گروه تاریخ انقلاب پایگاه خبری خبرآنی- امیرعباس هویدا یکی از رجال عصر پهلوی است که در مقایسه با دیگر شخصیتهای هم تراز خود در دربار پهلوی سرنوشت متفاوتی پیدا کرد. زمانی که اعضای خاندان پهلوی و سران بلند پایه رژیم هرکدام به گوشهای از دنیا فرار کردند، هویدا عالی ترین مقامی بود که در کشور ماند. البته این ماندن نه از سر اختیار بلکه از سر اجبار بود.
محمدرضاشاه در ماههای پایانی سلطنتش و بعد از کشتار 17 شهریور، درصدد برامد تا برای ظاهرسازی و نشان دادن اصلاحات در کشور برخی سران حکومت که نفرت عمومی از آنها وجود داشت، دستگیر و زندانی کند. ازجمله آنها که بعد از سالها خوشخدمتی و سیزده سال نخستوزیری(طولانی ترین دوره نخستوزیری در تاریخ ایران) قرعه زندان به نامش خورد هویدا بود.
وی بهمراه نعمتالله نصیری دستگیر شد و بعد از پیروزی انقلاب جزو مقاماتی بودند که دادگاهی و اعدام شدند. حال بعد از گذشت 40 سال از پایان عمر هویدا، برخی از طریق برجسته کردن دوران نخستوزیری وی و اینکه مایملک خاصی نداشته درصدد تطهیر دوران پهلوی هستند. اگرچه هویدا خود در زمان شاه بازداشت و زندانی شد و همین نشانه نفرت عمومی از وی است اما با سرپوش گذاشتن بر اتفاقات رخ داده در دوران وی، تلاش میکنند هویدا را یک سیاستمدارِ خوبِ تربیتشدهی دوران پهلوی جلوه دهند.
سید امیر مکی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در یادداشتی که برای پایگاه خبری خبرآنی، ارسال کرده است به دو مسئله در رابطه با شخصیت هویدا پاسخ داده است. اول اینکه آیا واقعا اجناس در دوره سیزده ساله صدارت او گران نشده بود و دیگری اینکه هویدا تمام دارایی اش یک پیکان بوده است!
متن زیر مشروح یادداشت آقای مکی است که در ادامه میخوانید:
امیر عباس (ممدوح) هویدا پس از کشته شدن حسنعلی منصور از بهمن سال 1343 تا مرداد 1356 بعنوان نخست وزیر چاکرمنش محمدرضاشاه، طولانی ترین دوره نخست وزیری تاریخ ایران را به خود اختصاص داد.
در سالهای اخیر گفتارها و نظراتی در خصوص نگاه اقتصادی او به ساختار تورمی کشور ارائه میشود که درمقام تطهیر اوست. همچنین داستانهایی درباره ساده زیستی و حتی یکرنگی اجتماعی او بصورت کاملا حساب شده برپایه دیدگاه نفوذی اپوزیسیون مطرح میشود که مسلماً میبایست بنا به اسناد موجود که خود از درون ساختار امنیتی محافل اطلاعاتی آن روز بدست آمده است، به ان پرداخت و بتوان در راستای شفاف سازی تاریخ معاصر کشور گامهای موثری برداشت.
هویدا، پدرش حبیب الله عین الملک و مادرش افسرالملوک نتیجهی عزت الدوله، تنها خواهر تنی ناصرالدین شاه بود. حبیبالله عین الملک هم راه پدر را در پیش گرفت و به سلک بهائیان پیوست و از طرفداران عباس افندی شد. امیر عباس دو ساله بود که پدرش به عنوان سر کنسول ایران در دمشق منصوب و خانوادگی به آنجا رفتند.
در اسناد ساواک در خصوص جلسه منزل دکتر محمود حسابی : ( به شماره 1669/322 – تاریخ 19/11/43) درباره بهایی بودن هویدا میخوانیم:
" ...در این جلسه دکتر محمود حسابی ضمن انتقاد از عباس هویدا (نخستوزیر) اظهار میداشت هویدا پسر عین الملک از مبلغین بهائی است و خود او نیز بهائی میباشد و اضافه گردید بدین ترتیب در وضع موجود اوضاع به نفع بهائیها تغییر کرده است... ."
