به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، میزگرد بررسی چالشها و مسائل گلوگاهی برای تحول نظام تعلیم و تربیت و ویژگیهای وزیر آینده آموزش و پرورش با حضور محمد بنائیان سفید فعال حوزه تعلیم و تربیت و مدیرکل اسبق آموزش و پرورش، حجتالسلام والمسلمین حسین درودی معاون امور استانهای ستاد همکاریهای حوزههای علمیه و آموزش و پرورش، حسین احمدی معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش و ابوالقاسم جامهبزرگ مدیرکل اسبق آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در خبرگزاری فارس برگزار شد؛ مجری این برنامه را میثم حاجیپور که هم معلم و رسانهای است، بر عهده داشت.
4 سؤال در این میزگرد مطرح شد و کارشناسان در خصوص آن اظهار نظر کردند:
1- چالشها و مسائل گلوگاهی برای تحول نظام تعلیم و تربیت چیست؟
2-در حال حاضر و شرایط امروز، 3 مسأله و چالش گلوگاهی که دارای اولویت روز با محوریت تحول تعلیم و تربیت برای حل آن هستند، کدام است؟
3- وزیر آموزش و پرورش در شرایط کنونی برای قرار گرفتن در این جایگاه و پرداختن به این مسائل گلوگاهی، چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
4- تصور کنید وزیر مورد نظر با این ویژگیها انتخاب شد، پیشنهاد شما برای 3 اقدام کلیدی و برنامه وزیر منتخب در شرایط کنونی برای حل مشکلات گلوگاهی چیست؟
* آموزش و پرورش نیاز به ویتامین دارد
حجتالسلام والمسلمین حسین درودی: در حال حاضر آموزش و پرورش کشور ما نیاز به نقد قوتدهنده دارد یعنی قوتها و قدرتی که در حال حاضر 40 سال است، انقلاب اسلامی ایجاد کرده است را با لسان نقد تقویت کند.
برای این کار نیاز است که از سند بالادستی یعنی قرآن استفاده شود؛ قرآن سبک نقد قوت دهنده را در قالب دو پیامبر یعنی حضرت موسی(ع) و حضرت هارون(ع) به همه بشریت آموزش داده است؛ به نظرم اگر این موضوع عملی شود جایگاه آموزش و پرورش ایران تغییر میکند.
بنده طی سالها مطالعاتی که داشتم، هیچ کجا ندیدم که رئیسی بیاید و بگوید که معاونم از من قویتر است که در اصل نقد قوتدهنده اینجا مشخص میشود.
در حال حاضر آموزش و پرورش کشورمان نیاز به یکسری ویتامینهایی دارد تا ضعفهای آموزشی را کم کند و بنده از همین جهت قوتهای آموزش و پرورش را بیان میکنم.
حاجیپور: از ویتامینها هم بگویید و همچنین چالشهایی که در مسیر تحول وجود دارد.
حجتالاسلام والمسلمین درودی: بعد از انقلاب هر وزیری که آمده است به دنبال قرآن، اخلاق و رفتار اسلامی، سند تحول بوده است. ما با تقدیم 36 هزار دانشآموز شهید و 5 هزار معلم شهید نقاط قوت بسیاری داریم؛ از طرفی ما با همین وزرا توانستهایم در المپیاد و المپیکهای جهانی از نظر علمی و ورزشی، از نظر حجاب و صدور و نشر انقلاب اسلامی به جایی برسانیم که برخی نوجوانان و جوانان دنیا عاشق رهبر معظم انقلاب کشورمان هستند.
الحمدالله پس از انقلاب اسلامی ایران، ایجاد واحد آموزش استثنایی را داشتیم ولی پیش از انقلاب اینطور نبود؛ یعنی دانشآموز معلول و غیرمعلول کنار یکدیگر مینشستند؛ الان برای بودجه و فعالیتهای آنها، معاونت و برنامه مختلف در نظر گرفته میشود که این موضوع نشان از پیشرفت ماست.
