یک اندیشکده روسی با بررسی سیاستهای غرب برای مقابله با آلودگی هوا، آن را برنامهای ناقص میداند که فقط منافع کشورهای توسعهیافته را دنبال میکند.
یک اندیشکده روسی بهنام باشگاه مباحثه والدای، در مقالهای از عوامل آلودگی هوا در جهان را سیاستهای جانبدارانه غرب برای مقابله با این معضل میداند.
در این مقاله بهقلم ایگور ماکارف، رئیس دپارتمان اقتصاد جهانی در مدرسه عالی اقتصاد مسکو، نوشته شده است: تغییرات آبوهوایی از چالشهای مهم قرن بیست و یکم و از مهمترین عناصر برنامه بینالمللی برای آینده نزدیک است.گسترش ویروس کوویدــ19 دو درس مهم را به انسان آموزش داد: اول اینکه تمرکز بر رشد اقتصادی نباید موجب تضعیف تواناییهای دولتها برای تأمین کالاهای اساسی و عدم توجه به مشکلات جهانی شود. دومین درس نمایانتر شدن سرعت واکنش است، در واقع موفقترین کشورها در مبارزه با ویروس کرونا سریعترین آنها در اعمال اقدامات محدودکننده هستند که توانستند از شیوع گسترده آن جلوگیری کنند.
ماکارف معتقد است که حل مسائل مربوط به تغییرات آبوهوایی مانند ویروس کرونا به زمان نیاز دارد و در زمان حاضر هرگونه اقدام تعیینکننده برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای در فعالیتهای اقتصادی بسیار پرهزینه خواهد بود اما این امکان را میدهد تا منحنی انتشار را معکوس و از آسیبهای بیشتر در آینده جلوگیری شود.
بهنظر نویسنده، بشر هنوز نتوانسته به حل بحران آبوهوایی نزدیک شود و نگرانیها درباره گرم شدن کره زمین همچنان در حال افزایش است. شیوع ویروس کرونا و رکود اقتصادی تولید گازهای گلخانهای را برای کوتاهمدت کاهش میدهد و پس از آن انتشار گازهای گلخانهای روندی افزایشی پیدا میکند. کشورهای غربی آمادگی خود را برای کربنزدایی از فعالیتهای اقتصادی اعلام کردند، اما این تنها یکسوم از کل جهان را تشکیل میدهد.
در این گزارش با توجه به جایگاه کشورهای بریکس برای حل مسائل آبوهوایی آمده است: بنابراین مسئله اصلی این است آیا کشورهای نوظهور اقتصادی عضو بریکس (برزیل، روسیه، چین، آفریقای جنوبی و هند) میتوانند مسیری پایدار برای رونق اقتصادی داشته باشند تا به الگویی برای کشورهای در حال توسعه از اندونزی و پاکستان تا کشورهای آفریقایی تبدیل شوند.
مسئله تغییرات آبوهوایی در چارچوب بریکس همواره بهعنوان یکی از مهمترین موضوعات مطرح میشود اما فقط به بیانیههای مشترک درباره توسعه سبز و بررسی امکان تبادل فناوری و تأمین اعتبار پروژههای سبز محدود شده است. اینگونه اقدامات را در قالب مناسبات دوجانبه و یا در نهادهای بینالمللی نیز میتوان انجام داد. اما بریکس بهعنوان بستری برای گفتوگو بین کشورهایی که 40 درصد از جمعیت و تقریباً یکسوم تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار دارند، باید بتواند چشماندازی مشترک از تهدیدهای آبوهوایی و رویکرد یکپارچه برای مقابله با آن را ترسیم کند.
ماکارف سیاستهای آبوهوایی غرب را ناقص میداند و ادامه میدهد: برای کشورهای بریکس تنظیم برنامه جهت مبارزه با فقر، کاهش نابرابریها و تسهیل دسترسی مردم به برخی کالاهای ضروری مانند انرژی بسیار مهم است و این موارد اجرای سیاستهای آبوهوایی را دشوار میکند. حتی در کشورهای توسعهیافته مانند فرانسه، جنبش جلیقهزردها نشان داد که نابرابری یک مانع مهم در برابر اجرای برنامههای آبوهوایی است. حال در کشورهای بریکس این نابرابریها بیشتر است و افزایش اجتنابناپذیر فاصلههای طبقاتی در دوران پساکرونا وضعیت را سختتر خواهد کرد، بنابراین کشورهای عضو بریکس باید نگاه دقیقتری به موضوعات آبوهوایی داشته باشند و با تجدیدنظر در سیاستهای سنتی غربی به مسیری مشخص برای کاهش تولید گازهای گلخانهای برسند تا کمترین خسارت به اقشار آسیبپذیر جامعه وارد شود. در این هدفگذاری باید بیشتر بر بخش مصرف تمرکز کنند.
نویسنده در توضیح "تمرکز بر مصرف" اضافه میکند: موافقتنامههای بینالمللی مانند پروتکل کیوتو و توافقنامه آبوهوایی پاریس میزان انتشار گازهای گلخانهای را بر مبنای مبدأ یا تولید آنها محاسبه میکنند، به این صورت که میزان مصرفکننده یا مقصد این کالاها را در نظر نمیگیرند، در واقع افزایش مصرف این کالاها موجب افزایش تولید آنها در کشورهای تأمینکننده این محصولات میشود، بدین ترتیب موفقیت کشورهای غربی در کاهش گازهای گلخانهای تا حد زیادی با جایگزینی تولید کالاهای فاقد کربن در داخل و واردات کالاهای آلاینده از کشورهای دیگر مانند اعضای بریکس امکانپذیر شده است، به همین دلیل کشورهای بریکس به تولیدکننده گازهای گلخانهای برای تأمین کالاهای موردنیاز غرب تبدیل میشود و مشخص نیست که مسئولیت انتشار گازهای گلخانهای با صادرکننده است یا واردکننده؟
این گزارش تمرکز بر محاسبه تولید گازهای گلخانهای از مصرف در تعیین سیاستهای مناسب جهت تنظیم برنامههای آبوهوایی در چارچوب بریکس را مؤثر میداند و مینویسد: این نوع محاسبه الگوی مصرف موجود در غرب را به چالش میکشد و به همین دلیل هیچگاه مورد تأیید آنها نبوده است. سیاستهای غربی در مقابله با آلودگی هوا، بخش عمده جمعیت کمدرآمد این کشور را تحت فشار قرار میدهد، در حالی که ثروتمندان و صاحبان سرمایه مصرفکننده این آلایندهها هستند، به همین دلیل تأکید بر انتشار گازهای گلخانهای از مصرف این امکان را به کشورهای بریکس میدهد تا بهسمت ابزارهای سیاسی مانند وادار کردن غرب به اعمال مالیات بر مصرف تولیدات کربنی سوق داده شوند.
نویسنده در پایان مقاله تأکید میکند: تغییر محاسبه انتشار گازهای گلخانهای کار سادهای نیست، اما کشورهای بریکس با انتقاد صریح از رویههای غربی درباره مسائل آبوهوایی میتوانند گام مهمی در اعمال رویکردهای خود داشته باشند که شرایط کنونی زمان مناسبی است.