"دموکراسیها چگونه میمیرند؟ با استبداد. دموکراسی چگونه به پایان میرسد؟ ترامپوکراسی. مسیر به ناآزادی چیست؟ فاشیسم: یک هشدار. میتواند در اینجا رخ دهد؟ اقتدارگرایی در آمریکا."
به گزارش خبرآنی، روزنامه واشنگتن پست می نویسد:" ریاست جمهوری ترامپ نشر کتابهای بسیاری درباره خطرات دولت برای مردم را رقم زد. این کارها تنها چند هفته بعد از تحلیف دونالد ترامپ به تدریج نمود پیدا کرد. گرچه رئیسجمهوری آمریکا تنها دغدغه آنها نبوده، اما ترامپ الهامبخش آنها، الهه مرگ دموکراسی در قفسههای کتاب محسوب میشود.
اما این ژانر در حال تکامل است از تشخیص تا نسخه. کارهای جدیدی همانند "بادهای رنجور" لری دایاموند و "تعمیر دموکراسی" کارولین فردریکسون. هنوز جزئیاتی از تحقیر هنجارهای دموکراتیک ترامپ و حمله او علیه سیستم قضایی مستقل و آزادی مطبوعات وجود دارد اما این نویسندگان بیشتر تلاششان را صرف ارائه پیشنهاد برای برونرفت کردهاند و کتابهایشان مملو از یادداشتها، لیستها، برنامههای طبقهبندی و مهمتر از همه طرحهای بزرگ است.
با این حال، این برنامهها دارای اشکالاتی هستند. در یک نمونه، این تغییر مورد نیاز به حدی عجیب است که شما باید منتظر رفتن ترامپ از کاخ سفید بمانید تا این کار انجام شود و تا آن زمان خسارت وخیمتر خواهد شد. در مورد دیگر، ظهور ترامپیسم چنان موذی بوده که تنها راه برای مقابله با آن، به طعنه، پذیرش همان تاکتیکهایی است که به ایجاد آن کمک کرد. بنابراین بله، این میتواند اینجا اتفاق بیفتد اما تعامل با افول دموکراسی ممکن است به معنای کار با زمان ترامپ و شرایط ترامپ باشد.
لری دایاموند میگوید: پس از چندین دهه پیشرفت در ایجاد و تحکیم دموکراسی، جهان در دهها سال گذشته در یک رکود دموکراتیک غوطهور شده است. دایاموند که از کارشناسان سرشناس جهان در حوزه دموکراسی و پروفسور دانشگاه استنفورد است، تاکید دارد: سقوط کیفیت دموکراسی آمریکایی صرفا بخشی از نزول گستردهتر در ونزوئلا و ترکیه و مجارستان بوده است. در مقابل کودتاهای مستقیم در گذشته، دموکراسی اکنون از احتیاط، بیشتر رنج میبرد: رهبران طرفدار استبداد که مدیران کسب و کار را گرفتار رعب و وحشت میسازند، به رسانههای خبری حملهور میشوند، بر مقامهای انتخاباتی نفوذ میکنند، سرویسهای امنیتی را سیاسی میکنند و نهادهای دولتی و مدنی را ناکارآمد میکنند تا آنجا که تمام آنچه میماند "یک پوسته توخالی" است. از نظر او تشویقکنندگان این ویرانی در سراسر جهان "روسیه کینهتوز" و "چین رو به صعود" هستند.
دایاموند از "تلگرام طولانی از مسکو" نوشته جورج کنان، دیپلمات و اندیشمند آمریکایی در ۱۹۴۶ برای تفسیر چالش کنونی روسیه استفاده کرده است. همانگونه که کنان رهبری متزلزل و عصبی شوروی را که از غرب هراس داشت به تصویر کشیده، دایاموند یک رژیم روسی بیمیل تحت ولادیمیر پوتین را میبیند که به دنبال "تحریک تفرقه، افزایش ناآرامی اجتماعی و نژادی و تضعیف خوداطمینانی از دموکراسیهای مهم غربی و کار برای جداسازی آنها از یکدیگر" است. در مورد کمپین هک و رسانه اجتماعی روسیه علیه ایالات متحده در ۲۰۱۶ نتیجهگیری او بیپرده است: هیلاری کلینتون به طور حتم الکترال کالجها را برنده میشد، اگر هیچگونه مداخله از جانب روسیه در کار نبود.
