سید رضا صالحی امیری
توجه به سرمایه انسانی از ابزارهای مهم هر توسعه محسوب می شود و توسعه نیز منوط به حفظ سرمایه انسانی است در واقع سرمایههای انسانی یا همان نیروهای ماهر و متخصص هم ابزار و هم هدف توسعه میباشند. چنانکه امروزه نیروی ذهنی، مغزی، تفکر و مدیریت جامعه، یک ثروت بسیار مهم به شمار میرود.
مهاجرت را می توان در دو سطح تعریف کرد نخست مهاجرت به مفهوم گردش نخبگان که سفر می کنند و به سرزمین مادری، به خاک ، نظام، انقلاب و اسلام تعلق دارند و مهاجرت در مفهوم دوم به معنی فرار مغزها است و یک نوع دلخوری از وضع موجود به همراه دارد .
بنابراین از حیث علل و زمینه های پدیدآورنده، مهاجرت را می توان یک نوع سنجش یا فشارسنج اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه نیزبه شمار آورد چراکه هرگاه جامعه در التهاب قرار می گیرد خروج از کشور شتاب پیدا می کند و هرگاه جامعه به مرز ثبات می رسد مهاجرت نیز کاهش می یابد .
ما چهار موج مهاجرت را طی 5 دهه گذشته در ایران تجربه کردیم؛ اولین موج مهاجرت متعلق به دهه پنجاه بود که شامل 2 طبقه تحصیل کرده که برای کسب دانش و طبقه تجار و صاحبان سرمایه که برای رفاه و زیست به غرب رفتند.
موج دوم مهاجرت در دهه 60 همزمان با جنگ و انقلاب بود که بخشی از مهاجران بدلیل فضای حاکم بر کشور دغدغه امنیت داشتند و بخش دیگر نیز شامل فرار گروه های ضد انقلاب از جمله منافقین بود که فضای داخل برایشان امن نبود که به کشورهایی مثل فرانسه، عراق و یا سایر کشورها مهاجرت کردند.
اما موج سوم مهاجرت به دهه 80 بر می گردد؛ این موج شامل مهاجرت مغزها بود که به جذب گسترده دانشجویان نخبه توسط مراکز علمی و دانشگاه های سراسر دنیا اختصاص می یافت.در موج سوم،صدها هزار سرمایه داخلی جذب دانشگاه ها و مراکز علمی کشورهای خارجی و در راس آن کانادا شدند.
در دهه 90 ما با موج دیگری از این پدیده مواجه شدیم که عواملی همچون اتفاقات دی ماه 96، افزایش شتابناک قیمت ارز، گرانی و تورم سرسام آور و بی ثباتی شرایط اقتصادی همگی باعث شد تا جمعیت بسیاری به سه کشور گرجستان، ترکیه و کانادا مهاجرت کنند.
بنا بر آمار غیر رسمی خروج سرمایه از کشور در این مقطع ده ها میلیارد دلار پیش بینی شده است که این رقم مورد تایید مسئولان بانک مرکزی وقت نیز بوده است. بطوریکه مسئولان کشورهای فوق بر اساس آماری که خودشان اعلام کردند حدود 15 هزار خانواده به گرجستان ،20 هزار نفر به ترکیه و بیشتر از همه مهاجرت به کانادا را اعلام کردند.
بنابراین مسئله مهاجرت موضوع جدیدی نیست بلکه حداقل 5 دهه در کشور با شدت و حدت متفاوت تداوم دارد .
مهاجرت هم فرصت است و هم آسیب، البته از کشور کره شمالی اطلاع دقیقی ندارم ولی می توانم بگویم هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که مهاجرفرست یا مهاجر پذیر نباشد.
کسب تجربه، دانش، آشنایی با فرهنگ ها،آگاهی از مهارت ها، آشنایی با تکنولوژی و دستاوردهای علمی و تخصصی، تبادل تجارب با دنیای امروز یک امر بدیهی در میان آحاد ملت هاست ؛ هیچ کشوری نمی تواند با ایجاد دیوار یا حصار و موانع مختلف مانع از مهاجرت یا فرار از کشور مبداء به سایر کشورها گردد، بلکه مجموعه عوامل کششی و رانشی موجب تصمیم گیری فرد یا افراد برای ماندن یا مهاجرت می گردد.