در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران معلمانی وجود دارند که در نقاط صعبالعبور زحمات بسیاری میکشند و اگر رسانهای از رشادتهای آنان باخبر شود و زندگی آنها را منتشر کند، جهان لذت میبرد که این معلم میتواند انسانیت را ترویج کند؛ لذا انقلاب اسلامی ما با 40 سال معلم، مسؤول، وزیر و ... خوش درخشیده است.
اما آیا به نظر شما قرآن هم از این میزان کار و تلاش راضی است یا خیر؛ آموزش و پرورش برای این سؤال چه جوابی دارد؟
حاجیپور: فکر میکنم یکی از موضوعات اساسی در چالشهای آموزش و پرورش، نیروی انسانی باشد؛ کمبود نیروی انسانی از سوی دیگر نارضایتیهای اقتصادی فرهنگیان و عدم توازن آن از نکات دیگری است که مطرح شده است یا آموزشهای ناکافی که نیروی انسانی داشته است.
* طرح خرید خدمات آموزشی برای آموزش و پرورش فاجعه است
احمدی: به 3 چالش اشاره میکنم؛ اولین چالش این است که هنوز مسؤولان کشور، آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت را یک امر حاکمیتی نمیدانند؛ امر حاکمیتی با امر خدماتی تفاوت دارد؛ کارهای خدماتی قابل اهمیت است و هیچ شغل و خدمتی در جمهوری اسلامی بیهوده نیست و اهمیت دارد اما نهادهایی وجود دارد که خط مرز فکری جامعه محسوب میشود و آن حکومت به واسطه آن نهاد، تمام امورات خود را در جامعه، تعلیم و تربیت، فرهنگ، نظام آموزشی و افکار مردم جایگزین میکند.
در سندی که مقام معظم رهبری ابلاغ کردند و در سند تحول مطرح شده که آموزش و پرورش یک امر حاکمیتی است یعنی حاکمیت باید در آن اعمال قدرت کند، به دست غیر سپرده نشود؛ خود خط و مشی فکری را تعیین کند و اصول اساسی، سازماندهی، برنامهریزی و مدیریت در آموزش و پرورش را به دولت بسپارد.
حاجیپور: برخی منتقدان اعتقاد دارند که این اکنون حاکمیتی نیست؟
احمدی: بله؛ گامی که اکنون برداشته شده این است که قرار شده نظام معلمی را تصویب و اعمال کنند که این نظام معلمی برخلاف امر حاکمیتی است بنده نظام معلمی را مطالعه کردم که طی آن بسیاری از اختیارات آموزش و پرورش از دستش خارج میشود؛ کمیسیون آموزش تحقیقات مجلس نیز به این قضیه ورود پیدا و با تشکلها جلسه برگزار کرده است.
سالهای پیش شورای عالی آموزش و پرورش، دانشگاه و ... نظام معلمی را تصویب کردند و اعلام شد در شرف اجراست و گفتهاند که میخواهند تا شهریور آن را اجرا کنند، لذا این نکته مهمی است؛ اگر آموزش و پرورش را حاکمیتی میدانیم باید نقد شود و یک مقداری از آن میتواند در قالب نظام معلمی اجرا شود.
امسال در بودجه، طرح خرید خدمات آمده بود ولی با هجمهای که ایجاد شد و برخی مسؤولین نهیب زدند، عقبنشینی شد و آقای نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد ما بودجه معلمان خرید خدمات آموزشی را حذف کردهایم؛ این برای نظام آموزش و پرورش فاجعه است که به معلم قدری پول پرداخت شود تا در کلاسها حضور یابد.
