به گزارش گروه تاریخ انقلاب پایگاه خبری خبرآنی، مهدی عسکری در یادداشتی درباره کودتای 28 مرداد، با اشاره به اسنادی که سال 96 از آرشیو وزارت خارجه آمریکا منتشر شده بود، نوشت انتشار این اسناد و اعتراف آمریکاییها به دست داشتن در کودتا و سقوط دولت قانونی و ملی دکتر مصدق، فرصت خوبی بود تا با استفاده از ظرفیتهای رسانهای خود بتوانیم جریانی بین المللی علیه سیاستمداران آمریکا ایجاد کنیم.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
در خرداد ماه سال 1396، پس از گذشت 64 سال وزارت امور خارجه آمریکا برای نخستین بار اسناد مربوط به کودتای 28 مرداد که به سقوط دولت قانونی دکتر مصدق منجر شد را منتشر کرد. این اسناد روایت کودتا و حوادث قبل، عملیات سرنگون کردن مصدق و نیز وقایع پس از آن را روایت میکند.
نا گفته نماند که وزارت امور خارجه آمریکا در سالها قبل نیز کتاب اسنادی مربوط به روابط ایران و دولت آیزنهاور را منتشر کرده بود اما در آن کتاب از مهمترین اتفاق دولت آیزنهاور یعنی کودتا علیه دکتر مصدق چیزی یافت نشد؛ این سانسور و برش تاریخ سبب اعتراض بسیاری از سند پژوهان و مورخین شد. به همین علت کنگره آمریکا، وزارت امور خارجه را موظف کرد تا اسناد مربوط به روابط خارجی با ایران را به طور "جامع، دقیق و قابل اعتماد" منتشر کند.
این اسناد در سال 2013 اماده انتشار شد اما با تصمیم جان کری، انتشار این اسناد به تعویق افتاد؛ علل زیادی درتعویق انتشار این اسناد نقش داشتند اما بدون شک مهمترین آنها مذاکرات هسته ای آمریکا با دولت ایران بود. بعد از توافق برجام و روی کار آمدن دولت ترامپ این اسناد بالاخره منتشر شد
از همان دقایق ابتدایی انتشار این اسناد، عده ای خوانده و ناخوانده(!) در مورد این اسناد اظهار نظر کردند و عدهای نیز پا را فراتر گذاشته و تلاش کردند تا از این آب گل آلود برای جناح سیاسی خود خوراکی رسانه ای تهیه کنند و در رسانههای منتسب به جریان ملی چه خوراکی لذیذتر از یافتن اسنادی برای تخریب آیت الله کاشانی البته جناح مقابل هم ساکت ننشست و تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا سندی یا دست نوشته ای برعلیه دکتر مصدق پیدا کنند. این بازی رسانه ای رفت و برگشتی همچنان بعد از دو سال ادامه دارد، اما نتیجه آن؟ خدا می داند!
دوگانه ای به قدمت تاریخ
واقعیت این است که دوگانه مصدق-کاشانی که نقطه آغاز آن را می توان قیام 30 تیر 1331 دانست، دوگانه ایست که بعید است تا سالهای سال کسی بتواند برای آن پاسخ روشنی پیدا کند.این دوگانه که از همان سالهای ابتدایی بعد از کودتا شروع شد و تا همین امروز نیز ادامه دارد، تغییر ماهیت داده و از حمایت و تخریب دو طرف به توجیه نقش آن ها در کوتا تبدیل شده است. خاطرات، مصاحبه ها و اسناد زیادی علیه هر یک از این رهبران نهضت ملی منتشر شده است. خاطراتی که ضد و نقیض بود و مصاحبه هایی که هیچ گاه از اصل آنها اثری یافت نشد (مانند مصاحبهای که ادعا میشد روز بعد از کودتا آیت الله کاشانی با روزنامه الیوم داشته و در آن مصدق را خائن نامیده است) حتی امروز درباره صحت سند نامه آیتالله کاشانی به مصدق و اخطار بابت خطر کودتا و بیاعتنایی مصدق که اوایل انقلاب توسط فرزند آیتالله کاشانی منتشر شد، تردید وجود دارد.
چند روز بعد از انتشار این اسناد حسین دهباشی در میزگردی که به بررسی اسناد منتشر شده وزارت خارجه آمریکا میپردازد، بیان میکند: روند واکنش هایی که در فضای مجازی به این اسناد شاهد بودیم طوری بود که انگار همه مقصر بودند جز امریکایی ها.
بی بی سی فارسی طوری در مورد 28 مرداد صحبت می کند که انگار آن خبرگزاری فارس بود که رمز کودتا را اعلام کرد.
این دعوا حتی نخبگان سیاسی کشور را هم مشغول کرد و بجای اینکه مثلا در فضای مجازی هشتگی بین المللی در محکومیت این دخالت مستقیم ایالت متحده ترند کنند؛ برخی سیاستمداران ما به فکر تعویض نام بزرگراه آیت الله کاشانی به دکتر مصدق افتادند!
دوگانه کاشانی- مصدق با پیروزی انقلاب اسلامی هم پایانی نداشت و بعد از انقلاب، از سویی جریان هوادار آیت الله کاشانی با تخریب مصدق، و از سوی دیگر جریان ملیون، با تخریب کاشانی، ایجاد کردند؛ حال بگذارید تصور کنیم که هم آیتالله کاشانی و هم مصدق اشتباهاتی داشته اند و اختلافاتی نیز بین آن ها وجود داشته است. آیا این عوامل داخلی باعث بوجود آمدن کودتای 28 مرداد بوده است؟ بهتر نیست به جای پرداختن به اشتباهات و اختلافات داخلی به دنبال مقصر اصلی کودتا و گرداننده خارجی آن باشیم؟ آیا این اشتباهات و اختلافات دلیلی برای طرح ریزی و اجرای یک کودتای خارجی بوده است؟!
انتشار این اسناد و اعتراف آمریکاییها به دست داشتن در کودتا و سقوط دولت قانونی و ملی دکتر مصدق، فرصت خوبی بود تا با استفاده از ظرفیت های رسانهای خود بتوانیم جریانی بینالمللی علیه سیاستمداران آمریکا ایجاد کنیم و به جهانیان نشان دهیم این سیاستمدارانی که امروزه از مدعیان اصلی دموکراسی هستند، روزگاری نه چندان دور دولت برآمده از دموکراسی دکتر مصدق را سرنگون کردند تا با روی کار آمدن دولت دست نشانده خود بتوانند سهمی از ایران و بخصوص نفت ملی شده را برای چندین سال غارت کنند. اما چه کنیم که دعوای جناحی ما را به تلاش برای تخریب آیت الله کاشانی و دکتر مصدق محکوم کرده بود.
انتهای پیام/