چرا صدام مجبور شد به قرارداد الجزایر بازگردد؟

به گزارش خبرنگار گروه تاریخ انقلاب ‌پایگاه خبری خبرآنی، سال 1975 و در کشور الجزایر عهدنامه‌ای میان دو کشور ایران و عراق به امضای صدام حسین و محمدرضا پهلوی رسید. موضوع این عهدنامه خط مرزی بین دو کشور ایران و عراق بود و دو طرف در این زمینه تعهداتی را پذیرفتند، طبق این عهدنامه عراق از ادعای خود مبنی بر اینکه ساحل شرقی شط العرب باید خط مرزی دو کشور باشد عدول کرد و ایران هم دست از حمایت مخالفان مسلح رژیم بعث عراق به خصوص گروه‌های مسلح کرد برداشت.

پیش از انعقاد عهدنامه 1975 درگیری‌های مرزی بین دو کشور ایران و عراق به وجود آمده بود که حتی دو کشور را تا آستانه جنگ و یا درگیری نظامی بزرگی هم پیش برده بود که در نهایت پس از مذاکراتی، عهدنامه‌ی 1975 الجزایر به امضا رسید.

پس از امضای عهدنامه 1975 دو کشور اقدام به اجرای تعهدات خود کردند و در این راستا میل‌گذاری مرزی بین دو کشور آغاز شد، اما با اوج گرفتن انقلاب اسلامی، صدام میل‌گذاری در منطقه مرزی میمک را رها کرد و تعهدات خود را در منطقه میمک، خان لیلی و قصرشیرین به سرانجام نرساند. 


ایران و عراق تعهداتی در عهدنامه الجزایر داشتند در حالی که ایران قرارداد الجزایر را پیروزی ملی می‌دانست، عراق انجام تعهدات خود در برخی از مناطق مرزی را بلاتکلیف گذاشته بود.

مقامات سیاسی ایران نیز سرخوش از انعقاد این عهدنامه از توطئه‌ عراقی‌ها در اجرای این معاهده غافل بودند و آن را «پیروزی ملی» و «موفقیت بزرگ سیاست خارجی ایران» می‌نامیدند. عراق تا پیروزی انقلاب اسلامی تحرکات آن‌چنانی در مرزها انجام نداد تا حساسیت ایران را برانگیخته نکند.

با پیروزی انقلاب اسلامی، درگیری‌های مرزی دوباره از سوی عراق آغاز شد ، ضمن اینکه صدام با حمایت از جریان خلق عرب در خوزستان و مسلح کردن آنان تلاش داشت ناآرامی‌هایی را در استان غربی کشور به وجود آورد.

صدام در سال 1359 فرصت را مناسب دید تا عهدنامه‌ای را که در الجزایر پذیرفته بود، مقدمات فسخ آن را فراهم کند، از این رو ارتفاعات میمک را که از میل‌گذاری آن انصراف داده بود جزو خاک عراق اعلام کرد و به اشغال خود درآورد. صدام حتی به ارتفاعات میمک رفت و آنجا را «سیف سعد» نامید.

عراق پس از حمله به میمک به سازمان ملل متحد، سران کشورهای غیرمتعهد، سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه‌ی عرب و... نامه نوشت و مدعی شد که "از زمان تیره شدن رابطه‌ی ایران و عراق، برخوردهایی در مرزها روی داده و نیروهای ایرانی مرتکب تجاوزهایی نسبت به اشخاص، نفوذ به اراضی عراق و خرابکاری‌هایی شده‌اند که عراق آن‌ها را دفع کرده است."

در نهایت در روز 26 شهریور 1359 صدام با حضور در مجمع نمایندگان عراق و در برابر دوربین‌های فیلم‌برداری، قرارداد الجزایر را پس از 5 سال انعقاد آن پاره و ادعا کرد که شط العرب در انحصار کامل عراق قرار دارد و اگر ایران بخواهد مقاومتی بکند، با مقابله محکم عراق روبرو خواهد شد.

فردای همان روزی که وزیر خارجه عراق به سازمان‌های بین‌المللی نامه نوشت و ادعا کرد که به هیچ وجه قصد جنگ کردن ندارد، صدام جنگی همه‌جانبه علیه ایران آغاز و با تجاوز به مرزهای هوایی و زمینی کشور شروع‌کننده جنگی شد که 8 سال به طول انجامید و طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم نامیده شد.

 

30 شهریور سعدون حمادی وزیر خارجه عراق برای سازمان‌های بین‌المللی نوشت: "ایران تمام تعهدهای خود را نسبت به معاهده‌ی الجزایر لغو کرده، ولی دولت جمهوری عراق به حفظ رابطه خوب با تمام کشورهای همسایه، مخصوصا ایران علاقه‌مند است و به هیچ وجه قصد جنگ کردن یا توسعه‌ی دامنه‌ی اختلاف‌ها با ایران را بیش از آنچه دفاع مشروط باشد ندارد."

فردای همان روزی که وزیر خارجه عراق به سازمان‌های بین‌المللی نامه نوشت و ادعا کرد که به هیچ وجه قصد جنگ کردن ندارد، صدام جنگی همه‌جانبه علیه ایران آغاز و با تجاوز به مرزهای هوایی و زمینی کشور شروع‌کننده جنگی شد که 8 سال به طول انجامید و طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم نامیده شد.

ارتش بعثی عراق در جبهه شمال‌غرب توانست شهرهای قصرشیرین، نفت‌شهر و سومار را به‌اشغال خود درآورد. در جبهه میانی نیز ارتش عراق توانست شهرهای مهران و موسیان را اشغال کند. در مهمترین جبهه یعنی جبهه جنوبی نیز عراق پس از 34 روز مقاومت نیروهای مسلح و نیروهای مردمی، خرمشهر را به‌اشغال خود درآورد و شهر بندری آبادان را محاصره کرد.