اما پس از طی چند سالی از نخست وزیری او، در مجموع همه متوجه نزدیکی هویدا به شاه شدند و اطاعت و تسلیم بیچونوچرای وی نسبت به شخص اول مملکت منتج به تثبیت صدارت او تا سال 1356 گردید تا بر اساس نگاه پروژه محوری تعریف شده از طرف لژ فراماسونری وابسته به آنسوی مرزها مسئولیت محوله را تمام و کمال به پایان برساند که تا حد زیادی نیز توفیق یافت و عرصه اجرائی کشور را در حوزه بسیار گسترده ای بدست ایادی لژهای فراماسونری و احزاب فرمایشی وابسته واگذار کرد.
در دوران نخستوزیری هویدا اتفاقات زیاد و مختلفی به اشکال خاص در زمینه های اقتصادی، سیاست خارجی و داخلی و حتی رویداد های نظامی به وقوع پیوست آنچنانکه که بازتاب گروهی و رسانه ای داخلی و خارجی را در پی داشت .
گزیدهای از موارد مطروحه که شامل:
- توسعه روابط سیاسی ایران با شوروی و به خصوص بلوک شرق
- جدائی استان چهاردهم ایران یعنی بحرین با ظرافت و زیرکی خاص.
- افزایش خرید تجهیزات و تسلیحات نظامی ایران از شرق و غرب.
پروفسور حسابی معتقد بود هویدا پسر عین الملک از مبلغین بهائی است و خودش نیز بهایی است
در کنار مسائل فوقالذکر، با تزریق دلارهای حاصل از فروش نفت و سرعت بخشیدن به واردات کالاهای مختلف در داخل کشور، پیامد افزایش تورم کالاهای مصرفی جاری و نیز سرمایهای را در کشور ایجاد کرد که خود باعث هجوم و افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها شد و خود شروعی بر تورم انتظاری جامعه به خصوص در شهرهای بزرگ مثل پایتخت را نمایان ساخت که در ادامه آن رشد حداکثری هزینه کالاها، خدمات و قیمت مسکن را در پی داشت. این تصمیمات علاوه بر مخالفتهای درون حکومتی، بازتاب خارجی گستردهای را نیز در پی داشت که در خود مجلس شورای ملی، برخی از نمایندگان مجلس نسبت به این مسائل واکنش های تندی از خود نشان دادند.
اسدالله علم در کتاب خاطرات خود درباره گرانی روبه رشد حاصل از مدیریت هویدا میگوید: «در تابستان 1352، بسیاری از انواع مواد غذایی کمیاب شده و اگر هم یافت میشد با قیمتی چند ده برابری به فروش میرسید. در ماههای نخست سال 53 نان هم پیدا نمیشد و هویدا همواره اعلام میکرد که ما در «عصر طلایی» بهسر میبریم».
او همچنین در خاطرات 23 فروردین 1353 خود مینویسد: «[به شاه] عرض کردم متأسفانه در داخله به واسطه غفلت متصدیان نه گوشت در دسترس مردم است نه شکر، نه گوشت مرغ و مردم خیلی ناراضی هستند و این صحیح نیست. آخر چرا این پیشبینیها را نمیکنند؟ همه چیز هم گران شده. تعجب است که شاهنشاه تمام گوش کردند ولی همانطور که چشمشان را روی هم گذاشته بودند اصلاً باز نکردند و یک کلمه جواب ندادند. من که شاهنشاه را میشناسم، میدانم که این به معنی این است که حرف تو را میشنوم ولی نمیخواهم جواب بدهم.»
براساس آمار بانک مرکزی، در سال 53 اجارهبهای مسکن در تهران 200 درصد افزایش یافت و مواد غذایی با گرانی 30 درصدی همراه شدند.
گرانی در این دوران به حدی بحرانی بود که در نطق افتتاحیه مجلس بیست و چهارم بحث افزایش قیمتها و مبارزه با گرانفروشی یکی از مسائل روز و محوری آن زمان بود.
اسدالله علم در یادداشتهایش از گرانی هفتاد درصدی قیمتها در سال 47، 4 سال بعد از نخستوزیری هویدا میگوید
علم در روزنوشت 17 اسفند ماه 1347 نیز مینویسد: شرفیابی شاه را در جریان تحولات اخیر قرار دادم و چند نکته را مطرح ساختم که او را ناراحت ساخت. گفتم دو برابر شدن آببها مملکت را آشفته کرده است. آسفالت خیابانها در حال از هم پاشیدگی است، فساد کارمندان گمرک رو به گسترش است و اعتبارات بانکی محدود شده و شرکتهای زیادی رو به ورشکستگی میروند. دست آخر درباره بحران مالی دانشگاهها به او هشدار دادم . شاه ناگهان از جا در رفت و مرا مورد حمله قرار داد و گفت: وقتی پولی به دستمان نمیرسد چه میتوانیم بکنیم؟ پاسخ دادم هر بار که توجه اعلیحضرت را به کمبود پول جلب کردهام. پاسخ این بوده که این طور نیست. دولت به اندازه کافی پول در اختیار دارد و گزارشهای من نادرست است. اما همین دیروز بود که اعلیحضرت درباره ولخرجیهای شرکت نفت در زمینه پتروشیمی صحبت کردند.
