اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در گفتگو با خبرنگار سیاسی پایگاه خبری خبرآنی به بررسی مسائل اخیر پس از تصمیم بنزینی دولت، عوامل بوجود آمدن آن و راهکار جلوگیری از حوادث مشابه در آینده پرداخته است که متن آن را در ادامه میخوانید.
* درخصوص حوادث چند روز اخیر پس از تصمیم بنزینی دولت، تاکنون صحبت های زیادی شده هم درباره علل این اعتراضات و هم اینکه چطور این اعتراضات درادامه به اغتشاش کشیده شد.
حالا که این موج حوادث فروکش کرده، می توان با یک نگاه واقعبینانه تری به صحنه نگریست. از نظر چه عواملی زمینه ساز این مسائل شد و راهکار مقابله با آن چیست؟
یک موضوع این است که آیا ما باید برای مردم، حق اعتراض قائل باشیم؟ بله این روشن است. تابحال هم کسی نگفته که مردم حق اعتراض ندارند اما وقتی میآییم و میگوییم جایی را برای اعتراضات مردم مشخص کنیم، یعنی اصل را بر اعتراض گذاشتیم در حالیکه باید به گونهای کار شود که اصلا اعتراضی به وجود نیاید و باید بهگونهای عمل کنیم که مردم به جای اعتراض، تشکر کنند.
یادم هست یک زمانی حضرت امام(ره) هم به مسئولین فرمودند مانند رجایی و باهنر، کاری کنید که وقتی میروید مردم به سر و سینه خود بزنند. وقتی دولتی به پایان می رسد و مردم میگویند «الهی شکر که رفت»، این به چه کار میآید؟
بنابراین به جای اینکه صرفا به مردم گفته شود که حق دارید اعتراض کندی، بپرسید اعتراضت چیست و خواستهشان را برآورده کنید. این اصل قضیه است.
مسئله دوم اینکه انتقاد و اعتراض دائم وجود دارد و همه انتقاد و حتی اعتراض میکنند و کشور ما هم در این قضیه یک کشور آزاد است ولی نکته اساسی در این سالها این بوده که دولت بجای حل مشکلات بهگونهای عمل کرده که الان هم طبقه پولدار مشکل دارد و هم مردم بیپول مشکل بیشتری دارند.
همین قضیه گران کردن قیمت بنزین را ببینید. درست در شب تولد پیامبر اسلام(ص)، در هفته وحدت و در حالیکه مهمانان خارجی کنفرانس وحدت در ایران هستند، بدون اطلاع رسانی، در نیمه شب بنزین را گران میکنند، بعد میگویند اگر پیشتر اطلاع بدهیم، مردم به پمپ بنزینها میریزند. اصلا بر فرض که این حرف درست باشد. یک روز یا دو روز اینطور میشود، مگر ظرفیت خودروها چقدر است؟ اصلا بگویند دو روز بنزین را با مبلغ 1500 یا 2000 تومان میدهم و بعد از چند روز بنزین به 3000 تومان میرسد.
* به نظر شما دلیلش این نیست که رابطه خوبی بین دولت و مردم وجود ندارد؟ یعنی نمیتواند طوری با مردم رابطه برقرار کند که اعتماد کنند و قاتع شوند.
دولت این قدرت را ندارد که اینطور با مردم حرف بزند و رابطه ای هم با مردم ایجاد نمیکند.
خدا بیامرزد شهید رجایی را. ایشان واقعا یک نمونه بود. در زمان مسئولیتش، مسئولان بانک مرکزی گفتند در بانکها اسکناس نداریم و پولی نیست که به مردم بدهیم، باید اسکنانس چاپ کنیم. رجایی گفت اسکناس بدون پشتوانه تورم ایجاد میکند و آنها گفتند چارهای نیست و ضرورت دارد. شهید رجایی گفت من به مردم میگویم پولهایشان را در بانک بگذارند. آن مسئولین مخالفت کردند و گفتند در زمان پهلوی این کار انجام شده و نتیجه نداده، رجایی گفت شما رابطه من با خدا و مردم را نمیدانید. نماز شبش را خواند و از خدا درخواست کرد و صبح به مردم گفت که در بانکها اسکناس کم شده و دو راه وجود دارد، یکی اینکه اسکناس بدون پشتوانه چاپ کنیم که موجب تورم میشود و من شرعا جایز نمیدانم چون نخست وزیر شما هستم و دلم نمیآید و خودم هم آسیب آن را میبینم یا اینکه شما پولهایتان را در بانک بگذارید. نتیجه این شد که تا ساعت یک بعدازظهر آنقدر پول در حساب گذاشته بودند که بانکها گفتند اسکناس اضافه داریم.
