گروه تاریخ انقلابپایگاه خبری خبرآنی– پس از اجرای عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر در سال 1361، چند جلسه مهم و سرنوشتساز با موضوع "جنگ پس از فتح خرمشهر" با حضور اعضای شورای عالی دفاع در محضر امام خمینی (ره) تشکیل و تصمیم گرفته شد تا جنگ پس از آزادسازی خرمشهر ادامه یابد.
امام خمینی (ره) در ابتدا هرچند موافق ادامه جنگ، اما مخالف عبور نیروهای ایرانی از مرز بود؛ البته ایشان پس از شنیدن نظرات اعضای شورای عالی دفاع و فرماندهان نظامی (محسن رضایی فرمانده سپاه و ظهیرنژاد رئیس ستاد ارتش) موافقت خود را با عبور نیروهای ایرانی از مرز اعلام کردند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خصوص دلایل مخالفت اولیه امام گفته است: «یک نظر که بیشتر از طرف امام مطرح میشد، این بود که وارد خاک عراق نشویم، تا جایی که یادم هست، سه دلیل داشتند و شاید بیش از این باشد؛ فرمودند: اولاً وقتی وارد خاک عراق میشویم، مردم به خاطر تعصبات وطنی از صدام پشتیبانی میکنند. در حالی که الان مردم حامی صدام نیستند و به صورت اجباری به جنگ میآیند. در آن صورت بهتر میجنگند.
ثانیاً جهان عرب و حتی دنیا، پشت سر صدام قرار میگیرند و ما به عنوان اشغالگر تلقی میشویم. ثالثاً به مردم عراق آسیب میرسد. مثلاً اگر وارد بصره شویم، در شرایط جنگی، مردم آواره یا کشته میشوند و تلفات مردمی زیاد میشود. ما نمیخواهیم اینگونه بجنگیم و نمیخواهیم وارد شهرهای عراق شویم. این دلیل برای امام مهمتر بود؛ یعنی به عنوان یک وظیفه انسانی و الهی بود. نگران اذیت و آزار مردم بیگناه بودند. این منطقی بود که ما هم از آن پرهیز میکردیم.»
البته در ادامه این صحبتهای امام نظراتی از سوی هاشمی رفسنجانی، محسن رضایی و ظهیرنژاد مطرح شد مبنی بر اینکه اگر وارد خاک عراق نشویم، دشمن با آسودگی خاطر تجهیز و آماده خواهد شد و با توجه به اینکه ارتش عراق در مناطق دیگری از خاک ایران حضور دارد، مجدد دست به تهاجم میزند. همچنین مرزهای بینالمللی به لحاظ جغرافیایی مناطق مطمئنی برای دفاع نیستند و برای دفاع از خرمشهر و آبادان باید تا شطالعرب پیشروی کرد. فاصله خرمشهر و آبادان از مرز به نسبت فاصله بصره از مرز، بسیار کمتر است؛ از این رو اگر ایران راهبرد دفاع در مرز را انتخاب میکرد، بُرد توپهای ارتش عراق به این دو شهر مهم در جنوب خوزستان میرسید.
در نتیجه امام خمینی نظرات کارشناسی فرماندهان را پذیرفت و با عبور نیروهای ایرانی از مرز موافقت مشروط کرد. هاشمی رفسنجانی در خصوص موافقت مشروط امام گفته است: «به هر حال این استدلال، ایشان را قانع کرد و تا این حد پذیرفتند و گفتند: «در جاهایی وارد خاک عراق شوید که مردم نیستند تا آسیب ببینند.»
یعنی از دو دلیلِ خود فاصله گرفتند، ولی روی دلیل سوم ایستادند. به همین دلیل پس از فتح خرمشهر، عملیاتهای مهم ما یا در کویر، یا در کانال ماهی و هور و جزایر مجنون بود، که خالی از سکنه بود. تا دجله هم رفتیم که باز مردم نبودند. به فاو هم که رفتیم، مردم نبودند... پس از آن جلسه، تا پایان جنگ، به این نظر امام عمل میکردیم.»
محسن رضایی فرمانده وقت سپاه نیز در این خصوص گفته است: «بعد از دو یا سه روز، احمدآقا در یک تماس تلفنی اعلام کرد که امام فرمودند: من موافقم شما وارد خاک عراق بشوید. خودِ من هم یک اطلاعیه خواهم داد مبنی بر اینکه ما قصدِ گرفتن خاک عراق را نداریم، ولی شما برای مساله تبلیغات، یک فکری بکنید. مراقب هم باشید که توپهایتان در شهر بصره، روی سر مردم نخورد. به همین دلیل هم بود که ما، مانور را طوری طراحی کرده بودیم که اصلاً وارد تنومه –و در حقیقت بصره- نشویم؛ از نهر کتیبان برویم به سمت نشوه و تا جایی که ممکن است، از ورود به شهر و اصابت توپخانهها به شهر پرهیز کنیم.»
محسن رضایی میگوید: «احمدآقا در یک تماس تلفنی اعلام کرد که امام فرمودند: من موافقم شما وارد خاک عراق بشوید. خودِ من هم یک اطلاعیه خواهم داد مبنی بر اینکه ما قصدِ گرفتن خاک عراق را نداریم.»
اولین عملیات برون مرزی ایران پس از فتح خرمشهر و با عنوان «رمضان» در روز 22 تیر ماه سال 1361 آغاز شد. یک روز بعد و در تاریخ 23 تیر، امام خمینی پیامی را خطاب به ملت عراق منتشر کرد. این پیام همان اطلاعیهای بود که احمدآقا به محسن رضایی گفته بود و هدف از نگارش آن این بود که به مردم عراق اطلاع داده شود که هدف نیروهای ایرانی، اشغال خاک عراق نیست.
