دروزاه بان تیم فوتبال بانوان وچان کردستان که رکورددار گل نخوردن در فوتبال ایران است میگوید به بازیگری علاقه دارد و شاید روزی فوتبال و بازیگری را همزمان با هم ادامه دهد.
به گزارش ایسنا، در آستانه ۲۱ سالگی است و توانسته رکورددار گل نخوردن فوتبال ایران شود. ورزش را از سن ۹ سالگی و با هندبال آغاز کرد اما ۶ ماه بعد راهی فوتسال شد و به تدریج پایش به فوتبال باز شد. با اینکه دفاع آخر بازی میکرد اما با تصمیم مربی باشگاه دروازهبان شد و اکنون چندین سال است که نامش به عنوان دروزاهبان اول ردههای مختلف تیمهای ملی به چشم میخورد.
زهرا خواجوی که با 953 دقیقه گل نخوردن، اولین دختر ایران است که توانسته رکورد گل نخوردن فوتبال ایران را به نام خود ثبت کند با ایسنا به گفتوگو نشست و در مورد موضوعات مختلفی از جمله آغاز فوتبال، الگوی ورزشی و آرزوی لژیونر شدنش صحبت کرد.
مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید:
فکر میکردم استعداد دروازهبانی ندارم
اهل همدان هستم و از ۹ سالگی ورزش را شروع کردم. ابتدا هندبال بازی میکردم اما ۶ ماه بعد به فوتسال وارد شدم. در اولین سالی که در مسابقات قهرمانی کشور فوتسال بودم به عنوان بهترین بازیکن انتخاب شدم و به تیم ملی فوتبال زیر ۱۴ سال دعوت شدم.
در تیم ملی زیر ۱۴ و زیر ۱۶ سال بازیکن بودم و در پست دفاع آخر بازی میکردم اما سال اولی که به لیگ برتر وارد شدم در ترکیب تیم پاس همدان بودم و به صورت اتفاقی و با تصمیم سرمربی تیم دروازهبان شدم. اوایل خیلی مخالفت کردم و راضی نبودم چون فکر میکردم در این پست استعدادی ندارم، علاوه بر این بازی کردن را بیشتر دوست داشتم اما به تدریج بهتر شد و دروازهبانی را ادامه دادم. در تیم ملی جوانان و بزرگسالان هم دروازهبان بودم.
برای رکوردشکنی همه تیم کنارم جنگیدند
خوشبختانه در یک ورزش تیمی، افتخاری انفرادی را کسب کردم. تمرینات زیادی قبل و در حین فصل داشتم و با تمرکز بالایی وارد زمین شدم. علاوه براین برای کسب این رکورد تمام بازیکنان و کادر فنی تیم کنارم جنگیدند و باعث دلگرمی من شدند. از شروع لیگ برتر تا پایان نیمه اول هفته یازدهم گل نخوردم. واکنشها به خبر این رکوردشکنی خوب بود و تا جایی که این خبر منتشر شد مورد بازدید زیادی قرار گرفت. همه کسانی که این خبر را شنیدند با پیامهایشان باعث دلگرمی من شدند تا این موفقیت را ادامه بدهم. علاوه بر این به من لقب "عقاب بانوان آسیا" را دادهاند که خیلی دوستش دارم و باعث افتخارم است.
الگوی ورزشی من دروزاهبان تیم ملی آلمان است
الگوی ورزشی من مانوئل نویر، دروازهبان تیم ملی فوتبال آلمان و تیم باشگاهی بایرن مونیخ است. بازیهای نویر را تا حد امکان میبینم همچنین بین بازیکنان طرفدار مسی هستم. البته رونالدو را هم دوست دارم اما مسی را بیشتر قبول دارم.
در ایران هم طرفدار تیم استقلال هستم و چند رو قبل آقای وریا غفوری به تمرینات تیممان آمد. این موضوع که یکی از بزرگان فوتبال ایران به تمرین ما آمد باعث دلگرمی مان شد. آقای غفوری برایمان در مسابقات پیش رو آرزوی موفقیت کرد و ما هم از تجربیاتش استفاده کردیم.
فوتبالیستی که به بازیگری علاقه دارد
به بازیگری خیلی علاقه دارم. با اینکه این حرفه را پیگیری نکردم اما آشنایانی که در صدا و سیما بودند چندین بار به من پیشنهاد دادند که تست بازیگری بدهم با این حال وقتش را نداشتم و خیلی جدی نگرفتم. اگر موقعیتش پیش بیاید دوست دارم فوتبال و هنرپیشگی را کنار هم ادامه دهم چون در فوتبال موفق بودم و مشخص نیست در بازیگری چه اتفاقی برایم بیفتد در نتیجه یا فوتبال را انتخاب میکنم یا اینکه در کنار هم ادامه میدهم.
فوتبال بانوان به حمایت بیشتری نیاز دارد
در مرحله دوم انتخابی المپیک در ترکیب تیم ملی بزرگسال بودم اما بعد از آن اردویی نداشتیم تا اینکه یک ماه قبل همراه با تیم زیر ۲۳ سال به مسابقات فوتبال آسیای مرکزی(کافا) اعزام و نایب قهرمان شدیم. فوتبال بانوان نسبت به سالهای قبل پیشرفت چشمگیری داشته است اما میتوانیم در آسیا و جهان خود را بهتر از این نشان بدهیم. در نتیجه برای پیشرفت نه تنها به حمایت بلکه به اردوهای مداوم تری نیاز داریم.
سطح لیگمان نسبت به دورههای قبل بالاتر رفته و لیگ پویایی داریم. قبلا تیمهای قهرمان و نایب قهرمان از قبل مشخص بودند اما امسال اینگونه نیست و تا آخر تکلیف قهرمان مشخص نمیشود. علاوه بر این بازیکنان خوبی هم داریم و برای اینکه در تیم ملی نتیجه بگیرند نیاز به حمایت دارند. همه بازیکنانی که در لیگ حضور دارند روزانه دو تا سه ساعت تمرین میکنند و این یعنی بدنهای آمادهای دارند اما باید از نظر تاکتیک هم هماهنگ باشند. با اینکه فدراسیون در سالهای اخیر حمایت خوبی از بانوان انجام داده و تیمهای ملی را به مسابقات مختلف اعزام کرده است اما آنها نیاز به حمایت بیشتری دارند.
سقف آرزوهایم در ایران تمام شده
سقف آرزوهای من در ایران تمام شده است و اکنون دوست دارم لژیونر شوم؛ پیشنهاداتی هم داشتم که اکنون نمیتوانم در مورد آنها صحبت کنم اما تا یک یا دو سال آینده خبرهای خوبی میشنوید.
دلتنگیهایم مانع رسیدن به هدفم نشدند
خانوادهام از ۹ سالگی که وارد ورزش شدم، مشوق اصلیام بودند. خیلی اوقات من یا پدر و مادرم دلتنگ همدیگر میشدیم اما اجازه ندادیم این دلتنگی باعث شود تا از راهی که میروم پاپس بکشم. خانوادهام چه دور بودم یا نزدیک حمایتم کردند.