دومین چالش موجود در نظام آموزش و پرورش کشور این است که حدود 7 سال از تصویب سند تحول بنیادین میگذرد و امسال وارد سال هشتم شدهایم. از سال 90 تاکنون برخی زیرنظامها تصویب شده و برخی تهیه و نیاز به تصویب رئیس جمهور برای ابلاغ دارد؛ وقتی سندی ابلاغ میشود باید دستورالعمل و زیرنظامها و روشهای اجرایی، شاخصها و معیارها تدوین شود.
سومین چالش، بیتوجهی به معلمان است؛ اگر قرار بود برای معلمان اهمیت قائل باشیم چرا نظام رتبهبندی را در بودجه نیاوردهایم؟ چرا بهمن و اسفند ماه که بودجه تصویب میشد فقط 2 هزار میلیارد تومان به رتبهبندی معلمان اختصاص یافت؛ این مبلغ تعداد محدودی از معلمان را تحت پوشش قرار میدهد، ما یک میلیون معلم داریم و مجبور شدیم برای بسیاری رتبهبندی را در نظر نگیریم.
اکنون سرپرست جدید آموزش و پرورش اعلام کرده است میخواهم نظام رتبهبندی معلمان را عملی کنم؛ همه میدانیم اگر قرار است طرحی اجرایی شود باید در زمان اختصاص بودجهها ردیف دریافت کند؛ اکنون دولت دیگر پولی برای این قضیه ندارد که بخواهد اختصاص دهد.
اگر باور دارید معلم عنصر تحول است و اساسیترین نقش را در حوزه تعلیم و تربیت بازی میکند، باید به معلم توجه کنیم؛ اگر نیروی انسانی شایسته نباشد، تمدنی به وجود نخواهد آمد؛ آیا این نیروی انسانی که قرار است تمدنساز باشد باید اینطور در تنگنای وضعیت اقتصادی و تورم قرار گیرد؟ لذا وزیر منتخب باید برای آن برنامه ارائه کند؛ اگر بنا باشد تمدن اسلامی پیاده شود یک رکن آن توجه به معلمین در منزلت، حقوق و مزایا، رتبهبندی و ... است و باید این موضوعات ظهور و بروز کند.
حاجیپور: در صحبتهایتان به بحث بودجه اشاره کردید که یکی از چالشهای آموزش و پرورش است. همیشه آموزش و پرورش به معلمان بدهکار بوده است.
* آموزش و پرورش نباید سیاسی نباشد
جامهبزرگ: بنده 3 موضوع دیگر را به عنوان گلوگاه اصلی آموزش و پرورش باید به آن توجه شود، بیان میکند؛ آموزش و پرورش نباید سیاسی نباشد ولی این سیاسی شدن قالب بوده است.
مربی تربیتی مانند قدیم نیست و معتقدیم همه وظیفه تربیت را دارند؛ در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ترسیم شده که معلم باید همه ساحتهای مختلف علمی، اخلاقی، اعتقادی، زیباییشناسی، اقتصادی و زیست محیطی را به دانشآموزان ارائه دهد؛ اگر قرار باشد معلم جناحی عمل کند قطعاً عدهای از دانشآموزان که در جناح مقابل معلم قرار دارند و معلم نیز به این موضوع اظهار میکند، از حیطه تربیتیاش خارج میشوند. بنابراین معلم باید همه دانشآموزان را تحت پوشش قرار دهد.
نکته دوم این است که باید مدارس دولتی را کیفیتبخشی کنیم؛ اگر به دنبال خصوصیسازی مدارس برویم تا بخواهیم بار بودجه دولت کم شود، یکسری مدارس فشل با عنوان مدارس دولتی خواهیم داشت که آموزش بیکیفیت در آن مکانها منجر به تربیت دانشآموزان بدون کیفیت خواهد شد و از سوی دیگر مدارس غیردولتی ایجاد میشوند که به صورت خصوصی، صندلیهای دانشگاهها را برای برخی آماده میکنند و پستها را میگیرند و این موضوع موجب طبقاتی شدن جامعه شده است؛ بنابراین باید مدارس دولتی به بهترین نحو کیفیتبخشی شود و در این زمینه سند تحول بنیادین مورد مهمی است که باید توسط معلم اجرایی شود.
