به گزارش خبرنگار اقتصادی پایگاه خبری خبرآنی، در بخش دوم گفتگو با علی سعدوندی اقتصاددان و استاد سابق دانشگاه ولونگونگ استرالیا به موضوعات مختلف از جمله نحوه پیاده سازی عملیات بازار باز و نقش بانک مرکزی، تفاوت عملیات بازار باز و انتشار اوراق از سوی بانک مرکزی پرداخته ایم.
سعدوندی معتقد است: در حال حاضر در دنیا به این نتیجه رسیدهاند که اغلب سیاست های حمایتی ناکارآمد است و بهترین سیاست حمایتی، پرداخت مستقیم یارانه نقدی است. یعنی همه یارانه ها را حذف کنید و در مقابل یارانه نقدی را به همه بدهید. اگر یارانه نقدی را به همه دهیم، می توانیم معیشت تمام افراد را به سطحی برسانیم که تقریباً فقر غذایی و سرپناه نداشته باشیم.
سعدوندی معتقد است، اگر این قضیه اتفاق بیفتد، و افراد معیشت شان تامین شود نه تنها از کار نمیایستند و تنبلی نمی کنند، بلکه به محض اینکه معیشت فرد تأمین میشود، او به دنبال نوآوری میرود.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به ابهامات تامین معیشت و کاهش بهره وری افراد گفت:زمانی که معیشت افراد تامین شده باشد اتفاقا ممکن است بیشتر و با کیفیت بالاتر کار کنند نه کمتر، بدین معنا که اگر فردی نگرانی و استرس زندگی را نداشته باشد کار بهتری ارائه می دهد. ما این یارانه فوق کلانی که در حال حاضر پرداخت می کنیم اگر به صورت مساوی بین تمام افراد جامعه توزیع میشد واقعاً برکات زیادی داشت ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاده است.
وی در ادامه دربارهی بحث چالشهای ارزی در اقتصاد ایران گفت: کاری که در خصوص ارز باید انجام میشد این بود که به طور مشخص باید از صادرکننده، مالیات گرفته میشد حتی مالیات را قبل از صادرات باید بگیریم.در صورتی که در حال حاضر معاف است، نه تنها نباید معاف باشد بلکه باید مالیات نیز گرفته شود. اگر این اتفاق رخ دهد صادرکنندگان مجبور خواهند شد تا ارز صادراتی خود را بازگرداند. پس دیگر نیازی به سیاست های دستوری در زمینه ارز نیست.
شما با این روش پیمانسپاری که نمیتوانید کاری انجام دهید در این روش افراد ممکن است اطلاعات را به درستی منتقل نکنند. این مرحله برای کار هایی نظیر کارهای پلیسی و دستوری که گفته میشود بیاید و بگویید که چه مبلغی صادرات داشتهاید انجام میشود. در اینجا برخی افراد، برای مثال کالایی را تُنی هزار دلار صادر و به عنوان زباله اظهار میکنند و مبلغ آن را نیز تنی 100 دلار اعلام میکنند.
استاد پیشین دانشگاه ولونگونگ افزود، ما تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که بگوییم هر چه شما سنگ معدن استخراج کردهاید باید به ما رویالتی بدهید یعنی یک مالیات خاص، بر روی حق حاکمیت، در چنین شرایطی صادرات نیز کاهش نخواهد یافت. شما صادرات را آزاد خواهید گذاشت در نتیجه، صادرات افزایش نیز خواهد داشت و در نتیجه میتوانید الزام بازگشت ارز را نیز بردارید اما شرایطی را ایجاد میکنید که صادرکننده برای پرداخت مالیات خود این ارز را به کشور بازگرداند. چرا که صادر کننده نیاز دارد ارز خود را باز گرداند و تبدیل به ریال کند تا بتواند روند و فعالیت خود را ادامه دهد. اگر صادرات ثروت وجود داشته باشد و بخواهید آن را مدیریت کنید، این راه، مناسب خواهد بود.