از حیث علل و زمینههای پدیدآورنده، پدیده مهاجرت را میتوان نوعی «فشارسنج اجتماعی» به شمار آورد؛ به این معنا که نشاندهنده وجود بسیاری از آسیبها، نارساییها و تنگناها در جامعه مبدأ است و باید باور داشته باشیم که مهاجرت یا فرار، یک پازل یا محصول از مجموع چالش ها در داخل کشور است.
علاوه بر آن، پدیده مهاجرت به لحاظ پیامدهای آن نیازمند علت شناسی، ماهیت شناسی، پیامدشناسی و راهبرد شناسی دقیق است.
فراراعتراضی متخصصان، قهرمانان، ورزشکاران، مدیران و مغزها به خارج از مرزها به دلیل آثار و پیامدهای منفی روانی و سیاسی، اجتماعی، سوءفرهنگی و خصوصا لطمه و تخریب اعتبار و پرستیژ ملی، بسیار نگران کننده است و چالش جدی برای حال و آینده کشور به حساب می آید.
مهاجرت ورزشکاران و نخبگان ورزشی موضوعی است کلان و نیازمند تحلیل استراتژیک و راهبردی که در این مجال می بایست از هرگونه تحلیل و عکس العمل احساسی، شتابزده و تخریب گرایانه پرهیز کرد ؛چراکه پیامدهای غیرقابل جبرانی به همراه دارد.این پدیده نیازمند رصد دائمی ومطالعه جامعه، ابعاد، اجزاء و اضلاع پدیده و تصمیم گیری عقلانی در راستای منافع ملی است.
آماری که از مهاجرت ورزشکاران جمع آوری شده است آمار بسیار ناچیزی در مقابل موج مهاجرت در حوزه های علمی، تخصصی، دانشگاهی، سیاسی و سایر حوزه ها است و به هیچ وجه قابل مقایسه نیست.
ورزشکاران همزمان در پنج محیط خانواده، همسالان،جامعه، فضای مجازی وفضاهای ورزشی زیست میکنند.هر یک از این محیطها به میزانی در رفتارشناسی ورزشکاران تأثیرگذارند و برایند تأثیرگذاری آنها، خروج و مهاجرت ورزشکاران را سبب میشود.
رفتارشناسی ورزشکاران در خروج از کشور، بیانگر نوعی ذهنیت و تحلیل غلط یا عصبیت خفته از شرایط داخلي اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی محیط داخلی است که فاقد گفتمان، دانش و ادبیات سیاسی هستند اما می توانند ابزار سیاسی دیگران شوند.
عوامل مهاجرت را میتوان در دو بخش رانشی و کششی برشمرد:
الف) عوامل رانشی که در مهاجرت نقش دارند عبارتند از:
1-عوامل اقتصادی هنگامی که فقر، فساد، شکاف طبقاتی، تورم، گرانی، بیکاری، حاشیهنشینی و ... گسترده می شود البته یکی از دلایل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، موضوع تحریم اقتصادی است که به دلیل ایجاد شرایط سخت و خاص اقتصادی و معیشتی، زمینههای خروج و مهاجرت را فراهم میسازد.
2-عوامل سیاسی که عبارتند از ناامنی سیاسی، ایجاد جبهه و جریان در مقابل انقلاب اسلامی، همسویی با بیگانگان، حضور در رسانههای بیگانگان و تشکیل تشکلهای رسانهای و حزبی در خارج از کشور که خوشبختانه ورزش ایران از این پدیده مبرا است.
3- عوامل اجتماعی که عبارتند از عدم نشاط، عدم امید به آینده، یأس و سرخوردگی، فقدان منزلت اجتماعی، احساس تبعیض قومی در داخل سیستم.
4- عوامل علمی و فناوری عبارتند ازدستیابی و کسب دانش، دسترسی به آخرین تحقیقات، فناوریها و... غرب و شرق، تلاش برای کسب مدارج علمی و دانشگاهی، اشتغال، درآمدزایی از طریق کسب دانش.
