علی پروین امروز یکی از داغترین مصاحبههای خود را انجام داد؛ حمله آتشین به مسعود سلطانیفر و محمدرضا داورزنی، وزیر ورزش و معاونش.
به گزارش نود، ظاهر صحبتهای اسطوره پرسپولیس کاملا منطقی و دلسوزانه است. او شدیدا از نحوه اداره دو باشگاه استقلال و پرسپولیس انتقاد کرده و وزارت ورزش و جوانان را مقصر اصلی بیثباتی در این دو باشگاه پرطرفدار معرفی کرده است. سخنانی که این روزها در بین هواداران خریداران زیادی دارد.
از هرپیشکسوت دلسوزی انتظار میرود اینگونه اظهارنظر کند اما آنچه باعث میشود که به این مصاحبه پروین با تردید نگاه شود، پیشینه این اسطوره است.
هیچ کس نمیتواند به جایگاه پروین در فوتبال ایران خدشه وارد کند. بی شک او مهمترین فرد تاریخ باشگاه پرسپولیس و یکی از ستونهای فوتبال ایران است. این واقعیت را اما نمیتوان نادیده گرفت که این اعتبار ارزشمند پروین بهواسطه اقدامات مدیریتی و رفتار منتقدانهاش بهدست نیامده است.
مسعود سلطانیفر و معاونش مطمئنا دهها ایراد و اشکال دارند و بخشی از مشکلات دو باشگاه دولتی استقلال و پرسپولیس به تصمیمات وزارت ورزش برمیگردد. سوال اصلی اما این است که چه فرقی بین سلطانیفر و دهها مدیر دیگری که در یکی،دو دهه اخیر در فوتبال ایران بر مسند قدرت قرار گرفتند وجود داشت و دارد؟
وزیر کنونی آیا خیلی از قبلیها ضعیفتر است که پروین اینگونه به او تاخته است؟ مگر علی پروین در دوره ریاست محسن صفاییفراهانی و محمد دادکان که اکثر کارشناسان این دو را بهترین مدیران فوتبال دو دهه اخیر می دانند با آنها دچار چالش نشد. در زمان دادکان با گفتن این جمله که تا وقتی دادکان رئیس است دیگر پرسپولیس بازی نمیکند با عصبانیت زمین ورزشگاه تختی را ترک کرد.
مرد پرافتخار فوتبال ایران در مصاحبه امروز خود بارها عنوان کرده باید در اداره دو باشگاه از نظر پیشکسوتان استفاده شود. خوشبختانه در این سالها چند باری اداره پرسپولیس به این پیشکسوتان هم سپرده شد تا دستپخت آنها چشیده شود. خود علی پروین در دو مقطع مدیریت پرسپولیس را برعهده گرفت که در هر دو مقطع انتقادهای زیادی از خود به جا گذاشت؛ از فاکتور محیرالعقول درباره نحوه هزینه کردن درآمد حاصل از انتقال مهدویکیا گرفته تا درگیری شدید با علی دایی در ساختمان وزارت ورزش بر سر اینکه چه کسی پرسپولیس را بخرد!
کاپیتان ایران در جام جهانی 1978 احتمالا بعضی مواقع تصمیماتی مصلحتاندیشانه و بهدور از دوراندیشی می گیرد. نمونه برجسته این تصمیمات غلط، حضو روی نیمکت پرسپولیس در اواسط دهه هشتاد بود. حضوری که به کارنامه پرافتخار «سلطان» لطمه وارد کرد.
از پروینِ بزرگ انتظار میرفت که همیشه یک منتقد صریح باشد. مصاحبه امروزش را همیشه انجام میداد و درباره محمد علیآبادی، علی سعیدلو، محمد عباسی، محمود گودرزی، محمد رویانیان، ایرج عرب، داریوش مصطفوی، حجتالله خطیب، علی کفاشیان، مهدی تاج، مهدی محمدنبی، رضا درویش و... منتقدانه صحبت کند.
پروین اما بیشتر اهل مدارا بوده به ویژه با مدیرانی که با او همنشینیهایی هم داشتند. او در این سالها بارها نشان داده بیشتر از اینکه یک منتقد باشد اهل دوستی با مدیران است چه مدیران ورزشی چه مدیران سیاسی. دوستیهایی که گهگاه بوی فعالیتهای غیر ورزشی هم میداد.
به دفعات او در کنار مدیرانی دیده شده که کارنامه قابل دفاعی نداشتند، حتی مدیران غیرورزشی. شماره هفت محبوب سرخها برای خودش نقش یک منتقد را تعریف نکرد برخلاف چهرههای دیگر مانند ناصر حجازی، علی دایی، علی کریمی و... که اهل این سازشها نبوده و یا کمتر بودند.
حمایت پروین از چند نامزد ریاست جهوری در یک دوره انتخابات هرگز فراموش نمی شود، اتفاق حیرتآوری که چند مرتبهای تکرار شد؛ به عنوان نمونه در انتخابات دو قطبی 1388 این چهره محبوب، چند ساعت پس از یک مصاحبه در حمایت از نامزد رقیب رئیس جمهور وقت، در کارزار محمود احمدینژاد حاضر شد و از او حمایت کرد.
همین سابقه باعث میشود که به صحبتهای امروز سلطان با شک نگاه شود، آیا مشکلی بین پروین و سلطانیفر یا داورزنی به وجود آمده است؟ آیا مودتی وجود داشته که حالا نیست؟ آیا این مصاحبه با اهداف خاصی صورت گرفته است؟
امیدواریم ما اشتباه کنیم و علی پروین با انتخاب رویکرد برخورد منتقدانه و غیرسازشکارانه ثابت کند دیگر میخواهد یک منتقد باشد. یک منتقد صریح، شجاع و دلسوز.