عصرایران؛ احسان محمدی- یووال نوح هراری در مقدمه کتاب تحسینشده «21 درس برای قرن 21» از اصطلاح «دیکتاتوری دیجیتال» حرف میزند. یک دیکتاتوری نوین که میتواند حقایق را واژگون کند. فوتبال ایران این روزها اندک اندک دارد توسط لشکر هواداران مجازی فتح میشود. سنگر به سنگر. هوادارانی که در شبکههای اجتماعی غرش میکنند اما به ورزشگاهها نمیآیند و هر سال سکوها خالیتر میشود.
کارکردهای ارزشمند فضای مجازی را تحسین میکنم اما رشد دیکتاتوری دیجیتال ترسناک است. اینکه با تشکیل گروه و باند دهان هر کسی که مثل ما فکر نمیکند را ببندیم یا با لشکرکشی مجازی، در حقایق دست ببریم و اندک اندک تاریخ را به شکلی که میپسندیم (نه آنگونه که وجود دارد) بنویسیم، خطاست. جفاست. حتی اگر 80 میلیون نفر هم از آن دفاع کنند، باز هم غلط است.
چند یادداشت در مورد نظرسنجیهای سایت AFC نوشتم. اینکه رگ خواب ما دستشان آمده و یاد گرفتهاند برای افزایش بازدید و رأی چطور نظرسنجیها را برگزار کنند تا هزاران هزار ایرانی تحت تأثیر تشویقها و تحریکها یورش ببرند و بر طبل شادانه بکوبند و بعد موفقیت در این کارزار کودکانه را نشانه برتری بدانند و دست به بازنویسی و تحریف تاریخ بزنند.
موضوع نظرسنجیهای اینترنتی هم فرقی ندارد. بهترین گل آسیا، محبوبترین بازیکن آسیا، بهترین لژیونر آسیا، خوشتیپترین بازیکن و ... هیچ فرقی نمیکند همیشه ما برندهایم! چرا؟ چون ما ایرانی هستیم و باید بهترین باشیم.
یکی از دلایل اجتماعی این تقلای مجازی، «تلاش برای پاک کردن احساس عقب ماندن» است؛ اینکه گمان میکنیم با تعدادی لایک و فشردن دکمه روی کیبورد میتوانیم حقمان را در فوتبال آسیا بگیریم؛ حقی که قادر نیستیم در زمین فوتبال بگیریم! 50 سال است به المپیک نرفتهایم، تقریباً نیم قرن است جام ملتهای آسیا را نبردهایم و آخرین باری که جام باشگاههای آسیا را یک تیم ایرانی فتح کرد، نصف بیشتر بازیکنان لیگ فعلی به دنیا نیامده بودند!
در آخرین نمونه سایت کنفدراسیون آسیا بعد از نظرسنجی اینترنتی در نظرسنجی جدید از کاربران خواست تا بهترین بازیکن آسیا در جامهای جهانی را انتخاب کنند.
گزینهها:
پارک جیسونگ / کرهجنوبی (سه دوره حضور، سه گل زده و کسب عنوان چهارم جام جهانی 2002)
سامی الجابر / عربستان (چهار دوره حضور، سه گل زده و یک پاس گل)
تیم کیهیل / استرالیا (چهار دوره حضور، 5 گل زده و یک پاس گل)
کیسوکه هوندا / ژاپن (سه دوره حضور، 4 گل زده و سه پاس گل)
علیرضا بیرانوند از ایران (یک حضور، یک کلینشیت و مهار پنالتی رونالدو)
نتیجه کوبنده بود! علیرضا بیرانوند از ایران با 68% نفر اول شد، کیسوکه هوندا با 24% دوم، سامی جابر با 6% سوم، پارک جی سونگ با یک درصد چهارم و تیم کیهیل با صفر درصد در رتبه پنجم! بر طبل شادانه بکوب!
مرغ پخته هم به این آمار قهقهه میزند اما خبرگزاریها در ایران نوشتند «بیرانوند بهترین آسیایی تاریخ جام جهانی فوتبال شد!» واقعاً بهترین بازیکن آسیایی در تاریخ جام جهانی؟! خودمان هم باورمان میشود؟ وقتی خبرگزاریهای معتبر چنین اخبار غیرواقعی را بدون نقد منتشر میکنند به آن رسمیت و اعتبار میبخشند.
اگر این موضوع فقط یک سرگرمی در روزهای قرنطینه بود میشد از کنار آن گذشت اما وقتی وارد تاریخ شود و در کلکلها به عنوان سند آنقدر تکرار شود که دیگر کسی جرأت نقد کردن آن را نداشته باشد، مضحک و خطرناک است.
مدام یاد قصه مشهور هانس کریستین اندرسون میافتم که کودکی فریاد زد «پادشاه لخت است»! چرا عموم روزنامهنگاران و اهل خبر که میدانند این پادشاههای سایت AFC لباس تنشان نیست، نه فقط فریاد نمیزنند که خودشان هم هیزم روی آتش میگذارند که بروید رأی بدهید و پرچم ایران را بالا ببرید! با یک مُشت لایک و کلیک؟!
این همدستی در یک خطا و جعل تاریخ نیست یا تعصب آنقدر کورمان کرده است که یک دروغ خوشایند را از یک حقیقت تلخ بیشتر میپسندیم؟ چند روز بعد وقتی کارشناسان به بررسی عملکرد بازیکنان (بدون حب و بغض و مشت محکم و طبل شادانه) پرداختند نتایج وارونه شد و علیرضا بیرانوند در انتهای لیست قرار گرفت. از دید کارشناسان پارک جی سونگ، تیم کیهیل، سامی الجابر و کیسوکه هوندا اول تا چهارم شدند.
این نوشتار در پی نقد بیرانوند نیست که دروازهبان بسیار ممتاز و احتمالاً بهترین در آسیاست. در نکوهش اعتباربخشی و باور کردن سیرک AFC است. میخواهیم بهترین آسیا باشیم؟ در زمین فوتبال این را اثبات کنیم وگرنه اگر قرار به لایک و کلیک و لشکرکشی مجازی باشد چین و هند 20 برابر کشور ما جمعیت دارند و میتوانند هر بازیکن درجه ده کشورشان را هم به عنوان بهترین بازیکن تاریخ جام جهانی انتخاب کنند. بالاتر از پله و مارادونا و مسی و رونالدو! ...
این اتفاق بیفتد به آنها نمیخندیم؟ ... شک نکنید که خیلیها در همین آسیا به این افتخارات اینترنتی ما میخندند. اگر به غرور ملی اهمیت میدهیم، خودمان را اسباب ریشخند خلایق نکنیم.
ایران ورزشی