امام خمینی در آن پیام عنوان داشتند: «ملت مظلوم در بند عراق، عزیزان زجردیده و شکنجه کشیدۀ محترم بینالنهرین، اکنون که برادران مجاهد شما در دفاع از میهن خود و دفع حملات دشمن اسلام مجبور شدند به خاک عراق بیایند تا به خواست خداوند متعال ملت ستمدیدۀ عراق را از شرّ حزبی که در طول سلطۀ غیر مشروعش بر کشور اسلامی، آنچنان ضربهها به این ملت شریف وارد کرده که قابل شمارش نیست نجات دهند... اکنون که قریب دو سال است که به جمهوری اسلامی به جرم اسلامی بودنش حمله کردهاند و روی مغول را سفید کردهاند، هزاران جوان عراقی و ایرانی را که سرمایههای ملت خویش بودند فدای هواهای نفسانی خودشان نمودند که شما بهتر جنایات این حزب و صدام، این ابر جنایتکار را میدانید، بپاخیزید و با برادران صمیمی خود دست اخوت اسلامی دهید، و این حکومت ستمگر را از صحنه خارج کنید و خود با تضمین خود، حکومت اسلامی دلخواه را تشکیل دهید.
ملت عزیز عراق، اکنون که برادران شما با فداکاری، جان بر کف برای حفظ میهن خود و نجات برادران عزیز در بند خود به سوی شما آمدهاند، قیام کنید و با الهام از اسلام بزرگ بر دشمنان اسلام بتازید که برادران عزیز شما و ملت شریف ایران از پشت جبههها به جبهه میآیند و با کمک شما عزیزان و برادران ایمانی، این غدههای سرطانی را از قلب یک کشور اسلامی بیرون ریخته و ملت شریف عراق را بر سرنوشت خود حاکم میگردانند. ای اهالی غیور بصره، به استقبال برادران مؤمن خود بیایید و دست ستمکار عفلقیهای کافر را از بلاد خود کوتاه کنید. ای اهالی محترم اعتاب مقدسه، ای جوانان غیور که در هر فرصت بر این ناپاکان تاختهاید، فرصتی را که خداوند به شما عنایت نموده غنیمت شمرید و مردانه قیام کنید و سرنوشت خویش را به دست گیرید. ای ارتشیان گرفتار حزب کافری که برای هواهای نفسانی خویش جوانان شما را به قربانگاه فرستادند، برادران ما برای نجات شما آمدهاند و با فداکاری و توکل به خدای تعالی این رژیم کافر و ستمگر را به جهنم میفرستند. شما عزیزان در بند بپا خیزید و خود و میهن خود را با کمک برادران ایرانی خود نجات دهید و نگذارید مقدرات کشورتان در آمریکا طرحریزی شود.»
عملیات رمضان به دلایلی برای رزمندگان ایرانی با موفقیت همراه نشد؛ هرچند نیروهای ایرانی در مرحله اول این عملیات توانستند پیشرویهای خوبی داشته باشند، اما در ادامه موفق به پیشروی نشدند.
پژوهشگران تاریخ جنگ تغییر استراتژی عراق، تقویت خطوط پدافندی دشمن و استفاده از عملیات مهندسی، آمادگی ارتش عراق و عدم غافلگیری، شناساییهای ناقص، عجله در طرحریزی عملیات، کاستیهای مهندسی، گرمای شدید هوا و نداشتن قابلیت انعطاف در اداره عملیات و جابجایی نیروها، عدم تغییر اساسی در تاکتیکهای ایران و کاستهشدن از انگیزههای نیروهای رزمنده را از جمله دلایل ناکامی در عملیات رمضان برشمردهاند.
اما برخی نویسندگان با برداشت سطحی از پیام امام خمینی (ره) اینگونه وانمود کردهاند که امام و مقامات سیاسی با تصور اینکه مردم عراق به استقبال آنان خواهند آمد، عملیات انجام دادند؛ اما این عملیات به موفقیت نرسید و در نتیجه آنان دچار اشتباه محاسباتی شدند.
نخست اینکه همانطور که در گفتههای هاشمی آمده بود، امام به خوبی میدانستند که "وقتی وارد خاک عراق میشویم، مردم به خاطر تعصبات وطنی از صدام پشتیبانی میکنند. در حالی که الان مردم حامی صدام نیستند و به صورت اجباری به جنگ میآیند. در آن صورت بهتر میجنگند." پس امام به خوبی از شرایط درونی عراق اطلاع داشتند و دچار اشتباه در شناخت نشدند.
دوم اینکه به نقل از سیداحمد خمینی، امام چند روز پیش از صدور پیام، منظور از انتشار آن را مطلع ساختن مردم عراق از هدف عملیات جدید ایران عنوان کردند و آن هدف این بود که ایران قصدی برای گرفتن خاک عراق ندارد.
سوم اینکه امام از ابتدای جنگ تحمیلی تا پایان، به طور مداوم در سخنرانیها و پیامهای خود مردم مسلمان عراق را مورد خطاب و توجه قرار میدادند و از آنان میخواستند که به مقابله با صدام و حزب بعث عراق بپردازند. در واقع امام از هر فرصتی استفاده میکردند تا مردم مسلمان عراق را آگاه سازند و از همراهی با صدام و حزب بعث ارتش عراق دور سازند.
در نتیجه باتوجه به سه بند فوق و محتوای پیام میتوان اینگونه جمعبندی کرد، امام خمینی علاوه بر اینکه نگران جان مسلمانان عراقی بودند، تلاش خود را به کار بستند تا با یک پیام تبلیغاتی، مردم مسلمان عراق را حدالامکان از همراهی با ارتش بعث عراق دور سازند.
انتهای پیام/