باشگاه خبرنگاران پویا، اساس اقتصاد مقاومتی این است که کشورها را در قبال فشارها و شوکهای اقتصادی که از سوی کشورهای دیگر وارد میشود، مصون میدارد اما این اقتصاد درونزا برونگرا نیز هست و باید برای دستیابی به اقتصاد مقاومتی اقتصادی درون زا و برون گرا را در دستور کار خود قرار دهیم؛ یعنی گام ابتدایی و مهم در ابتدا توانمند سازی داخلی است که به دنبال آن در چرخه عرضه و تقاضای بین المللی و در چارچوب حمایت از رونق اقتصادی کشور در عرصه بین الملل گام برداریم. بنابراین از یک طرف در نظام بین الملل فعلی اینکه در ارتباطات همه به دنبال منافع خود باشند یک موضوع طبیعی است و انقلاب اسلامی که خواستار ارتباط بر اساس حفظ کرامت انسان و ارتقای آن است یک استثناء است. از طرف دیگر رابطه و تعامل میان کشورها در عرصه بین المللی ضرورتی است که همه گروه ها با سلایق مختلف به آن اذعان دارند؛ زیرا کشورها به منظور رفع نیازهای اساسی خود در ابعاد مختلف، نیازمند تعامل و رابطه با سایر کشورها هستند و هیچ کشوری نمی تواند بدون ارتباط باسایر کشورها منافع ملی خود را تامین کند و نیازهای خود را برطرف سازد. اما بایستی توجه داشت این تعامل زمانی مفید و کارآمد خواهد بود که در یک سطح و بر پایه حفظ استقلال کشورها و احترام و منافع متقابل و به دور از هر گونه وابستگی باشد ، زیرا در غیراین صورت استقلال و هویت کشور وابسته در عرصه بین المللی خدشه دار شده و کشورهای قدرتمند و سلطه گر اهداف خویش را بر سایر کشورها تحمیل می کنند.
بنابراین اگر آنگونه که اقتصاددانان لیبرالی تبلیغ می کنند کشور بدون تجهیز و بلوغ تولید و اقتصاد خویش وارد عرصه بازار آزاد شود بی شک زیر ساختهای اقتصادی کشور نابود خواهد شد؛ زیرا کشورهای استعمارگر در راه منافع حداکثری خود نه تنها منافع ملی، زیر ساختی و اقتصادی سایر کشورها اهمیتی برایشان ندارد بلکه برای منافع اقتصادی خود حتی جان انسانها نیز برایشان کوچکترین ارزشی ندارد و تاریخ مملو از جنایات این حیوان صفتان انسان نما در طول تاریخ جهان و ایران است. از جمله آنها کشتار 60 درصد مردم ایران حدود 10 میلیون نفر انسان بی گناه ایرانی به وسیله نقشه شوم انگلیس در قحطی سال 1296 است. از این موارد بسیار زیاد می توان در تاریخ نظاره کرد که استعمارگران برای منافع خود از نابودی ملتی یا زیر ساخت آن ابایی نداشتند.
از ثمرات پیاده سازی رشد و توسعه بیرون زا اصلاحات ارضی است. اصلاحات ارضی باعث نابودی زیر ساخت کشاورزی کشور به بهانه حمایت از حقوق کشاورزان شد که به دستور آمریکا در ایران پیاده سازی شد و این موردی است که خود تاریخ نویسان غربی نیز به آن اشاره کرده اند .«ریشههای انقلاب ایران، نیکی کدی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ص 238، انتشارات قم» و «رابرت گراهام، ایران سراب قدرت، ترجمه، فیروز فیروز نیا، تهران، سحاب کتاب، 1358، ص 161» و اینکه چگونه اصلاحات ارضی باعث نابودی کشاورزی کشور، وابستگی اقتصادی، رشد بی سابقه حاشیه نشینی و ... شد خلاصه با اصلاحات ارضی، زراعت ما را به هم زدند و واردات کشاورزی زیاد شده و روستاییان هم به حاشیه نشینی در شهرها و حلبی آبادها دچار شده اند و ایران که پیش از اصلاحات ارضی، صادرات محصولات کشاورزی داشت، بعداً به گونه ای شد که واردکننده بزرگ این مواد شد. صدمات اصلاحات ارضی خود یک مقوله مجزا است. بنابراین در ارتباطات بایستی از دسیسه های دشمن غافل نشد و بر اساس مبانی اسلامی اقدام کرد. - ملاک ممنوعیت رابطه با کافران، ستیز و جنگ آنان با دین و دینداران است; نه صرف کافر بودن ایشان. (لاینهیکم اللّه عن الذین لم یقتلوکم فى الدین و لم یخرجوکم من دیرکم). خداوند به مؤمنان، براى ارتباط عادلانه با کافران غیر معاند با دین (لاینهیکم اللّه عن الذین لم یقتلوکم فى الدین) اجازه داده است. بنابراین برخی از حکومتها گرچه کافر و سکولار هستند اما برای منافع مادی خویش حاضر به همکاری با جوامع دینی بدون ستیز با عقاید آنها و نگاه استعماری هستند.
همانطور که اشاره شد، کشورهای غربی همواره به دنبال کشتار و نابودی ملت ایران و زیر ساختهای آن چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب بوده اند از کشتار سال 1296 و کشتار بیش از نیمی از ملت ایران تا تصویب اصلاحات ارضی موسوم به انقلاب سفید که زیر ساختهای کشاورزی کشور را نابود کرد.
* از دست دادن زمین و نیروی کار با اجرای برنامه های توسعه ی غربی
متأسفانه با وجود آشکار شدن این میزان از ثمرات توسعه برون زای غربی باز پس از انقلاب شکوهمند اسلامی شاهد آن هستیم که برخی از تئوری پردازان توسعه و مسئولان دولتی پی به ماهیت این موضع نبرده اند. الهیات غرب هرگز اجازه رشد و توسعه به اقتصاد ایران را نمی دهد. غرب در قرن گذشته پروژه های فراوان نیمه کاره در ایران داشته به محض اینکه احساس کرده این پروژه دیگر نمی تواند منافعش را تأمین کند آن را نیمه کاره رها کرده و اکثر برنامه های توسعه ای که برای کشور ما نسخه پیچی می کند برای زمین زدن حفظ منافع استعماری و استثماری خود است مثلا با سازمان بهداشت جهانی و برنامه تنظیم خانواده اش نیروی فعال کشور را برای دهه های بعد کاهش می دهد و در عرصه زمین نیز با نفوذ در نظام برنامهریزی توسعه روستایی ما را وادار به تبعیت از الگوی توسعهی نوسازی غربی می کند که در نتیجه آن دولت سازندگی یک سری تراکتورهایی را از غرب وارد کشور می کند و به روستاهاییها گفته می شود این تراکتورها را به شما به صورت اقساط میدهیم. این تراکتورها را به مردم دادند و تا 60 سانت شخم میزد، در حالی که در کشورمان، بعد از 45-50 سانت به شن میرسیم کشاورزان دو سه سال که شخم زدند سنگریزهها بیرون آمد، و شاهد موج عظیمی از بیابان زایی شدیم؛ روستایی دید زمین کشاورزیاش که یک عمر با خیش گاو آهن شخم میزده 35 سانت بوده و هیچ موقع این اتفاق برای او نیفتاده است. بنابراین ما بسیاری از زمینهای کشاورزی از سمنان تا یزد را از دست دادیم و بیابانزایی کردیم.
** حسین دهقانی مفرد آرانی
انتهای پیام/