معلم در دانشگاه فرهنگیان باید به نحوی تربیت شود که بتواند سند تحول را اجرا و کیفیتبخشی کند و ما نباید هیچ معلمی را به غیر از مسیر دانشگاه فرهنگیان وارد عرصه تعلیم و تربیت کنیم.
حاجیپور: آموزش معلمان هم در این همین راستاست.
جامهبزرگ: دانشگاه فرهنگیان و آموزش ضمن خدمت در همین راستاست؛ گلوگاه سوم، پایش و ارزشیابی شاخصهای آموزش و پرورش است و تا صورت نگیرد، نمیدانیم به هدف رسیدهایم یا خیر؛ در تاریخ 23 بهمن سال 86، تعداد 152 شاخص آموزش و پرورش توسط شورای عالی آموزش و پرورش تصویب شد؛ همچنین یکم اسفند سال 92 یعنی 6 سال بعد، ماده واحده تصویب و اعلام شد که مصوبه ذکر شده، اجرایی شود.
سال 89 که بنده در مرکز آموزشهای ضمن خدمت آموزش و پرورش حضور داشتم چون میدانستم این شاخصها تصویب شده است در آن زمان درباره اجرایی شدنش از معاونان پیگیری کردم که مشاهده شد معاونین اصلاً از این مصوبه عریض و طویل آگاهی ندارند؛ گمان میکنم اگر اکنون به دنبالش برویم میبینیم هنوز اجرایی نشده است.
* گرایش سیاسی در نظام تعلیم و تربیت سم مهلک است
حاجیپور: وقتی سند تحول تصویب شد قرار بود هر5 سال بازنگری صورت گیرد و قرار بود تمام زیرنظامها تصویب شود و نظارت بر حسن اجرای آن بود. در نهایت مشخص نشد که در بحث بازنگری چه اتفاقی افتاد.
بنائیان سفید: طبق استخراج علما از آیه 141 سوره مبارکه نساء اعلام شده است هرگز شایسته نیست که کافران بر مؤمنان سبقت بگیرند. این سبقه چه از بعدهای اجتماعی باشد یا اینکه فرهنگی، آموزشی، دفاعی و ... ؛ در واقع نظام تعلیم و تربیت کشور به دنبال این است که بتواند استقلال همهجانبه شخصی، علمی و ... را در بر داشته باشد چرا که پایهگذار سرمایههای اجتماعی است؛ اگر هر شخصی که در هر مکانی قرار دارد، آموزش و پرورش قوی بالای سرش نباشد که به وی جهتدهی قوی، خوراک و تغذیه لازم را ارائه کند به انحراف میرود و منابعی که در دست مدیران نالایق قرار میگیرد به هدر میرود.
بنده 5 سال دبیر ستاد تحول بنیادین آموزش و پرورش و رئیس مرکز برنامهریزی راهبردی، فناوری اطلاعات و تحول بنیادین بودم و رشته بنده نیز دکترای برنامهریزی درسی است؛ از این جهت این موضوع را عرض میکنم که برخی فکر نکنند ما در حوزه ستادی مباحثی را مطرح میکنیم که علم آن را نداریم؛ بنده 39 سال سابقه تدریس و مدیریت ارشد اجرایی داشتهام.
از بعد مبانی و آرمانها، همگی در نظام تعلیم و تربیت لحاظ شدهاند یعنی یک نوع فلسفه تعلیم و تربیت وجود دارد که مبتنی بر مبانی اعتقادات ماست و از ارزشها و اصول نظام اعتقادی ما برگرفته شده است؛ یعنی اینکه حرکت و جهت ما مبتنی بر مبانی اعتقادی باشد که در سند تحول بنیادین تحت عنوان حیات طیبه ترسیم شده است.