پس از گذشت حدود سه ماه از آغاز جنگ تحمیلی، پیشروی ماشین جنگی دشمن بعثی با مقاومت نیروهای مسلح و مردمی متوقف شد؛ اگرچه صدام ادعا کرده بود که چندروزه خرمشهر و اهواز را اشغال خواهد کرد و راهی تهران خواهد شد، اما در تحقق اهداف خود ناکام مانده بود، از این رو سیاست مذاکره را که از قبل اتخاذ کرده بود، تشدید کرد و دست به دامان کشورهای عربی شد تا برای رایزنی‌های مجدد و آتش‌بس راهی تهران شوند؛ این در حالی بود که صدام همچنان تعدادی از شهرهای ایران و بخش‌های وسیعی از خاک کشورمان را در اشغال خود داشت و ماشین جنگی‌اش هم روشن بود.


یاسر عرفات از جمله افرادی بود که بارها برای میانجی‌گری بین ایران و عراق به تهران آمد و به بغداد رفت؛ اما پاسخ امام خمینی (ره)مشخص بود و باید شرایط ایران پذیرفته می‌شد.

8 مهر ماه سال 1359 اولین هیئت از سوی سازمان کنفرانس اسلامی به ایران آمد. در این هیئت یاسر عرفات رئیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین و ژنرال ضیاءالحق رئیس‌جمهور پاکستان حضور داشتند. درخواست آنان برقراری آتش‌بس فوری بود. در اواسط مهرماه نیز هیئت حسن‌نیت جنبش عدم‌تعهد به ایران سفر کرد. 29 مهر 59 دوباره هیئت سازمان کنفرانس اسلامی به تهران آمد. آنان تلاش داشتند بین ایران و عراق مذاکره و آتش‌بس به‌وجود بیاورند. بهمن ماه سال 59 نیز سازمان کنفرانس اسلامی در قطعنامه‌ای از دو طرف درگیر خواست که با آتش‌بس فوری و خودداری از به‌کارگیری زور به مذاکره بپردازند.

درخواست‌های هیئت‌های صلح با مخالفت ایران روبه‌رو شد؛ چرا که بخش‌های وسیعی از خاک ایران در اشغال عراق بود و ماشین جنگی صدام نیز همچنان روشن و مشغول پیشروی و یا تلاش برای اشغال مناطق یا شهرهای جدیدی بود. از این رو ایران راهبرد مقاومت را در پیش گرفت و پس از اینکه توانست در عملیات‌های مختلفی در سال‌های 60 و 61 بخش‌های وسیعی از کشور را از اشغال دشمن درآورد و شهرهای مهمی همچون خرمشهر و بستان را آزاد سازد، استراتژی تعقیب و تنبیه متجاوز را در چارچوب راهبرد مقاومت پی گرفت.

در استراتژی تعقیب و تنبیه متجاوز، ایران موفق به اجرای عملیات‌های پیروزی همچون خیبر، والفجر 8 و کربلای 5 شد. در خلال اجرای این استراتژی، هیات‌های مختلفی از کشورهای منطقه‌ای و بین‌المللی به ایران آمدند تا ایران قطعنامه‌‌ سازمان ملل را بپذیرد، اما تا آن زمان هنوز شرایط ایران به طور کامل برآورده نشده بود و ضمانت اجرایی نشد.

 

 

در استراتژی تعقیب و تنبیه متجاوز، ایران موفق به اجرای عملیات‌های پیروزی همچون خیبر، والفجر 8 و کربلای 5 شد، در خلال اجرای این استراتژی، هیات‌های مختلفی از کشورهای منطقه‌ای و بین‌المللی به ایران آمدند تا ایران قطعنامه‌‌ سازمان ملل را بپذیرد، اما تا آن زمان هنوز شرایط ایران به طور کامل برآورده نشده بود و ضمانت اجرایی نشد، پس از اجرای عملیات کربلای 5 در زمستان 65، قطعنامه 598 توسط سازمان ملل به تصویب رسید که دربرگیرنده خواسته‌های ایران بود. 

صدام که از یک سال پیش و با پیروزی‌های بزرگ ایران مستاصل شده بود، قطعنامه 598 را در سال 66 پذیرفت، پس از اینکه ایران یک سال بعد قطعنامه را پذیرفت، صدام به دلیل اینکه موفقیتی در جنگ با ایران به دست نیاورده بود، مجدد به ایران حمله کرد، اما این بار هم راه به جایی نبرد و مجبور شد به پشت مرزهای رسمی برگردد.

صدام در جنگ هشت ساله هزینه‌های مادی و انسانی بسیاری را به کشور عراق تحمیل کرده بود، او که تلاش داشت به رهبری جهان عرب برسد، در جنگ با ایران دچار سرافکندگی شده بود و از این رو برای تامین منابع مالیش و بازیابی شخصیت سیاسی خود به کویت حمله کرد. 

حمله عراق به کویت واکنش‌های جهانی به‌همراه داشت و مجبور شد معاهده‌ای که 10 سال پیش آن را فسخ کرده بود، با ارسال نامه‌ای به ایران، قرارداد الجزایر را به‌عنوان سندی رسمی برای تعیین مرز آبی ایران و عراق در اروندرود بپذیرد، صدام به‌دلیل تجربه جنگ با ایران تا پایان دوره‌ای که رئیس جمهور عراق بود، تحرکات مرزی آن‌چنانی علیه ایران نداشت.

انتهای پیام/

آخرین خبر ها

پربیننده ترین ها

دوستان ما

گزارش تخلف

همه خبرهای سایت از منابع معتبر تهیه و منتشر می‌شود. در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.