استاد بانکداری و اقتصاد پولی گفت: این راهکارها باید در شرایط تحریم انجام شود چرا که در شرایط تحریم شما باید کاری کنید تا ارز به کشور بازگردد اگر بخواهید این اتفاق صورت گیرد باید کاری کنید تا صادرکننده نیاز به ریال پیدا کند تا ارز صادراتی خود را به کشور بازگرداند در غیر این صورت، این کار را نخواهد کرد.
زمانی که شما از صادرکننده، مالیات ریالی بگیرید صادر کننده مجبور خواهد شد بخشی از ارز خود را بازگرداند تا مالیات را بپردازد و اگر این فرایند سود ده باشد، ارز خود را باز میگرداند تا سرمایهگذاری خود را ادامه دهد. به جز این فرایند راه دیگری نداریم، راهی که ما در حال حاضر میرویم اصلاً نتیجه نخواهد داد.
کالای هزار دلاری را به عنوان کالای 100 دلاری اعلام می کنند آن 100 دلار را نیز با تأخیر باز میگردانند. در شرایط تحریم هم شما نمی دانید واقعاً ارز صادر کننده در خارج از کشور گیر افتاده یا خودش نمی خواهد بازگرداند.
به گفته این کارشناس اقتصادی، اصلاً امکان این تشخیص وجود ندارد ما میرویم فردی را که واقعاً درست کار کرده است تنبیه می کنیم و بعد از آن، فردی را که می داند چگونه از این شرایط سوء استفاده کند تشویق میکنیم. این به هیچ عنوان راه درستی نیست. راه حل این مسئله همان بحث مالیات بر عملکرد و مالیات مستقیم ریالی و تک نرخی کردن است. زمانی که ارز تک نرخی شود، شما از بیش جهش overshoot نیز جلوگیری میکنید، یعنی به شکل امروز نخواهد بود که بخشی از ارز ما با نرخ 4200 به فروش رود و قسمت دیگر ارز با نرخ 25 هزار تومان به فروخته شود، همه این ها در نرخ میانگین قرار می گیرند و در پی این اتفاق، قیمت میانگین نزدیک تر به سقف دالان ارزی قرار خواهد گرفت.
در حال حاضر اگر بخشی از ارز به شکل 4200 است و بخشی 25000، میانگین مثلاً 15 هزار تومان میشود ولی اگر امروز ارز را تک نرخی کنیم، مبلغی در حدود ارز نیمایی خواهد شد، حدود 17 تا 18 هزار تومان است.
البته برخی افراد میگویند خروج ثروت با ارز 25 هزار تومانی انجام میشود و عقیده دارند این موضوع خوب است در صورتی که چنین چیزی نیست. خروج ثروت از طریق صادرات غیرنفتی اتفاق می افتد، ما در حال حاضر در این سمت در حال دادن رانت و سوبسید هستیم.
یعنی در نهایت، ارز 4200 یا ارز نیمایی را منتقل میکنیم به صادر کننده و صادر کننده این رانت را از کشور خارج میکند. در واقع برای خروج ثروت، ارز ارزان بوده و برای مردم عادی و مصرف کننده است که ارز گران در می آید.
سعدوندی دربارهی قیمت گذاری داخلی بر مبنای تغییرات نرخ ارز گفت: قیمت گذاری داخلی بر مبنای دلار بیشتر از 35 هزار تومان است. اگر امروز شما کالایی را در مغازهای ببینید و بعد آن کالا را در ترکیه با قیمت ارزی مقایسه کنید میبینید قیمت ارز در حدود 35 تا 40 هزار تومان در می آید که گران است.
چرا با وجود تورم و تحریمهای سنگین، اقتصاد ایران دچار فروپاشی نشد؟
وی در ادامه دربارهی اینکه چگونه با این اوصاف ازهم پاشیدگی در اقتصاد ایران اتفاق نیفتاده است ، گفت: کشور ما یک زمانی بسیار وابسته بود و اقتصاد نیز بسیار بازی داشت اما امروز اقتصاد ما اقتصاد بسته است ما هم اکنون اقتصادی هستیم در حد اقتصاد ژاپن یعنی مقدار تجارت خارجی نسبت به تولید ناخالص ملی ما بسیار پایین است، بنابراین شما میبینید که قیمت ارز بالا میرود ولی کشور دچار از هم پاشیدگی نمیشود.