نکته مهم بعدی این است که این سیاستها صرفا آرمانی نیست که در همین راستا برخی مطرح میکنند ما مسائل را ایدهالیست مطرح کردیم. در سند تحول بنیادین آرمان، سیاستگذاری و اهداف کلان ذکر شده و راهبردهای اهداف کلان نیز در آن مطرح است. همچنین سیاستهای عملیاتی و اجرایی تحت عنوان اقدام و عمل طرح شد یعنی مبانی ما که به صورت کلی است در 6 ساحت مطرح شده است.
این 6 ساحت مجموعه رفتارهای انسان در عرصه زندگی را تشکیل میدهد که یکی اعتقادی، عبادی و اخلاقی است و یکی دیگر اخلاق عمومی و بعدی اخلاق حرفهای ما را در بر میگیرد و اینکه اخلاق کاربردی را مجزا میبینند، ظلم است. چون احادیث و آیاتی وجود دارد که در آن بر اخلاقی کاربردی تأکید شده است.
نکته مهم بعدی ساحت زیستی ـ بدنی است که متأسفانه در سند 2030 فقط بدنی آمده است در حالی که زیستی یعنی حیات و بیولوژیک و اینکه انسانی که حق حیات دارد و زندگی میکند باید از نظر روحی چه ویژگیهایی داشته باشد؛ روح را از مسأله گرفتند و فقط بدن و فیزیک را مطرح کردند.
نکته مهم دیگر ساحت سیاسی ـ اجتماعی است یعنی وقتی ما تربیت را بر عهده داریم از نظر موضعگیریها، جهتگیریها و عدم دخالت در مسأله نظام تعلیم و تربیت که به آن اشاره شد، یکی از مشکلات ما همین است که نتوانستیم نیروهای صاحب صلاحیت جذب کنیم و گرایش سیاسی در نظام تعلیم و تربیت سم مهلک است.
پیامبر مکرم اسلام (ص) در حدیثی میفرمایند «کسی که مدیریت جامعه اسلامی را بر عهده میگیرد، اگر ببیند در آن محیط فردی از او افضلتر است و به کارش ادامه دهد، به خدا، رسول خدا و بهطور کلی همه مؤمنان خیانت کرده است».
بنده طی 5 سالی که در شورای سیاستگذاریهای مجمع تشخیص مصلحت نظام در برنامهریزی و تدوین سند تحول بنیادین حضور مییافتم، شاهد بودم گروههای علمی 6گانهای حضور داشتند که همین افراد در مورد سند 2030 نیز نظر دادند؛
جایگاه زنان در نظام اعتقادی از بعد سیاسی، اجتماعی، جهاد، جهاد علمی و ... بسیار بالاست؛ در زمان پیامبر(ص) نیز برای زنان اهمیت بالایی قائل بودند بعد برخی در سند 2030 در بحث محرومیتها و نابرابریهای آموزشی، زنان را ذکر کردهاند و از طرفی دیگر آمار میدهند که تعداد دانشجویان خانم ما از آقایان بیشتر است؛ خب شما اگر سند تحول بنیادین را قبول دارید پس چرا سند 2030 را میپذیرید.
چهارمین ساحت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، اقتصادی و حرفهای، پنجمین ساحت زیباییشناختی و هنر و ششمین ساحت هم علم و فناوری است. ما باید این 6 ساحت را در زیرنظامها عملیاتی کنیم و این عوامل در فلسفه تعلیم و تربیت آمده است که در رهنامه تحول بنیادین آموزش و پرورش در منصه عمل مورد توجه واقع شود. 6 زیرنظام متناسب با آن 6 ساحت تعریف شد که یکی زیرنظام منابع انسانی و دانشگاه بود که متأسفانه محتوا اجرا نشد.
مسئله مهم دیگر، زیرنظام «مدیریت و رهبری بود» که در این مقوله صلاحیتها، مهارتها و حرفهای بودن، خصوصیاتی که فرد باید داشته باشد؛ و زیر نظامهای دیگر منابع مالی ، برنامه درسی ملی، فضا و تجهیزات و آخرین مورد هم فناوری و اطلاعات بود.
