امیر محبیان کارشناس مسائل سیاسی و اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی پایگاه خبری خبرآنی 5 نکته را درباره مشارکت و نتایج انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بیان کرده است که مشروح آن در ذیل میآید:
1. علل کاهش مشارکت از نظر من در 3 دسته تقسیم می شود: نخست نهادی که عبارتست از احساس ناکارآمدی نهادهای مقننه و مجریه در کاهش مشکلات و رفع معضلات بویژه مشکلات اقتصادی
دسته دوم عوامل سیاسی که به افول شدید مشارکت اصلاحطلبان انجامید نظیر ناامیدی از بعضی گرایشهای سیاسی منجمله اصلاح طلبان و کارآمدی آنان برای اثرگذاری مثبت؛ ضعف فراکسیون موسوم به امید در مجلس یازدهم که انتظار اصلاحطلبان را برآورده نکرد و نیز ناامیدی طیف موسوم به اعتدال از عملکرد دولت.
دسته سوم عوامل عمومی است، نظیر این احساس که تنوع لازم برای انتخاب میان کاندیداها وجود ندارد و حتی این احساس که حضور پای صندوق اثرات جدی نداشته و تصمیمات و گزینش ها پیشاپیش مشخص شده است. این تصور و بهتر بگوییم توهم توسط بعضی جریانات سیاسی هم بصورت بیان قطعی پیروزی به صورت پیشاپیش تشدید شد. لذا احساس فقدان رقابت جدی، عدم اثر بخشی حضور و نیز احساس یاس از عوامل اجرایی و سیاسی بویژه بر اثر چالشهای فرسوده کننده بازیگران سیاسی بر کاهش انگیزه حضور تاثیر گذاشت.
2. شورای نگهبان در همه ادوار بوده است ولی چرا این نوبت شاهد کاهش مشارکت بودهایم؟ به گمانم نقش اصلاحطلبان و عملکرد اجرایی را نباید کم دانست. استراتژی اصلاحطلبان تاکنون بهرهگیری از راهبرد ایجاد ترس از رقیب بود. روش کارآمد و اثربخش استفاده از ترس برای جلب رای این است که به رای دهندگان احتمالی نشان دهید که اگر آنها به شما رای ندهند، چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد، چه چیزی را از دست خواهند داد یا به چه چیزی دست نخواهند یافت. استفاده از فاکتور ترس به این نحو، ابزاری قدرتمند برای برانگیختن افرادی است که در برابر تصمیم به رای دادن مقاومت میکنند.اما این بار رای دهندگان همیشگی به اصلاحطلبان ترجیح دادند هم به رقیب رای ندهند و هم به اصلاحطلبان. این نشان عدم کارایی این استراتژی تکراری اصلاح طلبان است. هر چند این ناامیدی و قهر با صندوق آراء اساساً هشدار دهنده است.در هر حال معتقدم اصلاحطلبان هم مجلس را باختند هم مردم را؛ فراکسیون ضعیف و بیخاصیت اصلاحات در مجلس دهم تنها امیدهای هواداران اصلاحات را نیز به باد داد. برای هر اقدامی چهار گام باید برداشته شود؛ توجه، علاقه، میل، عمل. فراکسیون امید مجلس دهم و نوع عملکرد اصلاح طلبان عملا سه عامل آخر را در میان رای دهندگان اصلاح طلب از میان برد.
3. مجلس جدیدی در حال شکل گیری است؛ در مورد مثبت یا منفی بودن این تغییر فعلاً نمیتوان اظهار نظر کرد و باید منتظر عملکرد مجلس جدید، حداقل تا گامهای نخست ماند. این انتخابات هم از لحاظ میزان مشارکت و هم نوع آراء دارای پیامهای شفاف است.روشن است که بازیگران جدیدی به صحنه وارد شده اند که شکل رقابت را دگرگون خواهند کرد. فقدان تجربه ممکن است یا به ائتلافهای جدیدی بیانجامد و یا بازی را تند خواهد کرد. حتماً دولت یک طرف این درگیری خواهد بود ولی درگیریهای سیاسی دیگر هم میان سیاسیون دور از تصور نیست.بازیگران قدیمی منجمله نهادهای روحانی مثل جامعه روحانیت بدلایلی از جمله فقدان تحلیل دقیق از شرایط متاسفانه به حاشیه رانده شده بودند اما دیگر عملاً از بازی خارج شدهاند و سال هاست دیگر حضور موثر ندارند. تا آنها خود را بازیابی کنند عملا دیگر صحنه بازیهای سیاسی تغییر یافته است.