اما در گذشته این از هم پاشیدگی اتفاق میافتاد این فشارها در کنار یکدیگر جمع میشوند و در نهایت نتیجهی خوبی حاصل نمیشود.
سعدوندی ادامه داد، تقریباً در تمام زمینهها معکوس آن چیزی که باید اتفاق میافتاد رخ داده است برای نمونه در زمینه ارز و در زمینه کسری بودجه این اتفاق افتاده است.
موضوعی که طی 50 سال گذشته در ایران رخ داده است و هنوز هم مطلقاً تغییری در آن ایجاد نشده این است که اگر به واردات یک کالای خارجی سوبسید بدهیم اقتصاد توسعه پیدا خواهد کرد یعنی اگر ما کالای داخلی را تضعیف کنیم اقتصاد پیشرفت خواهد کرد. این برداشتی بوده است که ما تلویحا داشتهایم.
استاد اقتصاد کلان در این باره توضیح بیشتری داد و گفت: ما ارز پاشی انجام دادیم و ارز حاصل از نفت را ارزانتر بفروشیم که کارخانه جات مواد اولیه و ماشین آلات وارد کنند و توسعه صنعتی اتفاق بیفتد این در صورتی است که در هیچ جای دنیا این گونه توسعه صنعتی اتفاق نیفتاده است و دقیقاً عکس این موضوع انجام شده است.
بدین معنا که چین، ژاپن و کرهجنوبی کشورهایی هستند که همواره در طی 40 تا 50 سال قیمت ارز خود را بالای قیمت تعادلی نه پایین تر از آن نگه داشتهاند یعنی کالای خارجی را برای کشور خودشان گران کردهاند. در صورتی که ما قیمت کالای خارجی را ارزان کردیم و بعد سعی کرده ایم با اعمال موانع تعرفه ای و غیرتعرفه ای بحران را مدیریت کنیم که به تقویت قاچاق کالا و ارز انجامیده است.
آثار بکارگیری غلط مازاد بودجه ارزی
سعدوندی در خصوص علت ارزان بودن قیمت کالای خارجی گفت: به دلیل اینکه مازاد بودجه ارزی داشتیم، نفت را فروختیم و ارز زیادی در اختیار دولت قرار میگرفت اما در حال حاضر چنین منابع ارزی را در اختیار نداریم. هم اکنون که در حال صحبت هستیم، همچنان ما هر روز مازاد ارز داریم. درست است که درآمد نفتی ما عملاً نصف شده اما درآمد غیرنفتی ما بیش از نیاز ارزی ماست.
وی افزود، ما میتوانستیم یک کشور کاملاً خودکفا باشیم و فقط کالاهای خیلی خاص را وارد کنیم. ولی اینطور نشد. ما در واقع از همان ارز غیر نفتی هم برای سوبسید به واردات استفاده می کنیم و به همین دلیل بازار نیما را به وجود آوردیم. همین امروز هم میخواهیم واردات، ارزان تر انجام شود و اسم آن را واردات نهاده های تولید میگذاریم اما کالاهای واسطهای و سرمایهای وارد میکنیم در حالی که ماشینآلاتی که در ایران داریم پیشرفته است ولی بدون کاربرد و بلا استفاده مانده است.
به گفته این استاد سیاست گذاری اقتصادی، ما ماشین سازی اراک و تبریز را داریم. اینها از پیشرفته ترین کارخانه جات بودهاند. بنده یک زمانی به آذر آب رفته بودم یک ماشین تراش نشان دادند و گفتند که این ماشین تراش در دنیا فقط یک نمونه است و فقط در همین کارخانه قرار دارد، هیچ جای دنیا چنین ماشینی ندارند و از آلمان خریداری شده بود که حتی خود آلمانی ها هم آن را نداشتند. این ها معجزه توسعه اقتصادی با ارز سوبسیدی است.