بنده 2، 3 چالش را اساسی میدانم؛ یکی اینکه ما نیامدیم سند تحول بنیادین و اسناد بالادستی را که تصویب کردیم، نهادینه کنی م و در اجرای آن نظارتی نداشتیم؛ باید ببینیم مدیران اصلی به این سند باور دارند و در برنامهریزیهای خود سند را معیار عمل قرار میدهند یا خیر.
مگر قرار نبود در برنامه درسی ملی برخی از عناصر نظیر ایمان، اعتقادات، علم، عمل و ... را به کار بگیریم؟ آیا توانستیم در تدوین کتب درسی این موضوعات را لحاظ کنیم؟ آیا در عرصههای ارتباطی چهارگانه که ارتباط با خود، ارتباط با خالق، ارتباط با خلق و ارتباط با خلقت (طبیعت و محیط زیست) است،توانستیم موفق باشیم؟ آیا توانستیم اهدافی که در سیاستهای کلی ترسیم شده است را در محتوا پیاده کنیم؟ آیا در مؤلفههای برنامه درسی که شامل 5 مؤلفه ساختار، اهداف، محتوا، ارزشیابی و روشها بود به خوبی عمل شد؟
حاجیپور: به نظر میرسد سند کامل است همه مؤلفهها پیشبینی شده است ولی مشکل اصلی در اجراست؟
بنائیان سفید: بله متأسفانه مشکل اصلی در اجراست. دلیل اینکه در اقدام کوتاهی میشود این است که همه اجرا را به تصویب بودجه منوط کردیم. هر چند باید بودجهها پیشبینی و به صورت برنامهای که تصویب شود، ارائه میشد ولی آیا واقعا همه چیز منوط به بودجه است؟ به نظر بنده بودجه در اولویتهای سوم وچهارم قرار دارد و مسأله اول در شم برنامهریزی و همچنین مسئله دوم در باور و اراده کردن به تحقق سند است. مسأله سوم در انتخاب و جذب معلمان، مدیران و ... است که باید باور به انجام کار داشته باشند و مسأله چهارم، بودجه است.
گر ما همه چیز را منوط به بودجه بدانیم، قدر مسلم احتمال دارد عواملی وارد قضیه شوند و همه محاسبات را بر هم بزنند. لذا اگر اولویت نداشته باشیم میتوانیم خیلی راحت از زیر کار در برویم و بگوییم برنامه را تدوین کردهایم ولی با فلان قدر بودجه نتوانستیم کار را پیش ببریم. همچنین یکی دیگر از مشکلات این است که اولویتبندی نداریم.
مشکل بعدی شورای عالی انقلاب فرهنگی این است که نظارت و ارزشیابی 5 ساله که قرار بود بر اساس آن گزارش ارائه شود و نقصانها تکمیل و بیان کنند، صورت نگرفت و در این زمینه نیز سوالی نیز نشد.
حاجیپور: به نظر میرسد یکی از موضوعاتی که این مشکل را ایجاد کرده است، متأسفانه تغییرات خیلی زیاد در سطح وزارت آموزش و پرورش بوده است؛ دستگاهی که باید ثبات مدیریتی نسبت به دستگاههای دیگر داشته باشد، دستخوش تغییرات زیادی شد. به نظر شما وزیر آینده آموزش و پرورش باید چه ویژگیهایی داشته باشد که بتواند چالشها را برطرف کند؟
حجتالاسلام والمسلمین درودی: اگر شما رایانهای برای تعمیر داشته باشید و بهطور مثال بخواهید CPU یا برخی قطعات آن را تعویض کنید به شما اعلام میکنند این کامپیوتر باید به طور کلی ارتقا یابد زیرا تعویض تنها چند قطعه جوابگو نیست. بهطور مثال مدل قبلی برای سال 2000 و فعلی برای سال 2019 است. لذا این قطعات بر هم سوار نمیشوند؛ اکنون در جامعه ما فردی که میخواهد وزیر شود یا در مجلس رأی آورد یکسری سیاستها را اجرا میکند و به این موضوع توجهی ندارد که ساختمان آموزش و پرورش از روز اول معیوب بوده و اکنون پوسیده است.