چند روز بعد اسدالله علم در 27 اسفند همین سال تذکر خود را تجدید میکند و در شرح این تذکر در روزنوشت خود مینویسد: «شرفیابی ...یک بار دیگر موضوع افزایش آببها را مطرح کردم، شاه گفت: تا کی مردم میتوانند از چیزهای مجانی استفاده کنند؟ پیشرفت، پول میخواهد. پاسخ دادم افزایش هفتاد درصدی قیمتها پیشرفت نیست، بلکه فقط بیعدالتی است...گاهی بیاعتنایی او مرا آزار میدهد و ناچار میشوم روز بعد مطلب را مجددا مطرح کنم. تا کی میتوانیم به مردم و نیازهایشان بیتوجهی کنیم؟"
گزارشی از مطبوعات دوره پهلوی که از 36 برابر شدن قیمت مسکن در بخشی از سلطنت پدر و پسر خبر داده بودند!
کیهان در شماره 23 فروردین 1340 مینویسد: اخیرا برای تثبیت اوضاع اقتصادی کشور برنامههایی طرح شده است و دولت امیدوار است با اجرای این طرحها بتواند قیمتها را در یک سطح قرار دهد و از نوسان شدید قیمتها جلوگیری کند. در اجرای این امر تطبیق عرضه و تقاضا یک اصل مهم به شمار میرود، عدم انطباق عرضه و تقاضا به خصوص در مورد مسکن بیش از سایر امور به چشم میخورد. به علت تقاضای بیش از عرضه کرایه مسکن در همه کشور به خصوص در تهران به وضع بیسابقهای افزایش یافت و هزینه مسکن که طبق آمار بانک ملی در 1315 مساوی 100 بود به 3600 در سال 36 رسید. هیچ یک دیگر از اقلام هزینه زندگی در طول این مدت به این سرعت افزایش نیافت.
در ادامه این گزارش میخوانیم: شک نیست که در این مدت 21 سال درآمد افراد 36 برابر نشده است و ناچار هزینه مسکن برای عموم به صورت یک خرج توانفرسا درآمده است. امروز در تهران نزدیک 60 هزار خانه خالی وجود دارد که بدون مشتری مانده است با این همه کمی درآمد و گرانی کرایهها مانع از این است که کسانی که از لحاظ مسکن در مضیقه هستند بتوانند در این ساختمانها سکنی گزینند.
«اردشیر زاهدی» وزیر امور خارجه کابینه هویدا در ابهامزدایی از چرایی طولانی شدن مدت نخست وزیری امیر عباس هویدا میگوید: «در این دوران، اقتصاد کشور بسیار آشفته بود و نمیتوان دلیلی برای ماندگاری این دولت پیدا کرد، مگر روابط خاص وی با شخص شاه. هویداهرگز و در هیچ موردی به شاه و خانوادهسلطنتی، «نه» نمیگفت و هر آنچه که آنها برای جلب رضایت کشورهای حامی سلطنت میخواستند فراهم میکرد. از انواع وامها و بخششهای مالی به کشورهای مختلف گرفته تا فسادهای مالی درباریان، بدون توجه به تورم و گرانی جاری در کشور.
اما یکی از نکات مهم این بحث در خصوص عوام فریبی و تواضع ظاهری وی در اجتماع و نگاه عامه مردم به هوایدا بوده که ارائه سند شماره 33582/20 ه 5 مورخ 9/11/1346 خالی از لطف نمیباشد: " ساعت 10 روز 7/11/46 راننده آقای نخست وزیر بنام فروتن در مجلس سنا به طور خصوصی اظهار داشت من از تظاهر و عوام فریبی آقای نخست وزیر خسته شدهام ، نامبرده دودستگاه کادیلاک دارد آنها را در اداره گذاشته و از اتومبیل پیکان استفاده مینماید و آن هم به این نحو که خودش پشت فرمان مینشیند و راننده باید با یک دستگاه پیکان دیگر دنبالش حرکت کند..."