در شرکت سایپا نیز زمانی که هنوز شرکت زامیاد از آن جدا نشده بود دستگاه بزرگی را به ما نشان دادند و گفتند این پیشرفته ترین دستگاه لیزر صنعتی دنیاست. وقتی سوال کردیم که این دستگاه اینجا چه میکند گفتند، به ما ارز هفت تومانی دادهاند ما هم این ماشینآلات را آوردیم که بعد برای آنها کاربردی پیدا کنیم اما کاربردی برایشان پیدا نکردیم.
این بدان معناست که در این مدت کالاهای سرمایهای وارد کشور شده است که عملاً کاربرد لازم را نداشته اند.
نقش اوراق بدهی در کاهش التهابات تورمی/واکنش به انتشار 50 هزار میلیارد تومان اوراق ودیعه از سوی بانک مرکزی
این کارشناس اقتصادی درباره ضرورت استفاده از اوراق بدهی دولتی در کاهش تورم و کسری بودجه گفت: ضرورت استفاده از اوراق بدهی دولتی ابتدا به موضوع کسری بودجه بازمیگردد. وقتی دولت با کسری بودجه مواجه می شد، در سالهای گذشته از پایه پولی برای جبران این کسری استفاده میکرد.
سعدوندی گفت: اخیراً بانک مرکزی موضوع انتشار 50 هزار میلیارد تومان اوراق ودیعه را با هدف کاهش نرخ تورم مطرح کرده است بر اساس این طرح بانک مرکزی ناشر اوراق خواهد بود اما بر اساس عملیات بازار باز بانک مرکزی نسبت به خرید و فروش اوراق منتشر شده از سوی دولت اقدام خواهد کرد. در طرح بانک مرکزی عملا منابع جذب شده از محل فروش اوراق منتشر شده بلوکه میشود اما در عملیات بازار باز نقدینگی جذب شده از اوراق بدهی دولت در کاهش کسری بودجه دولت و طرحهای عمرانی استفاده خواهد شد. از سوی دیگر اوراق مصون از تورم بانک مرکزی نرخ های سودی بسیار بالاتر از نرخ های اوراق خزانه اعطا می کند. پس اوراق بانک مرکزی به رقیب جدی اوراق خزانه بدل شده و نتیجه ای جز تخریب سیاست گذاری مالی-بودجه ای نخواهد داشت.
پیشنهاد انتشار اوراق بدهی دولتی 3 ماهه با نرخ سود بازار با هدف کاهش تورم به2 درصد
به گفته استاد پیشین دانشگاه ولونگونگ استرالیا، در عملیات بازارباز با توجه به شرایط اقتصاد ایران پیشنهاد می شود اوراق کوتاه مدت سه ماهه با نرخ های بازار از سوی دولت منتشر شود. بررسی تجربیات سایر کشورها از جمله روسیه که به طور همزمان درگیر تحریم و تورم بود نشان میدهد با عملیات بازار باز و انتشار اوراق بدهی دولتی با نرخ سود نزدیک به نرخ تورم برای بازه کوتاه مدت سه ماهه میتوان شاهد تاثیر قابل توجه در حوزه کاهش تورم بود. بر این اساس پیش بینی میشود در میان مدت تورم ایران به حدود 2 تا 5 درصد کاهش یابد. هر چند مسیر فعلی متاسفانه در جهت افزایش تورم است.
کسری بودجه در چند دهه گذشته باعث شد که ارز نفتی را به بانک مرکزی بدهیم و بانک مرکزی نیز پایه پولی به دولت بدهد، دولت نیز در ادامه از این پایه پولی برای پرداخت دستمزد و دیگر مخارج خود استفاده کند.
بانک مرکزی ارزهای نفتی را چگونه مصرف می کند؟
سعدوندی تاکید کرد، مسئله این است که این روند غلط است: بانک مرکزی این ارزهای ناشی از صادرات نفت را که دریافت میکند، به دو طریق مصرف میکند. یک روش مصرف این ارز این است که بانک مرکزی این ارز را در ترازنامه خود و حسابهای خارجی خود نگهداری کرده و در مقابل این ارز، پایه پول ایجاد میکند.