آنها باید دریابند مخاطبان رای دهنده دیگر منتظر آن نیستند که بر حسب توصیه آنها وارد شده و رای دهند؛ آنها باید محتوا و پیام را به گونهای طراحی کنند که مخاطبان را جذب کنند.اصلاحطلبان هم هیچ نوگرایی راهبردی یا عملیاتی نداشتهاند و هنوز از راهبردهای دهه هفتاد استفاده میکنند.
4. اولین کاری که مجلس آینده باید انجام دهد آنست که نقاط ضعف مجلس گذشته را تکرار نکند. هدف مجلس، قانونگذاری و نظارت بر دولت در جهت کارآمدی است. ایجاد چالش و بحران و بعضی نمایشهای اینچنینی شاید جلب توجه کند اما مشکلی را حل نخواهد کرد.از طرف دیگر، مجلس شاید از جهتی مهمترین قوه کشور است؛ قوهای که نیرویش باید در جهت خدمت به مردم مصرف شود؛ افتادن در گرداب بازیهای جناحی پوچ جز آن که نیروی مجلس را به هرز ببرد و مردم را ناامید کند، هیچ فایده دیگری نخواهد داشت. سومین نکته ای که مجلس نباید فراموش کند؛مطالبات مردم است. مهمترین مطالبه مردم بهبود وضعیت اقتصادی و بویژه مدیریتی است؛ راه رسیدن به این هدف درگیری فلج کننده با دولت نیست؛ باید با نظارت و همراهی هوشمندانه از موضع ملی ضمن اصلاح اغلاط اقدامات دولت نقاط قوت را هم مورد تاکید قرار داد. نباید فراموش کرد که بسیاری از نیروهای جدیدی که وارد مجلس میشوند از تجربه لازم برای قانونگذاری برخوردار نیستند باید با درایت و تحمل از تجربیان پیشینیان بهره برد و بنای قانونگذاری را از طریق اصلاح اشتباهات برپا ساخت. والا نفی همه چیز فقط به تکرار پوچ اشتباهات میانجامد.در نهایت تکرار میکنم انقلابی بودن به شعار نیست؛ رضایت خداوند و مردم سختی کشیده کشور فقط از طریق عمل صالح و مفید و گره گشایی از زندگی روزمره مردم امکان پذیر است والا جنجالهای بیهوده و شعارهای پوچ جز خسته کردن مردم تاثیری نداشته و از میزان مشارکت مردم مستمراً خواهد کاست.
5. به نظر من روحانی مجلس یازدهم را در سینی طلا تقدیم اصولگرایان کرد؛ بیبرنامگی و و بویژه بی تحرکی دولت، هوادارانش را مایوس و منفعل و مخالفانش را پرتحرک و دارای منطق قدرتمند برای مخالفت کرد. متاسفانه تصویر منفی از عملکرد دولت موجب یاس مردم و هوادارانش شد و نیز بر روی مشارکت هم در کنار عوامل دیگر تاثیر گذاشت.به نظر میرسد پس از این انتخابات، دولت روحانی سختترین دوران را تجربه خواهد کرد؛ هر چند امیدوارم و نیز توصیه میکنم مجلس جدید در پی انتقام گرفتن و اعمال فشارهای سیاسی بر دولت نباشد و فقط گرهگشایی از کار مردم با همدلی را پی بگیرد اما احتمال دارد مجلس جدید رویکرد تهاجم به دولت را دنبال کند دراین حالت، زیر فشارها و استیضاحهای مستمر معلوم نیست چه کسانی دوام خواهند آورد. طبعاً تحلیلگرانی که ناظر بیتوجهی توصیههای خیرخواهان به دولت بودهاند بعید نیست به این تحلیل رسیده باشند که این دولت در برابر وضعیتی که قرار گرفته است فقط و فقط باید خودش را ملامت کند. نهایتاً شایان تاکید میدانم که بگویم چشم بستن بر پیامهای ارسالی مردم در این انتخابات توسط سیاستمداران و تصمیمگیران میتواند نتایج تلخ و نامطلوبی داشته باشد.
انتهای پیام/