گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی- اولین مواجهه ایرانیان با غرب و دستاوردهای آن به شکستهای فتحعلی شاه قاجار از روسیه تزاری برمیگشت که منجر به از دست رفتن بخشهای وسیعی از خاک این سرزمین شد. پیشرفتهای غربیها در زمینه علوم و فنون نظامی موجبات حیرت مسلمانان و مشرقنشینان شد و آنها را با این پرسش مواجه کرد که چگونه مسلمانان و شرقنشینان عالم میتوانند عظمت از دست رفته را بازیابی کنند.
اولین گام برای کسب دانش و راز و رمز پیشرفت اروپاییها اعزام تعدادی از جوانان به غرب برای کسب علم و دانش بود. گامی که در چند مرحله انجام گرفت و بانی این کار نیز عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه قاجار بود. او که جزو معدود شاهزادگان باکفایت قاجار بود، نیت خیری از این کار در سر داشت اما به نتیجهای نامبارک منتهی شد که قریب 200 است گریبان ایران را رها نمیکند و آن هم تولد مولودی به نام منورالفکری بود.
جوانانی که برای کسب دانش راهی اروپا یا باصطلاح فرنگ آن روز میشدند، دچار نوعی خودباختگی شده و راز و رمز پیشرفت را در تقلید از سبک زندگی اروپاییها میدانستند. در حقیقت این دانشآموختگان بهجای کسب علم و بومیسازی آن در ایران، سوغات اصلیشان تقلید از راه و روش زندگی غربیها بود. سردمدار این جریان را میتوان شخصیت نامآشنای همچون میرزا ملکمخان نامید. وی که برای تحصیل به فرانسه رفته بود و بخاطر ماموریتهای سیاسیاش سفرهایی به اقصی نقاط اروپا داشت، جمله معروفی دارد که به باور بسیار از خودباختگان ایران تبدیل شده است: "ما باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شویم"!
شخصیتهایی از جنس ملکمخان در طول سالهای گذشته در راه تحقق این هدف -بهجای تکیه بر ارزشهای ملی و میراث فکری کشور- بنا را بر ضدیت با دستاوردهای چند هزار ساله آن قرار دادند که گویا جامعه ایرانی هیچ دستاوردی نداشته است و در یک عقبماندگی دائمی به سر میبرد.
از این دست شخصیتها در دوران بعد انقلاب که تاکید بر عقبماندگی ایران دارند، میتوان طیفی از جامعهشناسان و دانشگاهیان را نام برد که برای برای مطالعه موردی، میتوان به بررسی محمد فاضلی پرداخت.
فاضلی مدرک دکترای جامعهشناسی از دانشگاه تربیت مدرس دارد و هماکنون استاد دانشگاه شهید بهشتی است و مجموعه تفکراتش را در کانال شخصی خود با نام دغدغه ایران منتشر میکند و مجموع این یادداشتهای تلگرامی را نیز در کتابی تحت عنوان "دغدغه ایران" منتشر کرده است.
او دغدغهها و بحرانهای جامعه ایرانی را مسائلی از جمله مشکل آب و مشکلات محیط زیستی، مشکل فساد در نظام اداری، تنش در روابط خارجی با قدرتهای بین المللی، مشکل تورم و بیکاری و... برمیشمارد اما بدون آنکه راهحلی صحیحی برای برون رفت از این مشکلات ارائه کند، خواننده را به این جهت سوق میدهد که ایران بماهو ایران عامل این بحرانها است و این کشور جای زندگی کردن نیست و بایداز آن فرار کرد.
اگرچه کسی منکر مشکلات و بحرانها و بی کفایتی بخشی از مسئولان در ایجاد این معضلات نیست، اما قلم فاضلی و امثال وی بیشتر به سمت داخل گرفته شده و ابا دارند از نقش استعمار دویست ساله و دخالتها و توطئههای دشمنان سخن بگویند.
البته این مقدمه به معنای مقایسه جناب آقای فاضلی با منورالفکرهای عهد قاجار نیست؛ چه آنکه دست کم آقای فاضلی جزو متفکران نیست و صرفاً نگارنده یک کانال تلگرامی است.
مشکل اساسی یادداشتهای شخصی همچون فاضلی ترسیم فضایی آکنده از یاس و ناامیدی و القای خودباختگی شدید و تک بعدی دیدن مشکلات امروز جامعه ماست. در واقع او با دیدن پیشرفت سایر کشورها، به نقاط ضعف آنها اشاره نمیکند و در مقابل تنها به ذکر نقاط ضعف ایران پرداخته و پیشرفتها را نه تنها ذکر نمیکند بلکه لحن بیان او به نحوی است که گویا هیچ عملکرد مثبتی در طول 41 سال گذشته رخ نداده است!
ایده وی برای برونرفت از بحرانها نیز جالب است: "ایده دولت فروتن"! اینکه دولت در ایران به موفقیتهای کوچک در زمینههای مختلف بسنده کند و از کلی گویی و صحبت از ایدههای بزرگ خودداری کند. فارغ از نقد ایده دولت فروتن، فاضلی در دولت حسن روحانی معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک و مدیر شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی بود و در سال 97 رئیس مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی شد و مجال این را داشت که ایده دولت فروتن را لااقل در بخشی از دولت روحانی پیادهسازی کند اما از موفقیتهای کوچک دولت متبوع او خبری نیست.
بحران کرونا در جهان میتواند سنگ محک خوبی برای تفکرات فاضلی و افرادی که مانند او فکر میکنند باشد. او که ایران را دارای همآیندی بحرانها میدانست ولی با توجه به همه مشکلات از جمله تحریمهای فراوان، نحوه مدیریت ویروس کرونا در کشورما نسبت به کشورهای اروپایی همچون ایتالیا، فرانسه و آلمان دست کم بدتر نبود و تاکنون با بحران تخت بیمارستانی یا غارت فروشگاهها روبهرو نشدهایم.
نقد دیگری که میتوان به نوشتههای فاضلی مطرح کرد این است که اگرچه نوشتن در کانال تلگرامی ناشایست نیست اما اینکه تحلیلها نیز تلگرامی شود قطعا برای یک استاد دانشگاه زیبنده نخواهد بود. اگر نوشتههای وی را بدون ذکر نام برای کسی بخوانید، احساس میشود که صحبتهای یک سلبریتی یا راننده تاکسی درباره شرایط فعلی ایران است و از پختگی قلم یک جامعهشناس برخوردار نیست و به تحلیلهای پوپولیستی شباهت دارد و مشخص نیست پشت صحبتها و اظهارات او کدام تئوری ها نهفته است.
اگرچه فاضلی نیز مانند ملکمخانها و منورالفکرهای عصر مشروطه به عارضه خودباختگی و خودکمبینی دچار هستند اما امثال آنها با نقد استبداد و تلاش برای به کرسی نشاندن عقایدشان گامهایی در مشروطیت برداشتند و تلاش داشتند عقاید خود را به کرسی بنشانند یا ملکمخان در جاهایی معتقد بود باید اندیشههای غربی را در لفافه دین بیان کرد و در این راستا با امثال میرزا فتحعلی آخوندزاده بحث و جدل داشت و 50 تا 80 قرن سیزده خورشیدی عرصه جولان این شخصیتها در فضای فکری و سیاسی ایران بود، اما امثال فاضلی حتی از چارچوب یک کانال تلگرامی نیز فراتر نمیروند و صرفاً آنچه عقب ماندگی میدانند را بر سر جامعه میزنند.
انتهای پیام/