حالا همین اقای رجایی، آیا برادر یا پسرش را سر کار آورد؟ آنها هنوز هم هستند و زندگی عادی دارند. همسر ایشان هم در یک آپارتمان معمولی زندگی میکند.
یادم هست یک روز پسر آقای رجایی به ساختمان نخست وزیری آمد و به یکی از آقایان که مسئول ترابری بود گفت به من یک موتور بده تا سوار شوم و یک دوری بزنم. آن مسئول گفت نمیشود، اینها برای مردم است و نمیتوانم و آقای رجایی هم اجازه نمیدهد. پسر مرحوم رجایی گفت موتور خودت را که میتوانی بدهی. بعد از اینکه آقای رجایی از ماجرا باخبر شد آن فرد مسئول را خواست و گفت به چه حقی این موتور را دادی؟ او گفت موتور برای خودم بود، آقای رجایی جواب داده بود که اگر برای دیگران بود که الان اخراج بودی، همان موتور خودت را چرا دادی؟ چون پسر منِ رجایی بود؟ چرا بین پسر نخست وزیر با بقیه فرق میگذاری؟
حالا اگر مسئولین ما حقوقهای نجومی بگیرند و این را حق خودشان هم بدانند، آیا میتوانند با مردم رفیق شوند؟ آیا مردم حرفشان را گوش میدهند؟
ما باید کاری کنیم که مردم اعتراض نکنند نه اینکه بلایی بهسرشان بیاوریم بعد بگوییم حق داری اعتراض کنی و جایی هم برای آن در نظر بگیریم و چند نفر هم بیایند از این اعتراض سوءاستفاده کنند و اغتشاش شکل بگیرد. مردم جمع شدند که چه بگویند؟ مگر شما نمیدانید و خبر ندارید؟ مگر مردم به نمایندگانشان نمیگویند؟ خواست مردم را برآورده کنید و اگر هم نمیتوانید بگویید که نمیشود.
* راهکارهای زیادی را افراد مختلف برای بهبود وضع موجود پیشنهاد می دهند. ازجمله اینکه لازمه حل مشکلات، انتخاب درست مسئولین خصوصا در انتخابات است. ما تا انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی فاصله زیادی نداریم. از نظر شما چطور می توان از طریق مراجعه به صندوق رای جلوی حوادث مشابه را در آینده گرفت؟
بله من هم معتقدم علاج کار در انتخابات مجلس آینده است. الان ثبتنامها در حال انجام است و هرکسی هم حق دارد ثبتنام کند. مردم در تهران به 30 نفر رای می دهند ولی طبق یک نظرسنجی، تصاویر نمایندگان تهران را به مردم نشان داده بودند و گفته بودند که اینها را میشناسید؟ برخی پرسیده بودند اینها چه کسانی هستند؟ جالب است حتی برخی فکر میکردند آقای لاریجانی نماینده تهران است.
خب چرا مردم به کسانی رای میدهند که ناتوان هستند؟ در همین انتخابات آینده بیایند و به کسانی رای بدهند که مطمئن باشند می توانند مشکلات کشور را حل کنند.
در اینجا، تشخیص مردم مهم است. باید ببینیم الان به چه مجلسی نیاز داریم؟ کشور دچار مشکلات اقتصادی است. چه کسانی باید برای حل این مشکلات انتخاب بشوند؟ کسانی که خودشان به فکر پرکردن جیبشان نباشند را از کجا بشناسیم؟ از زندگی 40 سالهشان.
مرحوم آقای نبی حبیبی که از دنیا رفت، با اینکه در گذشته استاندار سه استان و معاون دو وزارتخانه و شهردار تهران بوده، یک آپارتمان دارد و خودروی شخصی هم ندارد، سیمان هگمتانه یک خودرو به دلیل خدمتی که در گذشته کرده بود در اختیار او گذاشته بود و بعد از اینکه از دنیا رفت آن خودرو نیز تحویل داده شد.
اگر کسی در 20 سال گذشته چیزی نداشته و الان صاحب آلاف و اولوف شده و یا کسی که خانهاش بسیار تجملاتی است، غصه محرومین را میخورد؟ طبیعی است که نمیفهمد، مانند کسی که در اتاق دربسته و گرم نشسته و نمیبیند که بیرون برف و باران میبارد. کسی که در خانه مجلل و اشرافی زندگی کند و ماشین آخرین مدل داشته و فرزندانش هم در اروپا، آمریکا و کانادا درس میخوانند، غصه محرومین را میخورد؟ این فرد نباید انتخاب شود. این روشن است.