با این حال او نگرانی بیشتری از جانب چین دارد: "در بلند مدت، تهدیدات خارجی بزرگتر برای دموکراسی جهان جاهطلبیهای یک چین رو به صعود است، نه بیمیلی یک روسیه در حال سقوط."پکن از طریق کمک هنگفت و جریانهای سرمایهگذاری، نفوذ قدرتمندی بر رهبران و دولتهای سراسر جهان ایجاد میکند. دایاموند مینویسد: این نوع از شکل نفوذ به دنبال از بین بردن استقلال نهادهای دموکراتیک مهم، تحریف انتقاد عمومی از چین و راهاندازی سیاستهای خارجی و دفاعی است که جلوی ظهور چین به سلطه جهانی را بگیرند.
دایاموند آن را رویکرد بیمار و مزمن به نسبت روسیه توصیف کرده اما بسیار جدیتر. چون چین به دنبال تضعیف "بافتهای حیاتی دموکراسیها" است: رسانهها، انتشارات، صنایع سرگرمی، شرکتهای فناوری، دانشگاهها، گروههای جامعه مدنی، حتی دولتهای آنها. حملات روسیه از بیرون؛ چین از درون ویران میکند.
دایاموند نگران است، بدون رهبری واشنگتن برای مقابله با این تلاشها "رکود دموکراتیک میتواند در عصر جدید درون اقتدارگرایی فرو رود." او از ایالات متحده میخواهد کمپین جهانی علیه پولشویی را رهبری کرده، هر کجا که مستبدان آسیبپذیر شدند به آنها ضربه بزند و برنامهای ۱۰ بخشی با عنوان "بازیابی از دزدسالاری" ارائه کند. این شامل پایان دادن به فعالیت شرکتهای شل ناشناس و خریدهای املاک ناشناس، ممنوع کردن مقامهای پیشین آمریکا از لابی برای دولتهای خارجی و توقف برنامههای "ویزای طلایی" است که خارجیهای متمول میتوانند شهروندی بخرند.
دایاموند با الهام از یادداشت کنان همچنین "هشت اصل استراتژیک" برای تعامل با چالشهای روسیه و چین پیشنهاد داده که از جمله آموزش جوامع دموکراتیک درباره ماهیت و حجم این تهدید، تقویت عزم نظامی و قابلیتها برای تعامل با آن و باز طراحی نظم لیبرال پسا جنگ برای مقابله با آن است. به نظر میرسد او درباره چگونگی تعامل با رهبران روسیه و چین اندکی آشفته است و از واشنگتن میخواهد با آنها با احترام برخورد کند، حتی زمانی که یک قانون طلایی جدید برای مستبدانی به سبک پوتین پیشنهاد میدهد: "اگر شما نمیتوانید مطلبی انتقادی علیه او بگویید، اصلا حرفی به زبان نیاورید."
یک چیز تماما ارزشمند.
اما چگونه با رئیسجمهور آمریکا که اصلا تمایلی ندارد به حملات خارجی علیه انتخابات آمریکا اذعان کند و مشاوران او که مایل نیستند درباره آنها در حضور او صحبت کنند، رفتار میکنید؟ کسی که چنان در شفافیت مالی بیعلاقه است که اظهارنامه مالیاتی خود را منتشر نمیکند. دایاموند مینویسد، سومین تهدید برای دموکراسی جهانی وخامت دموکراتیک خود آمریکاست.
دایاموند به این درک رسیده است که دموکراسی ما دچار فرسایش شده است و این به دلیل "تعمیق ناکارآمدی کنگره، فوران پول در سیاست و بیعدالتی نژادی در سیستم قضایی کیفری آمریکا" است. او خواستار ساده شدن ثبتنام انتخاباتی و پایان الکترال کالج و سرکوب رایدهندگان و دیگر اصلاحات سیاسی است و از تشکیل آژانس حفاظت از صداقت عمومی برای حفظ قوانین و استانداردهایی علیه فساد دولت حمایت میکند. چنین آژانسی توسط فردی غیر حزبی رهبری خواهد شد که برای یک دوره مشخص کار میکند و بازرسهای کل در سراسر قوه مجریه تعیین میکند.
فردریکسون در کتاب "تعمیر دموکراسی" طرحی برای احیای دموکراسی در داخل ارائه میکند. در حالی که دایاموند از تلگرام طولانی کنان الهام گرفته بود، فردریکسون از سند ۱۹۷۱ لوییس پاول استفاده میکند و نقشه راهی برای سلطه محافظهکاران بر سیاستگذاری را توضیح میدهد. کتاب تعمیر دموکراسی عمدتا مطلبی درباره چگونگی الهام گرفتن از این سند برای تشکیل شرکتهای بشردوستانه و اندیشکدههای محافظهکار، ماشین رسانهای جناح راستگرا برای مقابله و بیاعتبارسازی جریان اصلی رسانه و انتقال قضاوتهای محافظهکارانه برای پر کردن دادگاههای فدرال و دولتی است."
انتهای پیام