به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری خبرآنی؛ جدال فرسایشی با همه گیری جهانی ویروس کرونا و بیماری کووید19 جدا از اثرات مخرب جسمی و جانی که بر جا گذاشته و خواهد گذاشت پیامدهای ویران کننده و البته خاموشی را هم در پی داشته و خواهد داشت. این تاثیرات و پیامدهای نگران کننده بیشتر از همه متوجه اقشاری از جامعه خواهد بود که در دوران پیش از بحران کرونا هم آسیب پذیر ترین گروه از جامعه را تشکیل میدادند که عمدتاً از لایههای پائین درآمدی هستند. این گروه شامل زنان، کودکان، افراد مبتلا به بیماریهای خاص و مخصوصاً افراد دارای معلولیت هستند که در هر بحرانی در جوامع بشری بیشترین آسیب متوجه آنها بوده و خواهد بود. اگرچه در این میان زنان دارای معلولیت، کودکان دارای معلولیت و افراد دارای معلولیت مبتلا به بیماریهای خاص و سعب العلاج که به صورت تاریخی همیشه در سراشیب فقر قرار گرفتهاند در این بحران بیشترین اثرات این آسیب را تحمل میکنند.
عوامل متعددی در ایجاد این آسیب در ادوار مختلف نقش داشته و دارند که نقش اصلی آن ناتوان سازی و ایجاد مانع در مسیر توانمندسازی افراد دارای معلولیت است و در هر جامعه و حتی در خانواده میتواند نقش داشته باشد که رویکر و نگرش منفی جامعه و خانواده نسبت به توانایی این افراد از مهمترین عوامل محسوب می شود. تبعیضهای اجتماعی در همه سطوح، موانع فیزیکی در محیط شهری و خانگی و دسترس ناپذیری خدمات عمومی شهری و اجتماعی، نگرش های منفی شغلی و مشاغل غیر مرتبط با توانایی و تخصص و بعضا کاذب، گسترش ترحم ناتوان ساز در مقابل پذیرش منطقی و مسئولانه حقوق اقراد دارای معلولیت برابر با دیگر افراد جامعه به عنوان شهروند درجه یک، عدم رفع موانع فرهنگی الحاق افراد دارای معلولیت به جریان عادی زندگی و عدم برنامه ریزی جامع و راهبردی تحقق جامعه فراگیر را میتوان از عوامل مهم ناتوان سازی افراد دارای معلولیت محسوب کرد.
تمامی این عوامل به همراه عوامل خانوادگی ناتوان کننده دیگر مانند بار مراقبت و هزینههای مرتبط آن، وابستگی فرد دارای معلولیت به اعضای خانواده و دیگر نزدیکان برای انجام فعالیتهای روزمره زندگی به هر دلیل، بیکاری و ... از مهمترین دلیل بازدارندگی مسیر توانمندسازی این افراد است که بروز بحران اخیر موجب پر رنگتر شدن تمامی عوامل ذکر شده شد که این خود موجب تشدید سرخوردگی و نهایتا موجب پدیدهای که برخی جامعه شناسان آن را «تنبلی اجتماعی» و کرختی و رخوت اجتماعی (social inertia) میدانند در جامعه شده است.
بیش از همه در جامعه، این افراد دارای معلولیت هستنند که به دلایل ذکر شده، بی قدرتی و خودمداری که نتیجه نهایی و عاقبت این فرایند شوم است را احساس میکنند چرا که وضعیت اجتماعی بوجود آمده، تسهیل کننده تنبلی آنان در جامعه است. اگرجه پایین بودن بهره وری کار، اضافه وزن و کم تحرکی نیز این پدیده را به دلیل بحران بیماری کووید 19 بیشتر کرد، با این توضیح که عدم تحرک و تلاش برای تمدید وضع موجود و عدم تغییر آن. را میتوان نوعی محافظه کاری تحمیل شده بر این افراد به حساب آورد.
در این مقوله باید بین تنبلی فردی و تنبلی اجتماعی تفکیک قائل شد به گونهای که عدم گذشت از لذت آنی برای دست یابی به نفعی شخصی در آینده را تنبلی فردی میتوان عنوان کرد و پایین بودن سطح بهره وری اداری، عدم اقبال به کار طولانی مدت و سخت که پیامد تنبلی فردی و کثرت این افراد در جامعه هست را تنبلی اجتماعی میتوان نام برد.
