ماشین جنگ ترکیه بار دیگر به حرکت در آمده و باز هم مثل گذشته مقصد سوریه است و ادعای همیشگی "تهدید علیه امنیت ملی" و چه بهانهای بهتر از کردها که از دید آنکارا اصلا به دنیا میآیند که امنیت ملی ترکیه را تهدید کنند! اما آیا واقعا دغدغه ترکیه، کردها است یا "وارثان عظمت عثمانی" سودای دیگری نیز در سر دارند؟
به گزارش خبرآنی، ارتش ترکیه روز چهارشنبه ۹ اکتبر (۱۷ مهر) عملیاتی تحت عنوان "چشمه صلح" را که سومین اقدام نظامی آنکارا از سال ۲۰۱۶ در خاک سوریه است، آغاز کرد؛ عملیاتی که آنکارا مدعی است هدف آن پاکسازی منطقه شرقی فرات از نیروهای کرد است که ترکیه آنها را تروریست و تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند. این عملیات گرچه با چراغ سبز دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا آغاز شد اما واکنش منفی و مخالفت شدید سازمان ملل، اروپاییها و دیگر کشورها چون روسیه و ایران را به دنبال داشت تا جایی که چندین کشور اروپایی از جمله فرانسه صادرات سلاح به ترکیه را تعلیق کردند. علاوه بر این آمریکا با هدف لاپوشانی موافقت ترامپ با این حمله به "تحریم کشنده علیه اقتصاد ترکیه" تهدید کرده؛ مسالهای که به سقوط شدید ارزش لیر ترکیه منجر شده است.
از دیگر سو این عملیات برای نخستین بار تمامی کشورهای منطقه و خارج از منطقه، از اعراب حاشیه خلیج فارس که روزی دشمنان اصلی بشار اسد بودند تا سازمان ملل را در یک جبهه (مخالفت اقدام نظامی ترکیه) متحد کرده است و همه جهان یک صدا به ترکیه درباره پیامدهای این حمله به ویژه احیای دوباره داعش در خاورمیانه هشدار دادهاند. حالا این سوال مطرح است که با وجود این موج عظیم مخالفت و هشدارها و تحریمهای غربی چرا اردوغان همچنان بر انجام این حمله پافشاری میکند؟ آیا مساله کردها واقعا تا این حد برای ترکیه بغرنج است، در حالی که صدها داعشی در این مناطق حضور دارند و ترکیه اصلا اشارهای به آن ها در عملیاتش نمیکند یا رئیس جمهور ترکیه اهداف خاصی را از ماجراجوییهای گاه و بیگاهش در سوریه دنبال میکند؟
برای پاسخ به این سوال بهتر است به تاریخچه روابط ترکیه و سوریه و اختلافات دو کشور از ابتدا نگاهی بیندازیم.
کشور سوریه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی سالها تحت قیمومیت فرانسه بود و در نهایت پس از امضای پیمان استقلال سوریه از فرانسه در سال ۱۹۳۶ مستقل شد اما در جریان این استقلال دولت فرانسه استان "سنجاق اسکندرون" را که سوریها آن را استان پانزدهم خود میدانند به ترکیه الحاق کرد.
این استان که غالب جمعیت آن را اعراب و بخش کوچکی را نیز ترکها تشکیل میدهند پس از خروج نیروهای فرانسوی به نیروهای ترکیه واگذار و نام "هاتای" یا "ختای" بر آن گذاشته شد.
این استان که در مرز ترکیه و سوریه قرار دارد همواره نقطه اختلافی میان سوریه و ترکیه بوده است. از یک سو آنکارا این استان را جزو لاینفک اراضی خود میداند و از دیگر سو دمشق معتقد است که استان اسکندرون در واقع توسط ترکیه اشغال شده و این اشغالگری برای سوریه هرگز خوشایند نبوده است.
مساله دیگر اختلاف بر سر آب رود فرات است که ترکیه و سوریه از دیرباز درباره نحوه استفاده از آب آن با یکدیگر اختلافاتی داشتهاند.
اما در بعد سیاسی آنچه این اختلافات را پر رنگتر کرده مساله کردها و گروه پ.ک.ک است که آنکارا همواره آنها را تهدید جدی علیه خود میداند. این سه محور، مسائلی است که از گذشته دو کشور را رودرروی هم قرار داده و اوج آن زمانی بود که «عبدالله اوجالان» موسس گروه چپ گرای کرد پ.ک.ک در شمال سوریه پناه گرفت. این مساله به تهدید جدی ترکیه برای اقدام نظامی علیه سوریه و صف آرایی نظامیانش در مرز دو کشور و در نهایت امضای توافق "آدانا" با میانجیگری ایران، مصر و اتحادیه عرب انجامید.
طبق این توافق که در تاریخ ۲۰ اکتبر ۱۹۹۸ در نشستی میان دو هیات سوریه و ترکیه در شهر آدانا امضا شد دو طرف متعهد شدند از ورود تروریستها به خاک یکدیگر ممانعت کنند، همچنین ارتش ترکیه اجازه پیدا کرد برای سرکوب تروریستها تا عمق ۵ کیلومتری وارد خاک سوریه شده و تدابیر لازم را برای حفاظت از امنیت کشورش اتخاذ کند.
در مقابل سوریه نیز متعهد شد با تروریست شمردن گروه پ.ک.ک از این گروه حمایتی نکرده و مانع نفوذ آن به ترکیه شود و عوامل آن را بازداشت کند، همچنین هیچ گونه ادعایی درباره استان هاتای نداشته باشد.
