پایگاه خبری خبرآنی، گروه دانش و فناوری؛ یاسر جلالی، دستیار رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در یادداشتی به برخی دغدغهها و چند سؤال اولیه از وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، در رابطه با مسائل اساسی مربوط به حوزه «حکمرانی فضای مجازی» پرداخت.
این سوالات به شرح زیر است:
۱. رهبر انقلاب در پیوست حکم اول اعضای شورای عالی فضای مجازی، محتوا را نسبت به زیرساختها، قالبها و خدمات مقدم دانستند و در ادامه هرگونه بالا بردن سرعت و افزایش پهنای باند اینترنت بینالملل را به تکمیل شبکه ملی اطلاعات و صدور مجوز از سوی مرکز ملی فضای مجازی منوط کردند. متأسفانه این تدابیر کلیدی و راهبردی در بدنهای از دولت و نظام، منزوی شده است. آیا این موارد در توسعه شبکه از سوی وزارت ارتباطات لحاظ شده است؟
۲. بنا بر گزارش رسمی شما در حضور رئیسجمهور، ظرفیت ارتباطات بینالملل طی یازده ماه از اردیبهشت تا اسفند ۹۸، دو و نیم (۲.۵) برابر شده است. آیا این تغییر مورد تائید شورای عالی و با اخذ مجوز از مرکز ملی فضای مجازی صورت گرفته است؟ آیا این اقدام شما غیرقانونی نیست؟
۳. رهبری در ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ فرمودند که «کوتاهی ما، بهعنوان اینکه نباید جلوی فضای مجازی را گرفت، مسئلهای را حل نمیکند و منطق درستی هم نیست. ما چرا باید اجازه بدهیم آن چیزهایی که برخلاف ارزشهای ما است، برخلاف آن اصول مسلم ما است، برخلاف همان اجزا و عناصر اصلی هویت ملی ما است، بهوسیله کسانی که بدخواه ما هستند، در داخل کشور توسعه پیدا کند». بفرمایید دیدگاه و عملکرد شما با این بیان چه سنخیتی دارد؟
۴. بر اساس تأکیدات مکرر رهبر انقلاب، قرار بود بودجه مرتبط با شبکه ملی اطلاعات و طرحهای کلان در مرکز ملی فضای مجازی تهیه و تدوین شود. آیا وزارت ارتباطات طرحهای توسعهای خود و توازن آن با حوزه خدمات و محتوا را در مرکز به تصویب رسانده است؟
۵. چند بار فرمودهاید وزارت ارتباطات مسئول توسعه زیرساخت است و عدهای هم مسئول توسعه خدمات و محتوا و اگر این سه با هم پیش نروند پیشرفت ما کاریکاتوری میشود. خب حرف ما مشابه همین است. ما معتقدیم اگر این سه با هم پیش نروند پیشرفت نهتنها کاریکاتوری بلکه ضد پیشرفت و آسیبزا میشود. مگر فهم همبستگی شدید سه حوزه باعث نشد که توسعه آنها نیز به یکدیگر وابسته باشد؟ پس بالاخره ادعای شما مبنی بر توسعه زیرساخت بدون توجه به توسعه خدمات و محتوا یک موفقیت است یا یک خطا؟ نیک میدانیم و میدانید که مدل توسعه زیرساخت خود میتواند رشد دهنده یا مانع رشد دیگر اجزا شود. پس وقتی زیرساخت طوری توسعه پیدا کند که راه برای مصرف ترافیک خارجی تسهیل شود، رقابتپذیری محتوای داخلی از آنچه هست نیز کمتر میشود یا بیشتر؟
۶. آنچه اهمیت دارد این است که تعیین تکلیف کلان و بنیادین نظام برای شبکه ملی اطلاعات تماماً در دورانی صورت پذیرفته که جناب آذری جهرمی در رأس هرم وزارت ارتباطات قرار داشتند. وقتی سند تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات در سال ۹۵ تصویب شد، آقای جهرمی چه سمتی داشتند؟ چرا بعد از ۴ سال هنوز وزارت ارتباطات نتوانسته معماری شبکه ملی اطلاعات را تدوین و به تصویب برساند؟
۷. در سال ۹۶ مرکز ملی فضای مجازی برای تسریع در تحقق شبکه ملی اطلاعات طی توافقی با وزارت ارتباطات ۲۵ پروژه را (با حدود ۵۳ ویژگی کلیدی) به عنوان پروژههای دارای اولویت شبکه تعیین میکند. وضعیت این پروژهها و تدبیر آذرماه ۹۸ رهبر انقلاب در مورد معماری و طرح کلان شبکه ملی اطلاعات به کجا رسیده است؟ آیا اقدامات توسعهای کاریکاتوری ششماهه اخیر بر اساس آن تدبیر و مصوبات همین بازه شورای عالی فضای مجازی بوده است؟