وی افزود، بانک مرکزی پایه پولی را به دولت میدهد که این اتفاق باعث افزایش پایه پولی کشور میشود در نتیجه تورم به وجود می آورد. این موضوع دلیل اصلی است که ما 50 سال است در کشورمان تورم مزمن داریم. ما طولانی ترین دوره تورمی در کل تاریخ دنیا را داریم. ما بالاترین نرخ تورم را نداریم اما مزمن ترین نرخ تورم دنیا مربوط به ایران است.
در قسمت دیگر بانک مرکزی می بیند که تورم بالا رفته است و در مقابل آن، از ذخایر ارزی استفاده میکند و در بازار توزیع میکند که تورم را کاهش بدهد. بدین ترتیب که ارز را در بازار می فروشد و به ظاهر نقدینگی جذب می کند اما در باطن، جذب نقدینگی تاثیر چندانی ندارد چرا که نظام بانکی مجددا نقدینگی ایجاد خواهد کرد.
بنابراین، این سیاست از آن نظر مطرح نبوده است که بتواند تورم را کنترل کند اما از یک جهت دیگر، به ظاهر تورم را کنترل میکرده است ولی در باطن و واقعیت، در بلندمدت وضعیت را بدتر خواهد کرد.
وی در ادامه افزود، تورم در واقع متوسط رشد قیمتهاست حال اگر قیمت کالاهای داخلی رشد کرد ولی قیمت کالای خارجی را پایین آورید بدین معناست که تورم را موقتا کاهش دادهاید ولی به بهای تخریب تولید ملی.
چرا بانک مرکزی برای کاهش تورم ارز پاشی میکرد؟
به عبارت دیگر تورم شاخصی از کل کالاها و خدمات کشور است حال دولت و بانک مرکزی میبینند که نقدینگی در کشور رشد و قیمت ها بالا رفته است اگر ارز در چنین شرایطی در جامعه بریزند قیمت ارز کاهش خواهد یافت و یک بخشی از کالاهایی که جامعه در حال مصرف آن است کالاهای خارجی است.
بدین ترتیب کالای وارداتی را شما با سوبسید وارد میکنید، یعنی زمانی که قیمت ارز کاهش مییابد این مفهوم را میرساند که ما در حال سوبسید دادن به کالای خارجی هستیم، به عبارت دیگر ارز را ارزانتر می فروشیم. در چنین شرایطی بهظاهر تورم کاهش خواهد یافت اما در هر حال هر وقت به این صورت قیمت کالاها کنترل بشود به هر حال نقدینگی از بین نخواهد رفت.
در واقع نقدینگی به جای دیگری منتقل می شود. یک پولی در جیب شما بوده که شما میتوانستید با آن یک کالای خارجی بخرید و اگر این کالای خارجی گران بود شما باید پول بیشتری را برای آن صرف میکردید حال اتومبیل خارجی وارد میشود و ارزان است و شما همان اتومبیل خارجی که قرار بوده مثلاً 500 میلیون تومان بخرید 250 میلیون تومان.
به گفته این کارشناس اقتصادی، اگر امروز آن قیمت را مقایسه کنید می بینید که در حدود 5 برابر افزایش داشته است. شما میروید با یک دوم قیمت، اتومبیل خارجی میخرید حال با بقیه پول خود چه می کنید؟ بقیه پول شما منتقل به کالاهای داخلی، مانند زمین که قابل تجارت نیست میشود بدین معنا که کالای داخلی را میخرید.
در حوزه مسکن ممکن است حتی شیرآلات نیز از خارج وارد شود اما زمین تماماً ایرانی است اکنون موضوعی که مطرح میشود این است که کدام وجه مسکن در طی 50 سال گذشته قیمتش بیشتر رشد داشته است که باز هممتوجه این موضوع میشویم که همان قیمت زمین بالاترین رشد را در این مدت نیز داشته است. در واقع ارز مازاد در نهایت وارد این حوزه شده و باعث گرانی مسکن شده است، واردات خارجی را نیز ارزان کرده است.