سوریه همچنین موظف شد به اردوگاههای آموزش تروریستها اجازه فعالیت در مناطق تحت کنترلشان را نداده و سلاح و تجهیزات لجستیکی در اختیار حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) قرار ندهد و اجازه ورود قانونی و نفوذ تروریستها به ترکیه و فعالیتهای تبلیغاتی پ.ک.ک را نداده و به اعضای این حزب اجازه ندهد پایگاههایی را در خاک سوریه ایجاد و راهاندازی کنند.
پس از این توافق سوریه اقدام به اخراج پ.ک.ک کرد و این نقطه عطفی در روابط دو طرف و آغازی برای دوران طلایی ترکیه و سوریه بود تا جایی که در این دوره دو کشور به امضای برخی یادداشتهای همکاری در عرصههای مختلف روی آوردند و پذیرای مقاماتی از کشور مقابل بودند. عمر این روابط حسنه اما طولانی نبود و با آغاز تحولات و درگیریهای داخلی در سوریه در سال ۲۰۱۱ و موضع گیری رجب طیب اردوغان به سردی گرایید تا جایی که ترکیه در صف شورشیان سوری برای براندازی نظام بشار اسد به پا خاست و درمسیر رسیدن به این هدف از هیچ تلاشی از جمله حمایت لجستیکی و مالی از تروریستها تا باز گذاشتن مرزها به روی تکفیریهایی از هر رنگ ونژاد برای ورود به خاک سوریه، دریغ نکرد.
این تلاشهای اردوغان به خاطر مقاومت ارتش و مردم سوریه و کمک نیروهای همپیمان سوریه راه به جایی نبرد و معادلاتش بر هم خورد، از همین رو رئیس جمهور ماجراجوی ترکیه این بار روی کردها به عنوان دستاویزی برای یورش به خاک سوریه و اشغالگری جدید تمرکز کرد و به بهانه تهدید امنیت در مرزهای کشورش اقدامات نظامی را علیه مناطق کردنشین در شمال و شمال شرقی سوریه در قالب عملیاتهای "شاخه زیتون" و "سپرفرات" با کمک نیروهای شورشی سوریه آغاز کرد که در اکثر این عملیاتها به رغم ادعاهای آنکارا و تظاهر به رعایت اصل حسن همجواری، هدف اصلی پیشروی در خاک سوریه و الحاق استان حلب در همسایگی استان هاتای و به عنوان مسیری بینالمللی که به سوریه و اردن راه دارد، بوده است. همچنین آنکارا از این اقدامات هدف دیگری را دنبال میکند که آن ممانعت از وحدت و قرابت کردهای ترکیه با کردهای سوریه به عنوان کابوس همیشگی ترکیه است.
البته این اقدامات طی سالهای اخیر به خاطر مقاومت کردها زیر چتر حمایت آمریکا -که بیشتر استفاده ابزاری از کردها بوده- تا حدی ناکام بوده است؛ حمایتی که همواره برای ترکیه ناخوشایند بوده و به درگیری و تنش دیپلماتیک با واشنگتن و لفاظی میان دو طرف انجامید. گرچه ترکیه تلاش کرد بگوید بخشی از این تنش به مساله فتحالله گولن، روحانی در تبعید ترکیه (که آنکارا او را مقصر کودتای ۲۰۱۶ میداند) بازمیگردد اما این که دلیل اصلی نارضایتی اردوغان از آمریکا همسو نشدن واشنگتن با آنکارا در مساله کردهاست، از دید هیچ کس پوشیده نیست.
اردوغان که تاکنون همه بهانههایش برای ماجراجویی در سوریه و ماهیگیری در اوضاع ناآرام این کشور جنگ زده به شکست کشیده، این بار بهانه بار سنگین مسئولیت مهاجران و امنیت مرزهایش را پیش کشیده و با حربه بازگرداندن سوریهای آواره به منازلشان و ایجاد منطقه "امن" در سوریه تلاش دارد در قالب عملیات جدید دیگری به رویای دیرینه خود که اشغال خاک سوریه و احیای امپراتوری عثمانی است، جامه عمل بپوشاند؛ چنان که در نخستین سالهای آغاز بحران در سوریه نیز به صراحت گفته بود "نماز خواندن من در مسجد امویان دمشق و زیارت قبر صلاحالدین در سوریه، نزدیک است".
در واکنش به این مساله، آمریکا و کشورهای اروپایی در کنار نگرانیهای خود درباره پیامدهای این اقدام نظامی، ترکیه را تحت فشار اقتصادی و نظامی قراردادهاند تا از این عملیات منصرف شود اما عملکرد اردوغان طی روزهای اخیر و در میان موج سرزنشهای غربی و منطقهای ثابت کرده که او به هرقیمتی ولو سقوط اقتصاد کشورش و بازگشت کابوس داعش به منطقه حاضر نیست از ماجراجویی در سوریه و رویکرد "نو عثمانیگری" دست بکشد و این افسارگسیختگی در سیاستهای اردوغان در قبال سوریه میتواند به بحرانیتر و پیچیدهتر شدن اوضاع در منطقه بینجامد که مسئول اول و آخر آن شخص اردوغان است.
در این میان کردهایی که روزی پشت به نظام سوریه در رویای رسیدن به کشوری مستقل به حمایتهای ایالات متحده دل خوش کرده و بازوی اصلی ائتلاف آمریکا برای جنگ با داعش بودند، حالا بار دیگر اتحاد و بازگشت به آغوش دمشق را برای در امان ماندن از جنگ طلبیهای اردوغان به عنوان گزینهای امن و قابل اعتماد انتخاب کردهاند تا در کنار ارتش و ملت سوریه از تمامیت ارضی و وحدت اراضی سوریه دفاع کنند و این همان چیزی است که ترکیه، آمریکا و غرب از آن هراس دارند.
انتهای پیام