۸. در سیاستهای کلی ابلاغی رهبری در مورد برنامه ششم، محتوا در فضای مجازی بر اساس نقشهی مهندسی فرهنگی کشور باید تا حداقل پنج برابر وضعیت سال پایه برنامه توسعه یابد و شبکههای اجتماعی بومیسازی شود. در قانون برنامه ششم هم دولت مکلف شده است که در طول سالهای اجرای قانون برنامه نسبت به ۱۰ برابر کردن محتوای مناسب رقومی (دیجیتال) اقدامات لازم را به عمل آورده و هرساله در قوانین بودجههای سنواتی اعتبار لازم از طریق کمکهای فنی، اعتباری و حمایتی پیشبینی کند. آیا در طول سالهای برنامه، منابعی برای سرفصل محتوا اختصاص پیدا کرده است؟ آیا بدون اختصاص منابع میتوان انتظار تحقق این اهداف را داشت؟ شما به عنوان دغدغهمند و پیگیر حوزه محتوا، در مسیر تأمین این منابع و اختصاص آن به متولیان محتوا، قدمی برداشتهاید؟
۹. با توجه به درآمد مستقیم حدود شش هزار میلیارد تومانی دولت از ارائه خدمات ارتباطی و فروش اینترنت (علاوه بر سهامداری اپراتورها که این رقم را به چند برابر میرساند)، آیا علاوه بر هزینه برای توسعه زیرساخت، از همین درآمد که بخشی از آن ناشی از ترافیک محتواست، برای تقویت محتوا و خدمات اسلامی-ایرانی، منابعی به متولیان امر محتوا تخصیص داده شده است که به قول شما فضای مجازی کشور به کاریکاتوری تلخ تبدیل نشود؟!
۱۰. میدانیم که قبل از ایجاد و ارائه خدمات پایه کاربردی داخلی شبکه ملی اطلاعات، توسعه زیرساخت و شبکه به معنی فربهشدن و تکمیل انحصار خدمات خارجی است. در پروژه ارائه ۱۰۰ گیگ اینترنت رایگان که بنا بر گزارش رسمی جنابعالی، با معادل اعتباری ۳۰۰ میلیارد تومانی صورت گرفت، چه تحولاتی در حوزه تولید محتوا و خدمات داخلی و توسعه کسبوکارهای ایرانی میتوانست رخ دهد؟ (در صفحه اینستاگرام خود نوشتید که حتی ۱۰۰ گیگ اینترنت منزل شما هم صرف دانلود بازی خارجی از سوی فرزندتان شد!)
۱۱. حجم کلاندادهای که توسط خدمات خارجی فربهشده از توسعه یکجانبه زیرساخت، از کشور خارج میشود را چهقدر ارزیابی میکنید؟ آیا از ارزش کلاندادههای ملی و حساسیت کشورهای مختلف دنیا نسبت به خروج آن از مرزهای سرزمینی واقفاید؟ آیا وزارت ارتباطات تلاش کرده است که با ساماندهی این حوزه، از خروج دادههای کاربران ایرانی به عنوان سرمایه ملی جلوگیری کند؟
۱۲. این حرف که عدهای مخالف استفاده از محتوای رسانهای در بیان کلام حق هستند، مطلبی است که رسانههای نزدیک به شما در خط تخریب پیگیری میکنند. چرا القا میکنید که محتوای سالم و مفید کنونی ازجمله محتوای تولیدی علما و مبلغین صرفاً به لطف بستر اینستاگرام است؟! آیا نمیشود اینگونه محتوا در یک بستر داخلی امن و سالم تولید و منتشر شود؟
۱۳. سقف پهنای باند ابلاغی از سوی دبیر شورای عالی فضای مجازی به شما برای تخصیص به اینستاگرام چقدر است؟ و الان چه میزان است؟ ۲ برابر؟ ۱۰ برابر؟ ۲۰ برابر؟! آیا این عدم تطابق، تخلف از قوانین کشور نیست؟ چرا این بستر را که حاضر به پذیرش قوانین کشور نیست، تقویت کردید؟ آیا در مورد سرویسهای داخلی هم چنین چشمپوشی میکنید و مواجهه شما با سرویس داخلی و خارجی عادلانه و منصفانه است؟ چرا مردم را از یک بستر امن، سالم و مفید سازگار با فرهنگ و قوانین کشورشان محروم کردید؟
۱۴. در موضوع ورود وزارت ارتباطات به حوزه محتوای کودک، اگر افرادی اعتراض داشتند، مطلبشان ناظر به عدم تخصص این وزارتخانه در حوزه حساس و مهم کودک و تربیت فرزند بود. هشدار میدادند که ترجمه اسناد غربی و پیگیری سند توسعه ۲۰۳۰ توسط وزارت ارتباطات (که به صراحت در برخی ارائههای وزارت ارتباطات آمده است)، جای مطالب غنی علما و روانشناسان اسلامی و متخصصین پرتجربه ایرانی را در تربیت فرزند و پرورش کودک نگیرد. عملکرد شما در این حوزه، مورد مناسبی نیست که از آن بهعنوان کمک به تولید محتوای کودک نام میبرید. آیا حاضرید رزومه و سوابق ضدفرهنگی و نوع نگاه متولیان و کارشناسان این پروژه و آدرس صفحات اینستاگرام آنان را در اختیار علما و کارشناسان فرهنگی قرار دهید؟