وی در ادامه افزود، در هر دو طرف به ضرر کشور بوده است. چرا که وقتی کالای خارجی را ارزان کردیم باعث شد که تولید داخل صدمه ببیند و در طرف دیگر نقدینگی که میتوانست صرف خرید کالای خارجی شود، در نهایت جذب زمین شده است. در نتیجهی افزایش سرسام آورقیمت زمین، بعضی افراد فقیر و بعضی ثروتمند میشوند.
آن فردی که زمیندار است ثروتمند می شود و آن فردی که زمین ندارد فقیر می شود. افرادی که زمین دار نیستند به طور مداوم فقیرتر نیز میشوند. در حال حاضر نیز به همین سو حرکت میکنیم.
راهکار این است که جلوی این قضیه گرفته شود یعنی درآمد ارزی وارد بودجه ریالی نشود. درست است که بودجه ارزی ما در حال حاضر محدود شده است اما مجدداً باز خواهد شد. ما اصلا نباید اجازه دهیم که دولت یا بانک مرکزی این ارز را به داخل کشور بریزد. باید با این ارز کارهای دیگری انجام شود. یکی از کارهایی که میتوان در این خصوص انجام داد این است که این ارز را در بانکهای خارجی و در حسابهای بانک مرکزی نگه داریم.
البته که بانک مرکزی با استفاده از بخشی از ارز این کار را انجام داده است اما ما نباید این ارز را به بانک مرکزی بدهیم و دولت می تواند خودش آن را در حسابهای خارجی بگذارد که متعلق به دولت باشد در این صورت اتفاقی که میافتد این است که پول در اختیار آن بانکها قرار می گیرد و آنها می توانند از آن استفاده کنند.
وی افزود راه دیگری نیز وجود دارد، اگر پروژه های بزرگ عمرانی را به پیمانکار خارجی بدهیم و ارز را نیز به آنها بدهیم، بدین طریق ارز به داخل کشور نمی آید. اما پروژه های زیرساختی کشور انجام می شوند، مشخصاً پروژههایی که از نظر استراتژیک و امنیت برای ما خیلی مهم هستند. مهمترین آنها پروژه های راه آهن، بندر و فرودگاه است.
استاد بانکداری و سرمایه گذاری تاکید دارد، این عملیات عمرانی از نظر استراتژیکی و امنیتی بسیار مهم هستند. حمل و نقل نیز در کشور ما مشکل دارد در چین نفت می گیرند و میآیند در کشور ما کار می کنند. در پاکستان نیز یک کریدور ریلی-جاده ای-دریایی ساخته شده است که از چین آغاز میشود و به صورت دوخط ریلی و بزرگراهی انجام می شود. در واقع این مسیر از یکی از صعب العبور ترین مناطق دنیا عبور کرده است.
همکاری چین و پاکستان در حوزه توسعه اقتصاد/چرا باید روابط ایران با همسایگان و شرکای استراتژیک عمیق شود؟
پاکستان برای انجام این کار وام گرفته است و در تلاش است تا چین را برای اجرای این پروژه راضی کند اما دقت بفرمایید در طول 50 سال گذشته که ما درگیر تورم بوده ایم در پاکستان تنها در دو سال تولید ناخالص ملی منفی شده است و تمام این سالها مثبت بوده است ما این مسائل را در نظر نمیگیریم و فقط دلمان می خواهد مانند اروپا و آمریکا شویم و اصلاً دیگر فرصت ها را نمیبینیم.
سعدوندی ادامه داد، ما اگر به دنبال پیشرفت هستیم باید روابط خود را با کشورهایی نظیر پاکستان و عراق و سوریه بهتر کنیم. بنده به یک خط راه آهن نیاز است تا تهران را به کرمانشاه، خسروی، موصل، رقه و بندر لاذقیه متصل کند. ما از نظر اقتصادی به این طرح نیاز داریم چرا که کشتی هایی که از آمریکای جنوبی یا شمالی و از اروپا یا از آفریقای غربی بخواهند کالایی به ایران بیاورند مجبورند از کانال سوئز عبور کنند که احتمال بسته شدن آن هست. بعد از دریای سرخ عبور کنند و پس از آن دور شبه جزیره عربستان را بگذراند و وارد خلیج فارس شود.
