رقابت باشگاه استقلال و فدراسیون فوتبال در حماسهسرایی بر سر پرونده پرداخت مطالبات پروپژیچ از محل درآمدهای استقلال در جام جهانی روسیه، نشان میدهد که فوتبال ایران از یک رابطه بینالمللی ساده و نامهنگاری اداری چه برداشتهای پیچیدهای دارد. سواد ساده مکاتبه بینالمللی از نگاه مدیران فوتبال ایران یک موضوع عجیب و غریب است.
روزنامه "ایران ورزشی" با ذکر این مقدمه نوشته است:
استقلال از یک بحران و خطر خودساخته در پرداخت مطالبات پروپژیچ گذشت و با خیال راحت میتواند به فصل جدید فکر کند. فتحی، مدیر عامل استقلال میگوید: «کاری که ما کردیم، برای باشگاه دیگر لیگ برتر ما هم به ثمر نشست. ظاهرا پرونده مشابهی باشگاه پدیده دارد که به نام ما و به کام باشگاه پدیده شد. پدیده هم دیگر باشگاه ایرانی است. دیروز که نامه باشگاه استقلال ارسال شده نامه باشگاه پدیده هم به فدراسیون رفته است. امیدواریم این کار الگویی باشد برای همه. ما در همه زمینهها اگر ارادهای داشته باشیم، قطعا میتوانیم. امیدوارم بحث پول فدراسیون فوتبال هم که جدی است، به ایران برسد و خرج زیرساختها شود.»
اینجا فتحی یک بر صفر در برابر تاج برنده است. خطیر که بعد از فسخهای متوالی بازیکنان استقلال مورد انتقادات تند قرار گرفته بود، حالا خود را فاتح روابط بینالمللی میداند اما این فوتبال همیشه فراموشکار است. آیا واقعا این کار فتح باب برای شروع روابط بینالمللی خواهد بود و یک الگوی تازه به تعبیر فتحی است؟ قبل از این کاری شبیه این انجام نشده؟
این شگفتانگیز است که فتحی و خطیر از کار جدید صحبت میکنند و اعضای هیات مدیره باشگاه استقلال هم از یک کار سیاسی - ورزشی شگرف پردهبرداری کردهاند، ولی واقعیت چیز دیگری است. سه سال قبل همین کار در باشگاه استقلال انجام شد اما بدون سر و صدا، بدون اینکه از فضای رسانهای استفاده شود و مدیران خود را منجی بحرانهای فوتبال بدانند.
استقلال سه پرونده خطرناک و بحرانی داشت و حکم کسر امتیاز فیفا بالای سر باشگاه بود. آن موقع هم دو سال از جام جهانی برزیل گذشته بود و هنوز راه حلی برای واریز آن پاداشها نه برای فدراسیون پیدا شده بود و نه برای باشگاهها.
طلب استقلال هم ۳۸۰ هزار دلار بود اما باشگاه استقلال در دوره مدیریت افتخاری توانست با وکلای خود فیفا را قانع کند که به واسطه همان تحریمهای بانکی که فیفا نمیتواند پاداشها را به ایران پرداخت کند، استقلال هم برای انتقال پول به حساب ساموئل، ردی و هلمکه با مشکلات مشابه تحریم مواجه است. تمام مکاتبات و تماسها به اینجا ختم شد که مسوولان فیفا با ارسال ایمیل به باشگاه استقلال در تاریخ ۱۵ مهرماه از آنها خواستند که مشخصات دقیق سه بازیکن طلبکار با شماره حساب بانکی و توافق با وکلای آنها را ارسال کنند. فیفا قبول کرده بود که از محل درآمدهای استقلال این بدهیها را پرداخت کند. مدارک و توافقات ارسال شد و حکمهای تیز و تند محرومیت استقلال متوقف شدند. فیفا در حال تصمیمگیری برای حل این مشکل فوتبال ایران بود و دو ماه بعد این تصمیم رسمی شد که پاداشها به حساب باشگاهها واریز شود ولی استقلال متعهد باشد که ظرف 10 روز بدهیهای خود را بپردازد.
گرچه این پول مستقیم به باشگاه استقلال نیامد چراکه آنها حساب ارزی نداشتند اما پاداش فیفا ۲۰۱۴ تیم ایران در بهمن ماه به حساب فدراسیون فوتبال واریز شد و کمتر از یک هفته بعد تمام بدهیهای این سه بازیکن در بهمنماه پرداخت شد. حالا سوال اینجاست، چرا آن اتفاقات و مکاتبات پنهان ماند و کسی از آن صحبت نکرد یا از آن توافق در حد ارتباطات فوق بینالمللی استفاده نشد اما امروز فتح باب دوم اهمیت بیشتری پیدا کرده و تمام فضای رسانههای ورزشی را از یک حماسهسرایی پر کرده است؟ استقلال در همان مسیر ۳ سال پیش توانست به پاداش خود برسد و متأسفانه این حماسه تکراری است! ولی در فقره اول کسی نمیدانست یک نامهنگاری اداری فرصتی برای حماسهسرایی است و فقره دوم فتح باب لقب گرفته و فیفا را در مشت خود میدانند.