این جمله را یکی از مسؤولان ارشد کشور گفته که دستگاه آموزش و پرورش احتیاج به نوسازی دارد؛ امروز اکثریت افرادی که آموزش و پرورش دغدغه اصلیشان است، شعار میدهند که این وزارتخانه باید اصلاح شود؛ بله حتماً به نوسازی احتیاج دارد چون هم فرسوده است و هم آن روزی که به وجود آمد دارای عیوبی بود.
اکنون ساختمان فرسوده آموزش و پرورش کشش سند تحول بنیادین را ندارد؛ همچنین این ساختمان آموزش و پرورش تحمل تدریس اسناد لانه جاسوسی را ندارد؛ برخیها میگویند وزرا تمایل به این موضوع ندارند، چون با خردشان مطابق نیست که بنده در پاسخ میگویم چنین چیزی نیست.
اکنون آموزش و پرورش با امکانات حال حاضرش سندتحول را برنمیتابد، زیرا کلیگویی دارد و سیاستگذاریها را در آن به صورت کلی بیان کرده است. سه نظر درباره ساختمان کهنسال آموزش و پرورش وجود دارد. نظر اول تحولی-تأسیسی است، بدین منظور که ساختمان قبلی آن را جمعآوری و ساختمان جدید ایجاد کنیم. آیا مقدور است؟ که بسیاری میگویند خیر؛ چون همین جابهجاییها و خلأ ایجاد شده خود تلفات سرمایه، وقت و ...دارد؛ نظر دوم تغییری - تبدیلی است و باید بخشهایی از آن را اصلاح کنیم. مثلاً اکنون 3ـ3ـ3ـ3 شده است باید ببینیم مناسب است یا خیر.
وزیر منتخب آموزش و پرورش باید ابتدا بداند که سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مهدوی و برای تمدنسازی است ؛اگر کسی در ذهنش خطور میکند که میتوان سند تحول بنیادین را در سال 98 اجرایی کرد بدین معنی است که این فرد سند را یکبار نیز قرائت نکرده است.
وزیر باید اعلام کند که در راستای سند تحول بنیادین حرکت میکنم، آن هم به چند دلیل: 1- قرائت و تفسیر قرآن را بلد باشد، 2- زندگی براساس سبک زندگی قرآنی را ملاک خود قرار دهد، همچنین باید بداند و معتقد باشد که اگر جامعه قرآنی ما به سواد قرآنی مسلح شود، چه بازدهیهایی در زمانبندی مشخص خواهد داشت؛ لذا با این تغییر و تحولات وزرا، زمان بودجه این امکان اجرایی نمیشود.
هنگامی که وزیری معرفی میشود افرادی وجود دارند که از وی سهم میطلبند و برای وی تکانه ایجاد میکنند که این وزیر باید به وامدهیهای آنان پاسخگو باشد. حالا این وزیر چگونه میتواند از اقدامات خوب تحول سخن بگوید. فردی که بخواهد وزارت آموزش و پرورش را قبول کند باید در برابر موانعی درون جعبه سیاه اطلاعات وجود دارد، ایستادگی داشته باشد.
وزیر آموزش و پرورش باید آموزشهای مناسب به پرسنل خود ارائه کند وگرنه مشکلات نظیر موضوع بهداشت، فضای مجازی و ترافیک کشور باقی خواهند ماند، ما دیگر نمیتوانیم پیشگیری کنیم بلکه باید به درمان بپردازیم.
انتهای پیام/