در عین حال باید هشت هزار کیلومتر مسیر بیشتر را نیز طی کنند به جای این کار مستقیماً میتوان کالا را در لاذقیه پیاده کرد و از آنجا مستقیماً به تهران منتقل ساخت اما این اقدام هیچ وقت صورت نگرفت.
وی ادامه داد، ما اگر سیستم راهآهن پیشرفته داشته باشیم می توانیم با همسایگان خود ارتباط بسیار خوب و نزدیکی شکل دهیم.
برای توسعه پروژههای بزرگ راه آهن باید از منابع حاصل از صادرات نفت استفاده کرد
استاد پیشین دانشگاه وولونگونگ در دوبی گفت: برای ساخت این سیستم راه آهن، می شود از ارز حاصل از فروش نفت استفاده کنیم تا بتوانیم این مدل از زیر ساخت ها را بسازیم. بنابراین ارز حاصل از فروش نفت طی 50 سال گذشته باعث تخریب اقتصاد کشور ما شده است در حالی که میتوانست کاملاً به نفع اقتصاد کشور عمل کند. اگر بنده بودم همان کاری را میکردم که دبی انجام داده است.
در دبی هر طرحی که ایجاد شده است در باکیفیتترین و لوکس ترین حالت ممکن است برای مثال، در وسط صحرا و در بندر جبل علی بزرگترین بندر دنیا را در زمان خود ساختند.
وی افزود، اکنون بزرگترین فرودگاه جهان از نظر پروازهای خارجی فرودگاه دبی است. ظرفیت این فرودگاه در حدود 100میلیون نفر بوده است اما اکنون در حال ساخت فرودگاهی هستند که ظرفیت 250 میلیون نفر را داشته باشد در آینده دو فرودگاه در دبی خواهد بود که ظرفیت 350 میلیون نفر را خواهد داشت.
نکته جالب اینجاست که دو ساعت به ضرر پروازهای خارجی است که بروند و در فرودگاه دبی بنشیند در حالیکه بهترین محل برای ساخت فرودگاه در منطقه همین فرودگاه امام خمینی امروز ماست. اما فرودگاه امام خمینی رشد پیدا نکرده ولی دبی و دوحه و استامبول رشد پیدا کردند.
به گفه سعدوندی، در واقع فرودگاه استانبول نیز جایگزین فرودگاه تهران شده است یعنی این فرودگاهها در کنار هم در حدود 400 تا 500 میلیون نفر در سال ظرفیت دارند در حالی که تمام این ظرفیت میتوانست در ایران باشد ببینید تا چه اندازه تفاوت وجود دارد، ما به راحتی این بازارها را واگذار کردهایم.
صحبت بنده این است که ما می توانیم از ارزش نفت برای توسعه اقتصادی استفاده کنیم، ما برای این کار نیاز به یک سازمان توسعه ای داریم تا بتوانیم از ارز حاصل از نفت برای زیرساختها هزینه کنیم نه اینکه در داخل اقتصاد ارز پاشی کنیم. اما سوال اینجاست: اگر این کار را انجام دهیم پس با کسری بودجه دولت چه باید کرد؟
کسری بودجه بدون نفت ایران قابل مدیریت است؟
استاد سیاست گذاری اقتصادی گفت: کسری بودجه دولت خیلی بزرگ است چرا که کل درآمد نفت در واقع کسری بودجه محسوب می شود. در چنین شرایطی ما ناچاریم که اوراق منتشر کنیم. جالب اینجاست که هر کشوری در دنیا که کسری بودجه خود را از اوراق داخلی و بدون بدهی خارجی تامین کرده است تورم آن کشور نیز کنترل شده است و در این موضوع حتی مثال نقضی هم وجود ندارد.
نتایج استفاده از استقراض از بانک مرکزی به جای اوراق
وی افزود: اما کشورهایی را سراغ داریم که به جای استفاده از اوراق به سراغ استقراض از بانک مرکزی رفتهاند و دچار تورم شدهاند. بنابراین ما خیلی راحت می توانیم در ابتدا تفکیک بودجه ارزی از ریالی را انجام دهیم و سپس آن مقدار کسری که داریم را از اوراق تامین کنیم این موضوع را نیز باید در نظر گرفت که اگر اوراق را زیاد منتشر کنیم متاسفانه نرخ بهره بالا خواهد رفت.