معروف است که هویدا در دادگاه انقلاب درباره عملکرد خود به قاضی میگوید: «در دوران صدارت من، قیمت خودکار بیک ثابت بود و همیشه 5 ریال بوده و هست" که اتفاقا بنا به روایتی نیز از او پرسیدند که چطور چنین حرفی میزنی.. تو تورم را از 0.3 درصد در عرض سیزده سال به 25 درصد رساندی. قیمت غذا و مسکن 25 برابر شده.
هویدا میگوید: دقت کنید: من غذا و ملک را نگفتم. من خودکار را گفتم. چون کسی درس نمیخواند، کسی خودکار نمیخرید. ما با یک خودکار و موز دادن در مدرسه، کاری میکردیم که هیچکس نپرسد روزی 6 میلیون بشکه نفت کجا میرود؟.
با استناد به گزارشهای درون حکومتی منجمله اداره کل سوم (ساواک) جهت فساد مالی هویدا را میخوانیم:
شماره 63519/ه 22 – 14/7/56
"بطوریکه در نخستوزیری شنیده میشود آقای هویدا چند ساعت قبل از تغییر سمت و استعفا از سمت خود چکی به مبلغ 100 میلیون تومان با امضاء خود در وجه دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانو صادر نموده است و چک از قرار معلوم توسط آقای کاشفی وصول شده و معلوم نیست که آیا واقعا مبلغ مذکور به حساب مزبور واریز شده یا خیر؟
آقای کاشفی رازدار و محرم آقای هویدا و مدت 15 سال مسئول مالی نخست وزیر بوده و امکانا در این فعل و انفعالات مالی وارد است و هم اکنون در وزارت دربار نیز کارهای مالی آقای هویدا به وسیله وی انجام می پذیرد، علیهذا بعید نیست که مبلغ مذکور را برای مصارف و مخارج خود برداشت نموده باشد."
گزارش دیگری حاکی از مشارکت تجاری با حلقه نزدیک دوستان هویدا خواندنی است.
به: ریاست ساواک شمال شرق
از: ساواک تهران 20 ه 22 تاریخ : 5/6/53 شماره : 68866/ه 22
" برابر اطلاع در زمستان سال گذشته آقای هویدا نخست وزیر با مشارکت مهندس اصفیا قطعه زمینی به مساحت 20 هزار متر مربع در منطقه لواسان از شخصی به نام حاجی علی اکبر لواسانی و سید کمال میری لواسانی عضو انجمن شهرستان شمیرانات از لواسان کوچک و بزرگ از قرار متری 600 ریال خریداری نمودهاند که برابر تحقیقات معموله خرید و فروش زمین مورد بحث در دفترخانه شماره 17 تهران واقع در خیابان شمیران باغ صبا ....... صورت گرفته است.............." رئیس ساواک تهران ، پرنیان فر"
گزارش دیگری جهت عضویت امیر عباس هویدا در لژفراماسونری - لژ فروغی به شرح زیر در دست است:
طبقه بندی حفاظتی – گزارش خبر
موضوع : فراماسونری (لژ فروغی)
"اعضای لژ فروغی که جلسات خود را در محل انجمن رازی تشکیل میدهند عبارتند از : 1- دکتر سید حسن امامی ، 2- مصطفی تجدد ، 3- اسدالله صوفی ، 4- دکتر رضا فلاح ، 5- محمود قوام صدری ، 6- دکتر ایرج وحیدی ، 7- جواد منصور ، 8- دکتر فرهنگ مهر ، 9- دکتر سعید مالک ، 10- دکتر ناصر یگانه ، 11- علی مرندی ، 12- تیمسار عبدالله زندی ، 13- رشید حائری ، 14- عباسعلی {عباسقلی} شایگان ، 15- عبدالله سعیدی ، 16- هوشنگ قربانی ، 170- علی اصغر سلسبیلی ، 18- دکتر جوتد صدر ، 19- منوچهر صانعی ، 20- علی اکبر صادق ، 21- چنگیز کفائی
نظریه شنبه: آقای امیر عباس هویدا نخست وزیر عضو لژ فوق میباشد ولی از موقعی که به سمت نخست وزیری منصوب شده است در جلسات لژ که در این ساختمان تشکیل گردیده شرکت نکرده است. وی در پاسخ یکی از دوستان خود که چرا در جلسات لژ شرکت نمیکنید گفته است همراهان من متوجه خواهند شد که من کجا رفتهام و این کار صلاح نیست."
انتهای پیام/