"انصارالله در کنار ارتش و کمیتههای مردمی یمن در صحنه سیاسی – امنیتی – اجتماعی یمن از سال 2014 به بعد نقش ویژهای پیدا کرده و ایفا میکنند؛ نقشی که عمدتاً در قالب رهبری انصارالله (حوثیها) در شمال یمن قابل تحلیل و بررسی است؛ در واقع جنبش انصارالله بازیگر اصلی در شمال یمن است که در برابر تهاجمات و تجاوزهای ائتلاف سعودی به بهانه حمایت از دولت مستعفی هادی، محور مقاومت یمن را سازماندهی کرده است.
به گزارش خبرآنی، مصطفی مطهری، کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نوشته است: از بُعد تاریخی – تحلیلی، حوثیها که بنیانگذار جنبش مقاومت یمن هستند مراحل چندگانهای را در مسیر مقاومت بر علیه استبداد داخلی تا متجاوز خارجی طی کردهاند به طوریکه اگر چه آشفتگیهای سیاسی موجود در یمن بعد از استعفای منصور هادی از منصب ریاست جمهوری و فرار از صنعاء، ظرفیتهای بالقوه سیاسی حوثیها را بالفعل کرد، اما آنچه را که در این باره نباید فراموش کرد، این است که بذر مبانی مقاومت و ایده حضور فعال در عرصه سیاسی یمن ماحصل تلاشهای تاریخی و زمانبر سالها مبارزه بر علیه ظلم در ابعاد داخلی است که توسط حوثیها پرورانده شد.
به واقع حوثیها با هویت تاریخی ظلم ستیزشان در کنار کمیتههای مردمی و ارتش یمن، زمانی بر صحنه سیاسی یمن فرود آمدند که با تجاوز نظامی ائتلاف سعودی به یمن مصادف گردید؛ از این رو در بازه زمانی موجود تمام توان و تلاش دولت نجات ملی صنعاء صرف مقابله با تجاوزات ائتلاف سعودی شد. اما این وضعیت در طول 5 ساله گذشته با تغییراتی همراه بوده است. تغییر در عرصه میدانی یمن و خروج دولت نجات ملی از حالت دفاعی به وضعیت تهاجمی بر علیه ریاض و موئتلفین وی در یمن، بسترهای برتری صنعاء را بر ائتلاف سعودی فراهم کرده است. این بدان معنا است که انصارالله توانسته است با افزایش توان نظامی از یکسو و اشراف عملیاتی در محورهای نبرد با متجاوزین از سوی دیگر شرایط را به سود خود تغییر دهد. بطوریکه پیامدهای تغییر قاعده بازی به سود صنعاء بر این مبنا بوده است که علاوه بر تحمیل شکستهایی به ائتلاف سعودی در خطوط و محورهای مختلف نبرد، با چشاندن طعم حملات موشکی و پهپادی به مواضع و تاسیسات ریاض و ابوظبی، ترس دوباره اقدام و انجام این گونه عملیاتها را بر جان آنها انداخته است.
در واقع وجود شاخصهایی از تعهد به موجودیت جغرافیایی یمن، اهتمام به حفظ تمامیت سرزمینی یمن، سامان دهی نیروهای مقاومت و برافراشتن پرچم مقاومت یمن در برابر تجاوزات و تلاش در جهت افزایش توان نظامی در بحبوبه جنگ با متجاوزان بر تغییرِ مناسبات صحنهای میدان یمن به سود آنها انجامیده است. به عبارت جامعتر اینکه گزاره مقاومت موجب شده است تا انصارالله در عرصههای مختلف نظامی، سیاسی و اجتماعی یمن با افق چشم اندازیش به رهبری صنعاء و ادامه معاش مدیریتی بپردازد.
از همین رو به موجب تامین و تثبیت متغیرهای هویت گرا و مشروعیت بخش از جانب انصارالله و موفقیتهای دامنهدار در عرصه میدانی نبرد با ائتلاف سعودی، صنعاء به رهبری انصارالله خود را برای پذیرش نقشهای منطقهای به عنوان یکی از اضلاع مقاومت آماده کرده است؛ که به طور نمونه میتوان به طرح ابتکاری و هوشمندانه رهبر انصارالله در رابطه با تبادل اسرای سعودی با زندانیان فلسطینی (حماس) در ریاض و دعوت از مصر برای اجرایی شدن این طرح اشاره کرد که نشان دهنده توجه به راهبردهای سیاسی همسو با سیاستهای راهبردی نظامی – امنیتی از سوی صنعاء در جهت تحمیل شکست به ریاض و همراهان آن در قالب ائتلاف تجاوز به یمن از یکسو و آغاز دورهای جدید برای انصارالله برای حضور در عرصه مناسبات منطقهای و کنش در این حوزه از سوی دیگر است.
واقعیت امر این است که صنعاء در دوران فعلی به یک بلوغ سیاسی در راستای نقش آفرینی در میدانهای دیگر، فراتر از میدان یمن در عرصه منطقهای رسیده است؛ از این رو با راهبرد وارد کردن سعودی به میدان جنگ رسانهای – دیپلماتیک تلاش دارد با ارائه یک سیر مشخص و واحد از اهداف و برنامهها در عرصه مقاومت منطقهای، به عنوان نماینده محور مقاومت در خط مقدم یمن، نبرد با سعودیها را مدیریت کند. از طرف دیگر نیز طراحی سیاست اعلامی راهبرد انسجام و پیوستگی در محور مقاومت از سوی انصارالله میتواند تاکتیکی در جهت افزایش وزن صنعاء در مسیر مبارزه با سعودی و ائتلاف متجاوز به یمن در عرصههای دو گانه سخت و نرم باشد. بنابراین با این رهیافت هدف گذاری شده از فعالیتها، اهداف و برنامههای منطقهای انصارالله باید در آینده شاهد حضور پررنگ آنها به عنوان ضلع جدید مقاومت در عرصه فعالیتهای منطقهای در راستای همگرایی و همکاری با دیگر اضلاع محور مقاومت باشیم.
انتهای پیام