به گزارش پایگاه خبری خبرآنی، در فضای سخت اقتصادی امروز یکی از مهمترین گلایه های مردم از دولت هم خوان نبودن روش دولتی ها و مسوولین با مردم در صرفه جویی است. مردم می گویند اگر در جنگ اقتصادی و تحریمی هستیم همه باید بار آن را به دوش بکشند، نه اینکه مسوولین بگویند و مردم اجرا کنند. در گفت و گو با دکتر هوشنگ شجری اقتصاددان این موضوع را بررسی کردیم که نقش دولتها در جنگ اقتصادی چیست و همراهی مسوولین با مردم تاچه میزان به عبور از بحران اقتصادی کمک می کند؟
اولین سوال این است که در وضعیت اقتصادی امروز ایران سهم ما و سهم تحریم ها هر کدام چقدر است؟
بنده معتقدم آنچه از وضعیت اقتصادی کشور به تحریم ها نسبت داده می شود، یعنی مسوولین سعی می کنند تا بار همه ی مشکلات را به گردن تحریم ها بیاندازند درست نیست . انصاف حکم می کند که بگوییم پنجاه –پنجاه است. ما به اندازه ساز و کارهای تحریمی در عدم رشد و شکوفایی اقتصاد کشور دخیل هستیم، لذا برای فرار به جلو نباید مابقی حقیقت سوء مدیریت ها خود را در داخل کتمان کنیم.نمی توان این موضوع راهم کتمان کرد که آمریکایی های یک قرار داد بین المللی را پشت پا زدند و امید ایران را برای بسیاری از فعالیت های اقتصادی ناامید کردند اما نمی توان این موضوع را هم نادیده گرفت که بسیاری از سیاست گذاری های ما از پایه و اساس در اقتصاد غلط است و یا اصلا من درآوردی شده است.
مثلا کدام یک از سیاست های اقتصادی غلط است؟
سیاست های پولی و مالی بانک مرکزی، سیاستهای بهبود فضای کسب و کار و تعاونی ها یا بهتر بگویم بی توجهی به اجرای قوانینی که می تواند در فضای کسب و کار رونق خاصی ایجاد کند. قدر مسلم ما در رساندن اقتصاد کشور به امروز کم بی تقصیر نیستیم.
اصولا وقتی کشورها در شرایط ویژه اقتصادی و تحریمی مثل ما قرار می گیرند چه نسخه و دستورالعملی را برای عبور از وضعیت بحرانی باید دنبال کنند؟
در تمام دنیا؛ معمولا وقتی کشوری در تنگنای مالی قرار می گیرد، اولین رویکردی که دولت مستقر به کار می گیرد ملزم کردن خود به اجرای سیاست های صرفه جویی است، یعنی اصطلاحا بودجه ریاضتی نه بودجه ضیافتی! را در دستور کار خرج و مخارج بودجه ای خود قرار می دهند. در حالی که ما درایران نه تنها بودجه را ریاضتی نمی بندیم بلکه درهمین فضای ریاضتی شدید هم شاهد ضیافت های بودجه ای هستیم که اصلا با شرایط کنونی همخوانی ندارد. جالب این است که دولت هیچ برنامه ای برای بودجه ریاضتی ندارد. اگر مثلا دو سه ماه نفت بفروشیم و ارز آن به ما برسد؛ دولت به سرعت گشایش های آنی ایجاد می کند، یا اینکه بدون تعقل و تفکر برای استفاده از این پول برای دراز مدت و محدودیت های آینده، ضیافت آنی برگزار می شود در حالی که همه ی کشورها در شرایط مشابه ما محدودیت های مالی شدیدی اجرا می کنند چرا که می دانند در دراز مدت ممکن است پول نداشته باشند. معمولا در تنگناهای مالی، وقتی بودجه تدوین می شود اولین رویکرد دولت و مجلس باید ناظر به بستن بودجه ریاضتی باشد در حالی که ما همیشه مسیر عکس با مخارج بالا را دنبال می کنیم و نتیجه عکس هم می گیریم. هنگامی که آمریکا با یک بحران بانکی رو به رو شد مدیران بانک های این کشور در یک جلسه ای اعلام کردند تا زمانی که بحران وجود دارد ماهیانه یک دلار حقوق می گیریم. این تصمیم را مدیرانی برای خود گرفتند که ماهیانه بالای چند میلیون دلار درآمد داشتند. این مدیران در شرایط بحران مالی و پولی به خاطر استراتژی بانکداری خود که بسیار مهم بود حتی از حقوق و مزایای خود گذشتند.