مردم برای رفتن به دکتر، از چند فرد مطمئن سوال میکنند تا یک پزشک خوب پیدا کنند، اینجا هم باید این کار را بکنند.
آیا فردی که در شهرستان برای گرفتن رای مردم غذا و پول میدهد، واقعا نماینده ملت است؟ نه، این سرمایهگذاری است که سرمایهگذاری یک میلیاردی میکند و وقتی به مجلس برود سعی میکند این سرمایهای که هزینه کرده را بهدست آورد و بعد هم درآمد کسب میکند. دیده شده که فرد اسما نماینده مجلس است ولی زد و بند میکند، مردم به چنین فردی رأی ندهند.
در این کشور در ده مجلس گذشته، دو مجلس دست اصلاحطلبان، لیبرالها، چپها و داغها بوده، یکی مجلس سوم و دیگری مجلس ششم. آیا این دو مجلس واقعا مفید بودند؟ در کلام مفید هستند؛ من اصلاحطلبان را هم عضو این مملکت میدانم. همه اینها عضو این کشور هستند. دولت هم باید دولتی باشد که با حفظ همه ارزشهای انقلاب، همه را بکار بگیرد؛ نه اینکه باندی و جناحی عمل کند.
آقای بهشتی و هاشمیرفسنجانی دو نامه در اسفند سال 59 برای امام(ره) نوشتند که مشکل ما در کشور دو بینش است، بینش اول این است که میگوید همه چیز بر مبنای فقه، تدین و تقواست و سالم است. بینش دوم لیبرالی و التقاطی است و اگرچه میگویند که اسلام میخواهیم ولی اسلامشان راستین نیست و مشکل مملکت در بینش دوم است.
شما آقای بازرگان را ببینید. بازرگان آدم خوب، مسلمان و نمازشبخوان بود اما تفکرش غلط بود و بینش دوم را داشت. چقدر مصیبت برای کشور ایجاد کرد، چقدر جوانان ما در سنندج بهخاطر بیسلیقگی او که یک فرد تودهای را به عنوان استاندار کردستان گذاشت، کشته شدند. بعد از آن، قائله 14 اسفند بود. آیا این عقل سیاسی است که همه جمع شوند دور بنی صدری که دیکتاتورمآبانه عمل میکرد؟ بعد از آن 30 خرداد شکل گرفت و بعدا در مجلس ششم هم تحصن و برخورد و درگیری، الان هم در مجلس اکثریت در دست همین هاست اما یک نفر از لیست 30 نفر را در تهران کسی نمی شناسد. مردم این بینش را ببینند، سوابق را نگاه کنند و افراد خوشفکر را انتخاب کنند.
نوع نگاه در دوره جدید مجلس باید این باشد که مشکل اقتصاد، مسائل فرهنگی و اجتماعی را حل کنیم.
* برخی هم که خودشان را قبلا عامل روی کارآمدن دولت فعلی میدانستند، حالا بدون هیچ توضیحی دم از مخالفت با آن میزنند و در حوادث اخیر هم دیدیم که طرف اغتشاشگران را گرفتند.
مردم نباید به دروغ ها توجه کنند. ببینید برخی چقدردروغ گفتند که اگر آقای رئیسی رئیسجمهور شود، در پیادهروها دیوار میکشد و اعدام میکند! خب آقای رئیسی رئیس قوه قضائیه شد، آیا دیوار کشید و اعدام کرد؟ اعدامها را هم که کم کرد و زندانی ها را آزاد کرد. چرا دروغ میگویند؟ و چرا باید به این دورغ ها اعتماد شود؟ اخیرا هم که دیدیم چه افتضاحی به بار آوردند. گروهی اغتشاشگر آمدند کشور را بهم ریختند و پمپبنزین، دانشگاه، منازل و مغازه مردم را آتش زدند و غارت کردند اما اینها از آنها حمایت کردند.
پمپئو و نتانیاهو هم از اینها حمایت میکردند. این رفتار آنها یا حماقت سیاسی است و یا خودکشی سیاسی. ببینید الان چه کسی از این حمایتهایی که این افراد از اغتشاشگران میکنند خوشش میآید؟ آمریکا و اسرائیل و انگلیس یا مردم؟
پس این بینش تا حالا جواب و نتیجه نداده ولی اینها میخواهند دوباره بیایند و الان طرفدار مردم و اعتراضات شدند. آنها میگفتید ما دولت روحانی را سرکار آوردیم. همینها در دولت، روحانی را به این مشکلات کشاندند حالا میخواهند چهرهشان را بین مردم عوض کنند.
انتهای پیام/