مثالهایی از تنبلی اجتماعی، موضوع را روشن تر خواهد کرد. انتخاب راههای میانبر و سریع برای کسب ثروت و شهرت و بقدرت از مهمترین این موارد است و همچنین میزان بالای تماشای تلویزیون در کنار تمایل زیاد به استخدام در ادارات دولتی و عدم تمایل برای کسب تخصص و مهارت و کارآفرینی نمونههای دیگر تنبلی هستند.
در این میان موانع شغلی بسیار وسیع و مرتفع پیش روی افراد دارای معلولیت در کنار شیوه فعلی کار و تلاش که با حجم کم از کار هرگز موفقیت را برای افراد متصور نمیشود، در حالی که افرادی در درون جامعه به ثروتهای کلان و بدون رنج و موقعیتهای اثربخش از طریق (بطور مثال) یک پدرزن برجسته، کسب یک ارث بالا، زد و بند کردن. آشنا شدن با یک فردی که به سرعت صاحب عنوان میشود، مشهور شدن در فعالیتهای سیاسی براندازانه یا تندروانه و... دست در کانون قدرت یازیدند.
باید بدانیم بی هویتی، ریشه تنبلی در همه افراد است , افرادی که دچار بی هویتی هستند؛ از هر کاری مقداری میدانند اما هیچ کدام عمق ندارد و یا اینکه کلا کاری انجام نمیدهند و وقتی با بی عدالتیهای اجتماعی موجود مواجه میشوند سرخورده تر خواهند شد.حال پیامد دردناک آن را در افراد جوان دارای معلولیت بهتر درک خواهیم کرد.
روند سعودی بیکاری نیز در این بحران بنابر شرایطی که ایجاد کرده صورتهای متفاوتی به خود گرفته و متاسفانه به علتهای قبلی از جمله پیشرفت تکنولوژی که باعث شده بسیاری از کارهایی را که تا قبل از این توسط انسان انجام میگرفت، در حال حاضر ماشینها به عهده بگیرند و نیروی کار ماشین جایگزین نیروی کار انسانی شود و با پیشرفتهایی که در تکنولوژی صورت گرفته نوع مشاغل هم فرق کرده که در حال حاضر در جوامع مختلف شاهد شکلگیری شغل های مجازی هستیم. از طرفی به علل موانع متعدد ذکر شده و جایگزینی تحصیل به جای کار، شاهد اشتغال افراد دارای معلولیت در مشاغلی نیز هستیم که علیرغم تحصیلات بالا به ناچار به رانندگی (اسنپ و ...) مشغولند. و یا تحت در مشاغلی پائین دست و بدور از تخصص خود در سازمانها و شرکتها فعالند که این خود موجب بها ندادن به خلاقیت آنان و سرخوردگی مضاعف این افراد گشته که تشدید آن را در این بحرام همه گیر شاهدیم.
اما برای اصلاح جامعه تنبل باید از خانوادهها شروع کرد، دلسوزی و ترحم زیاد کاراییهای فرد را کاهش داده و وظیفه مقرر را برای اعضای دیگر خانواده ایجاد میکند و نهایتاً این فرد در جامعه از همه طلبکار هستند. کمک به رفع موانع محیطی و نگرشی جامعه نیز از سوی خانواده موثر است.
حمایتهای دولتی نیز باید هدفمند شود و اهداف راهبردی را که امرار معاش و اشتغال پایدار افراد دارای معلولیت و توسعه فرایندهای این مسیر است را تحت الشعاع خود قرار دهد و از مقرریهای ناچیز و محدود مستمر که خود بزرگترین عامل ناتوان سازی در هر جامعهای است، پرهیز شود و بر اساس قوانین موجود علی الخصوص قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت اجرا شود.
محمدرضا اسدی- نایب رئیس انجمن علمی کاردرمانی ایران- عضو هیئت مدیره مجمع انجمنهای علمی گروه پزشکی کشور
انتهای پیام/