۱۵. وضعیت انحصار خدمات در کشور بعضاً با بیش از ۸۰ درصد سهام خارجی، چگونه است؟ آیا منظور شما از پیشرفت جوانان، دریافت حقوق کارگری آنها از این سرمایهداران خارجی و نابودی کسبوکارهای ایرانی است؟ آیا سکویی که سال گذشته گزارش ۴۰ میلیونی آن را بهعنوان عملکرد وزارتخانه خود در توسعه اشتغال منتشر کردید، پیوست فرهنگی دارد؟ آیا از محتوای آن و تطابق مدلهای درآمدزایی آن با احکام اسلامی و قوانین کشور خبر دارید؟
۱۶. چه اقداماتی در حوزه زیرساخت برای توسعه محتوای داخلی انجام دادهاید؟ آیا امکان تفکیک ترافیک محتوای داخلی از خارجی را فراهم کردهاید؟ چه تعرفه رقابتی برای ترافیک محتوای داخلی اختصاص دادهاید؟
۱۷. آیا مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در نظامنامه پیوست فرهنگی طرحهای مهم و کلان کشور و الزامات فرهنگی اجتماعی مندرج در سند تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات در پروژههای وزارت ارتباطات رعایت میشود؟
۱۸. در رابطه با تلقی ما از معماری و طرح کلان شبکه ملی اطلاعات، مباحث مرتبط با نگاه ما به حکمرانی فضای مجازی و نقش مردم و بحثهایی نظیر آن، مطالبی قبلا در مجال منتشر شده است. برخی از مباحث نیز، با درخواست وزیر ارتباطات در قالب سند «الزامات تفصیلی معماری و کلان شبکه ملی اطلاعات» از سوی سازمان تبلیغات اسلامی ارائه شد و بارها مورد تقدیر و تمجید وزیر و همکاران ایشان قرار گرفت.
۱۹. در مورد تلگرام و پیامرسان؛ سازمان تبلیغات اسلامی نه دستور فیلترینگ تلگرام را داده و نه مجری اجرای اینچنینی آن بوده است و مثل همه مردم، انتقاداتی نسبت به دولت به عنوان مجری اقدام دارد؛ اما چرایی اینکه در زمان تصمیم به فیلترینگ تلگرام، ظرفیت پیامرسانهای ایرانی کم بوده یا اشکالاتی در دسترسی مردم به وجود آمده را باید در سیاستهای دولت و وزارت ارتباطات جستجو کرد. آماده نبودن بستر لازم برای مهاجرت جزء ضعفهای شماست. مگر نه این است که در سند تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات خدمات پایه کاربردی «از قبیل خدمات میزبانی و ذخیرهسازی و پیامرسانها» بخش غیرقابلاجتناب از شبکه محسوب شده و متولی توسعه آن به وزارت ارتباطات سپرده شده است؟ چطور قصور خود را ابزاری برای مطالبه از دیگران میکنید؟ به نظر میرسد از طرف متولیان امر در کشور کوتاهی صورت گرفته است. مردم از این ناراحتاند که تصمیمگیری برای ایجاد محدودیت در یک سرویس، باعث شده است که ما پاسخی برای این نیاز ارتباطی نداشته باشیم. دولت متعهد بوده که یک پیامرسان پایدار هم برای ارتباط و تعامل مردم در ابعاد چهلمیلیونی و هم کسبوکار مردم ایجاد کند. این اتفاق نیفتاده است. در مورد تلگرام، حرف زیاد است و مجال دیگری میطلبد؛ اما نقطه شروع بحث، نقطه بستن آن از سوی دولت نیست. بلکه باید از سالهای ابتدایی دولت آقای روحانی و پروژه راهاندازی و مسلط کردن آن سخن گفت. خوب است دفاع جانانه نماینده یک نهاد دولتی متولی امنیت در کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه در سال ۹۴ منتشر شود تا مردم بدانند چه کسانی تلگرام را به اینجا رساندند.
۲۰. جناب آقای جهرمی؛ ولنگاری و رها کردن فضای مجازی لزوماً حاصل یک اراده نیست بلکه میتواند نتیجه عدم انجام وظایف قانونی باشد. بارها رسمی و غیررسمی از شما و همفکران و همکارانتان دلسوزی خود را به عنوان یک پدر برای فرزندانتان در قبال فضای مجازی و مدل دسترسی به آن شنیدیم. آیا حضور شما در جایگاه حاکمیتی وظیفهای برای شما نسبت به فرزندان این مرزوبوم ایجاد نمیکند؟