5-عوامل ورزشی (حرفهای) انگیزه مالی، انگیزه شهرت، انگیزه زیست در خارج از کشور، انگیزه ازدواج در خارج از کشور علاوه براین مهمترین متغیرهای حرفهای ورزشکاران عبارتند از موانع و امکانات حرفهای در ایران و فاصله آن با کشورهای پیشرفتهتر و مهاجرپذیر.
ب) عوامل کششی:
اعتماد اجتماعی عامل اصلی کششی است. عوامل کششی شامل وجود بسترهای لازم اقتصادی، اشتغال، معیشت و رفاه و نیز جایگاه و منزلت در کشورهایی میشود که زیرساختهای آنها برای جذب نخبگان ورزشی مهیا و تقویت شده است.
راهکارهای مواجه با پدیده مهاجرت
باید توجه داشت که حجم مهاجرت و یا قهر قهرمانان ورزشی در مقایسه با حجم مهاجرت در سایر اقشار، از جمله نخبگان علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بسیار محدود و ناچیز است.
ما این پدیده را در سطح مسئله و مشکل تعریف نمی نمائیم لذا از این منظر، تلاش برای بزرگنمایی مسئله و بازنمایی آن به عنوان تهدید و یا بحران، نوعی بزرگنمایی و انحراف در واقعیتها میباشد.
نوع ادبیات و مواجهه با پدیده مهاجرت ورزشکاران با سایر حوزهها باید متفاوت باشد. اساساً مهاجرت به مفهوم گردش نخبگان یا قهرمانان یک امر مثبت تلقی میگردد. اما فرار از کشور (به معنی دلخوری) نیازمند کالبدشکافی و تحلیل بنیادین است.
بهرهگیری از ادبیات ایجابی به جای سلبی
ادبیات مواجهه با این پدیده عمدتاً باید از نوع ایجابی، جذبی، عقلانی و عاطفی باشد. هر نوع برخورد سختگیرانه، توهینآمیز، یا افشاگرایانه و انتقامجویانه به افزایش شکاف میان قهرمان با جامعه و ساختار ورزش منجر خواهد شد. نوع عملکرد ما باید به گونهای باشد که خصوصاً در نسل جوان و نوجوان قهرمانان و سرمایههای آینده ورزش ایجاد تنش، ترس، نفرت و دغدغه ننماید.
زمینهسازی برای بازگشت
ایجاد فضای امن، همراه با ملاحظات حقوقی برای بازگشت و پذیرش مهاجران و به بیان بهتر، هموار نمودن مسیر بازگشت مهاجران در مدیریت این پدیده و کاهش آن نقش بسزایی دارد.
استفاده از افراد تأثیرگذار
بهرهگیری از ظرفیت دوستان همتیمی، همسالان و سایر افراد مؤثر در قهرمانان در مدیریت این پدیده تأثیر بسزا دارد.
مهمترین راهبرد
ایجاد احساس تعلق به سرزمین، انقلاب، اسلام و نظام و در این راستا، «بازسازی اعتماد نخبگان و ورزشکاران» نسبت به نظام و مسئولان دارای اهمیت است.
ما باید با اغناسازی و اجماع سازی و نفی اجبارسازی تلاش کنیم تا افرادی را که با هر انگیزه ای اعم از مهاجرت یعنی گردش ، اعم از فرار یعنی تنفر،دلخوری و عصبیت، آنها را به سرزمین مادری دعوت و از رویکرد تخریبی پرهیز کنیم و باور داشته باشیم حل مسئله مهاجرت در گرو حل مسائل اساسی کشور است.
ارتباط مؤثر با مهاجران ورزشی
ایجاد ارتباط مؤثر با افراد و ورزشکاران مهاجر و گفتوگو و تعامل سازنده با آنها به منظور جذب و اعتمادسازی، بسیار دارای اهمیت است.
تشکیل یک کمیته کارشناسی و تخصصی برای بررسی ابعاد این پدیده در دستور کار کمیته ملی المپیک قرار دارد که طی روزهای آتی با برگزاری یک همایش علمی یک روزه نسبت به تحلیل واقعبینانه؛ مبتنی بر شناخت ابزار، ابعاد و اضلاع این مسئله، ارائه خواهد شد و نتایج آن به اطلاع کلیه مسئولان و عزیزان خواهد رسید.