برای این موضوع باید بانک مرکزی عملیات بازار باز انجام دهد و اجازه ندهد نرخ بهره در اقتصاد خیلی بیش از مجموع تورم و رشد اقتصادی افزایش یابد. البته اگر در دو یا سه سال پیش کل کسری بودجه را اوراق منتشر میکردیم زیاد بود اما در آن زمان حجم نقدینگی ما در حدود 1500 هزار میلیارد تومان بود اما در حال حاضر در حدود 2500 هزار میلیارد تومان است که دیگر این حجم از اوراق زیاد نیست.
انتشار 200 هزار میلیارد تومان اوراق بدهی مطلوب است
استاد پیشین دانشگاه وولونگونگ تاکید کرد، در حال حاضر دویست تا دویست پنجاه هزار میلیارد تومان انتشار اوراق مبلغ زیادی نیست و اصلاً جایی برای این صحبت که ممکن است حجم زیادی باشد باقی نمی گذارد. کسری بودجه ما روزانه در حدود هزار میلیارد تومان است. در بورس روزی 15 هزار میلیارد تومان معامله میشود و از این 15 هزار میلیارد تومان، هزار میلیارد تومان برای تامین کسری بودجه کافی است.
این بدین معناست که ما میتوانیم تورم را صفر کنیم، این در حالیست که این مبلغ 15 هزار میلیارد تومان، در واقع میانگین معاملات روزانه بورس است، برای نمونه در روزهای گذشته رقم معاملات در بازار سرمایه تا 20 هزار میلیارد تومان نیز بوده است. این مسئله نشان میدهد که خیلی خیلی راحت می توان بحران فعلی را کنترل کرد.
ما به راحتی میتوانستیم قیمت ارز 7 الی 8 هزار تومان هم اکنون داشته باشیم با وجود تحریم ها تورم ما زیر 10 درصد باشد و حتی میتوانیم تورم را به زیر 2 نیز درصد آورد. رشد اقتصادی و اشتغال علی رغم تحریم می تواند مثبت باشد، دقیقاً همان روشی که روسیه انجام داد.
نتایج پیاده سازی عملیات بازار باز در روسیه
به گفته سعدوندی، روسیه به درستی در حال اجرای عملیات بازار باز است این عملیات بازار باز باعث شد تا نرخ تورم در روسیه از 18 درصد به حدود 2 تا 3 درصد برسد. از 2014 تا به امروز که روسیه تحریم شده است رشد اشتغال داشته است. ما میتوانیم با استفاده از این تمهیدات تورم را به 2 تا 3 درصد برسانیم.
در حال حاضر حداقل گفتمانی شکل گرفته است و بانک مرکزی حداقل در گفتار صحبتها را مطرح میکند. البته وزارت اقتصاد نیز این مسئله را مطرح میکند که اگر این وزارتخانه اقدام به فروش اوراق کند و بانک مرکزی عملیات بازار باز را انجام ندهد چه اتفاقی خواهد افتاد و در این بین چه کسی ضرر خواهد کرد؟
وی افزود، هم اکنون نرخ بهره این اوراق چندان اهمیت ندارد به شرط آنکه اوراق کوتاه مدت منتشر کنیم، یعنی اوراق سه ماهه منتشر شود اما اتفاقی که در حال حاضر افتاده این است که ما داریم اوراق چهار ساله منتشر میکنیم این بدان معناست که اگر حتی با بهره 18 درصد هم در نظر بگیریم شما باید برای 4 سال به را بپردازید یعنی شما 4 سال دیگر تورم را روی این نرخ ها نگه داشته اید.
نرخ پیشنهادی اوراق باید بر اساس نرخ تورم انتظاری باشد در حال حاضر نرخ تورم انتظاری 40 درصد است اما نرخ اوراق 18 درصد که فضای سیاستی خوبی ایجاد شده است.
انتهای پیام/