرد نه تنها دین بلکه حکومت هم افیون تودههاست، تصریح کرده بود: «مگر مردم میمون هستند که تقلید بکنند؟!...رابطه نهاد سنتی با عوام، رابطه مرید و مراد است، یعنی اینکه مراد همیشه مراد باشد و مرید همیشه مرید و این حلقه بر گردنش.» او در بخشی از سخنانش حتی سعی کرد قداست امام معصوم علیه السلام را نیز با لحنی بیادبانه زیر سوال ببرد. به طوری که گفت بود: «این طبقه ابتدا امامان معصوم را لاهوت میکرد تا خودش هم به عنوان نابینایان آن معصوم لاهوتی بشود...»
آقاجری در نمونه ای دیگر در بهمن ماه سال 1387، در مراسمی که در منزل عبدالله نوری به مناسبت اربعین حسینی برگزار شده بود، سخنان عجیبی درخصوص فقه و اخلاق مطرح کرده بود که نه تنها با واکنش اصلاحطلبان همراه نشد بلکه برخی از سیاسیون رادیکال همچون انصاریراد، ابراهیمی، جماعتی، ابراهیم یزدی، اعظم طالقانی و مرتضی مبلغ نیز پای سخنان آقاجری نشسته بودند.
وی در آن سخنرانی با زیر سوال بردن احکام فقهی مراجع تقلید گفته بود: «در حکومت، ما از هیچ فقیهی حکمی درباره مسائل اخلاقی و کرامت انسانی ندیدیم و تمامی موارد در جهت خُرد کردن انسانیت و سلطهپذیری بوده است».
هاشم آقاجری در حال سخنرانی در منزل عبدالله نوری
البته توهین اصلاحطلبان رادیکال به علما و مراجع تقلید محدود به سالهای پایانی دهه هفتاد و دولت اصلاحات نمیشود بلکه مرزهای تهمت را هم درمینوردد. در ماجرای ورود خانمها به استادیوم، پس از آنکه آیتالله مکارم شیرازی نظری مغایر با تبلیغات اصلاحطلبان اعلام کرده بود، محمود صادقی نماینده تهران در مجلس دهم به جای توضیح و ارائه مدلل دیدگاه خود، با طرح ادعایی که بعدها کذب بودن آن به اثبات رسید، در صفحه شخصی خود در توئیتر خطاب به آیتالله مکارم شیرازی نوشته بود: «خوب است جناب ایشان درباره بدهیهای کلان معوق جناب مدلل به بانک سرمایه هم توضیح بدهند».
در نمونه دیگر، فرزانه ترکان عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در مطلبی توهین آمیز که در روزنامه آرمان منتشر شده بود، علاوه بر اینکه مراجع تقلید را افراد بیاطلاع و فاقد نگاه جامع دانسته بود، مدعی شده بود که مراجع معظم تقلید اطلاعات دقیقی از وضعیت نسل جوان بهخصوص دختران دریافت نمیکنند».
اصلاحطلبان رادیکال و همفکران آنها در بحث تئوری جدایی دین از سیاست نیز در گذشته اظهارنظرات قابل تاملی داشتهاند. محسن کدیور یکی دیگر از شخصیتهای رادیکال این جناح که حالا رسماً در نقش اپوزیسیون ظاهر میشود، در بحث جدایی دین از سیاست معتقد است: « تفاوت میان قلمرو دین و دنیای سیاست آشکار است و گاه به تناقض میرسد. گاهی امری طبق مصلحت سیاسی لازم است، اما ضوابط دینی آن را نمیپذیرد، یا برعکس. به علاوه متخصصان دو قلمرو هم یکی نیستند. در دین فقها و علما صلاحیت دارند، در حالیکه اهل سیاست ممکن است در فقه و دیانت صلاحیت زیادی نداشته باشند».
کدیور همچنین در سال 93 در جریان سخنرانی در بنیاد سهروردی در شهر تورنتو گفته بود: «در حوزه دینی انتقاد خطقرمز ندارد. هرکسی مجاز است از خدای من انتقاد کند. به شما عرض کنم که هیچ مجازات شرعی برای اهانت به خدای اسلام هم نداریم».
دفاع ریاکارانه اخیر برخی اصلاحطلبان رادیکال از مرجعیت آنهم در شرایطی که این جریان سیاسی در دو دهه اخیر سابقه روشنی در اهانت به مقام اسلام و مرجعیت دینی داشته است، نشان دهنده این است که در موضوع اخیر نیز مسئله جایگاه علما و مرجعیت دینی برای اصلاحطلبان صرفاً به عنوان دستآویزی برای پیشبرد پروژههای سیاسی علیه رقیب مورد توجه قرار گرفته است.
انتهای پیام/