یعنی این روش منجر به حل مشکلات نظام بانکی آمریکا شد؟
خیر. مشخص است که با یک دلار حقوق گرفتن در مدت زمان کوتاهی مشکلات حل نشد اما این موضوع اقدامی نمادین بود و نشان داد که برای اجرای سیاستهای ریاضتی همه با هم آماده هستند از مدیران تا کارمندان. همینطور هم شد با اجماع و کنار هم بودن و صرفه جویی مشکل برطرف شد. من همیشه بر این موضوع تاکید می کنم که چه اشکالی دارد در جنگ تحریمی و اقتصادی که آقای روحانی خود به این موضوع اذعان کردند تمام مقامات از شخص رئیس جمهور تا وزرا اعلام کنند که ما یک سال حقوق نمیگیریم، قطعا اگر یک سال حقوق نمی گرفتند هیچ مشکلی برای این دسته از مدیران پیش نمی آمد یا نمایندگان مجلس این وام ها و مزایا و خودروها را نمی گرفتند، چرا همه در شرایط سخت اقتصادی مثل هم نباشیم. شاید این رقم ها در بودجه رقمی نباشد اما یک اقدام نمادین برای روحیه بخشی به مردم است. اگر آقای روحانی صادقانه با مردم سخن بگوید که آمریکا از قول و قرار خود برگشته و ما را به شدت تحریم کرده حالا که در وضعیت بد اقتصادی هستیم همه با هم این وضعیت را پشت سر می گذاریم لذا باید برخی اقدامات را اصلاح کنیم مثلا من از خود و کابینه ام شروع می کنم ، قطعا در همان حد و اندازه توقع سایر مردم هم پایین می آید چرا که با اراده دولت آن هم به صورت واقعی نه نمایشی رو به رو می شوند که وارد فاز صرفه جویی شده اند. اگر دولت چنین رویکردی می داشت حتما بودجه ای با کسری کمتر بسته می شد که می توانستیم کسری های آن را با محاسباتی به گونه ای تامین کنیم که منجر به افزایش تورم نشود.
نظرتان درباره بودجه امسال چیست؟ در حالی که سال گذشته هم در تحریم بودیم بودجه ای که برای امسال بسته شد آیا ویژگی های یک بودجه تحریمی و جنگ اقتصادی را دارد؟
متاسفانه دولت در بودجه بندی دقیقا عکس یک دوره جنگی را به کار گرفت. شاهد تدوین یک بودجه انبساطی هستیم با افزایش حقوق ها از بالاترین تا پایین ترین سطح ، ریخت و پاش های غیر لازم. درست است که طبقه بازنشسته آسیب پذیر است و به نسبت تورم حقوق کمی دریادفت می کند اما به علت بالا رفن تورم بخواهیم حقوق ها را افزایش دهیم دولت به این موضوع توجه نمی کند که از چه محلی هم ترازی انجام می شود ؟ سیاست هم ترازی خوب است اما نه در این زمان بلکه در یک زمان درست در زمانی که وضع مالی خوب باشد و بتوانیم خرج کنیم نه اینکه درآمد نفت از بین رفته و چهل درصد درآمد بودجه یکجا نابود شده، فعالیت اقتصادی راکد شده، به دلیل شیوع کرونا مالیاتها کاهش یافته و واردات به خاطر نداشتن ارز کم شده، در چنین حالتی بخواهیم سیاست هم ترازی را در پیش بگیریم ، این سیاست های افزایشی با سیاستهای ریاضتی اصلا همخوانی ندارد. ما به جای مبارزه با تورم، دست به اتخاذ سیاست هایی می زنیم که عملا تورم را افزایش می دهد. تا جایی که کسری بودجه منجربه استقراض و محدودیت سرمایه گذاری و ممانعت برای اعطای وام و تسهیلات به بخش خصوصی می شود که اثر برون زایی بر اقتصاد به جا می گذارد. سرمایه گذاری خارجی هم در شرایط فعلی به هیچ وجه امکان پذیر نیست. این سیاست ها به گونه ای است که از طریق کاهش تولید یا ازطریق افزایش نقدینگی خود به خود به تورم دامن می زند در کنار آن یک سری تعهدات اضافی که قالبا در تنگناهای مالی نباید به عهده گرفته شود به عهده گرفته می شود، لذا در مجموع راه حل های اساسی که باید برای مبارزه با تنگناهای مالی در پیش گرفته شود عملیاتی نمی شود .
کدام یک از سیاست ها و تدابیر به کار گرفته شده اشتباه بوده است؟
شجری در این باره به رادار اقتصاد گفت: مثلا در زمینه سیاست های پولی، بسیار بد عمل شده است. در جاهایی که نباید بانک ها را تحت فشار قرار می دادیم تحت فشار قرار دادیم و در جاهایی که باید از بانک ها حمایت می کردیم هیچ اقدام حمایتی نداشتیم . در مجموع نتوانستیم بر فسادی که برسیستم بانکی چیره شده فائق بیایم. ما در بسیاری از زمینه ها از جمله اصلاح نظام بانکی؛ اصلاح نظام مالیاتی که موضوع بسیار مهمی است. در اصلاح گمرکی؛ قوانین وارداتی و صادراتی و همین ارز 4200 تومانی نتوانستیم درست ترین اقدامات و سیاست ها را به کار بگیریم. از این جهت وقتی سیاست های لازم را در پیش نگرفتیم نمی توانیم بار مشکلات را کاهش دهیم و چون دولت قدرت توضیح دهندگی لازم به مردم را ندارد و خود هم اهل صرفه جویی نیست عموما نمی تواند مساله را برای مردم به گونه ای توضیح دهد که مردم هم قبول کنند ، لذا وضعیت وخیم تر می شود.
انتهای پیام/