احمد نادری استاد دانشگاه تهران و جامعهشناس سیاسی در گفتوگو با خبرنگار دانشگاه پایگاه خبری خبرآنی درخصوص نوع سیاستورزی اصلاحطلبان رادیکال و عدم مسئولیتپذیری آنها اظهار داشت: نوع سیاست ورزی اصلاحطلبان مبتنی بر سهمشان از شرایط سیاسی، ساختاری و اجتماعی کشور آنها را به سمتی برده که کنشهایی را در سپهر سیاسی کشور داشته باشند اما مسئولیت این کنشها را نپذیرند؛ موضوعی که در ذیل مکتب ماکیاولیسم در حوزه اندیشه سیاسی قابل بررسی است چراکه در این مکتب شما میتوانید برای رسیدن به هدف از هر ابزاری حتی دروغ استفاده کنید.
وی ادامه داد: بخش رادیکال اصلاحطلبان امروز ذیل همین مکتب، کنشگری سیاسی میکنند. به همین خاطر میتوانیم اسم بومی این مکتب را پررویی ماکیاولیستی بگذاریم که نمونههایش را در سالهای اخیر به وفور دیدهایم.
نادری ادامه داد: این مدل سیاستورزی، از رواداری بیش از حد سیستم سیاسی سوءاستفاده میکند و اساساً پایه این پررویی ماکیاولیستی، رواداری سیستم است که میتوان آن را جزو عیوب سیستم نیز تلقی کرد.
این استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه رواداری باعث شده به بخش رادیکال اصلاحطلبان نیز اجازه کنشگری توام با عدم مسئولیتپذیری داده شود، خاطرنشان کرد: این روند موجب شد تا آنها خیلی آزاد و رها حرفهایشان را بزنند و هیچ مسئولیتی نیز در قبال اعمالشان برعهده نگیرند.
نادری در پاسخ به این سوال که کدام بستر به این طیف از اصلاحطلبان اجازه چنین رفتاری را میدهد، گفت: برای پاسخ به این سوال باید بستر اجتماعی اصلاحطلبان را بررسی کنیم. آنها کنشگریهای سیاسیشان را با استفاده از طبقه متوسط و پشتیبانی بخشی از این طبقه انجام میدهند و این طبقه هم در تعاریف سنتی علوم اجتماعی و در مارکسیسم کلاسیک به طبقهای اطلاق میشود که نسبت مشخصی با ابزار تولید و اقتصاد دارد.
وی ادامه داد: در مارکسیسم کلاسیک دو طبقه پورژوا و پرولتاریا برجسته می شوند و در رویکردهای بعدی وبر و نئووبری سه طبقه تحت عنوان طبقه بالا، متوسط و پایین مطرح میشود. در خصوص طبقه سوم از وبر به بعد این مسئله مطرح است که طبقه یک امر فرهنگی بوده و با مقوله مصرف مطرح میشود که بستر غربی دارد و وارد ایران نیز شده است.
این کارشناس جامعه شناسی سیاسی در ادامه بیان داشت: اگر بخواهیم بعد از انقلاب نقطه شروع این طبقه را جستجو کنیم به سیاستهای دوره آقای هاشمی رفسنجانی میرسیم که در آن زمان شاهد دستکاری در تمایلات فرهنگی و سیاسی طبقه متوسط بودیم؛ طبقهای که بعداً در انتخاباتهای متعدد کنشگری کرد و نهایتاً اصلاحطلبان رادیکال تمایلات این طبقه را فرصت مناسبی یافتند تا کنش سیاسی خود را ریاکارانه با ایدههای این طبقه منطبق نشان دهند.
وی افزود: آنها(اصلاحطلبان رادیکال) با ساختن دوگانههای ترسناک، کنشگری این طبقه متوسط را تا آنجا که توانستند مدیریت کردند، که نمونه آن را در انتخابات ریاست جمهوری اخیر هم شاهد بودیم.
وی در خصوص اینکه بهترین نحوه مواجهه با چنین جریانی به لحاظ حقوقی و اجتماعی چیست، تصریح کرد: دربارهی خود این گروهها باید جمهوری اسلامی سازوکار و فرآیندی معین کند که این گروه سیاسی و به طور کلی تمامی گروههای سیاسی رسمی را مسئولیتپذیر کند.
این کارشناس جامعه شناسی سیاسی در ادامه گفت: اما نحوه مواجهه اجتماعی با این جریان، بیشتر متمرکز بر روشنگری است. شاید باید در قالب سخنرانی، مصاحبه و گفتوگوهای نخبگانی روشنگریهای عمیقتر و جدیتری درباره انتخابات 88 صورت بگیرد. البته معتقدم جامعه نسبت به سال 88 تفاوت بسیار چشمگیری کرده است و بیاعتنایی مردم به صحبتهای اخیر محمدرضا خاتمی در همین راستاست.
نادری در خصوص اظهارات اخیر محمدرضا خاتمی اذعان داشت: ایشان پزشکی بودند که در یک کلینیک بیمار ویزیت میکردند، اما پس از دوم خرداد 76 که برادرش به قدرت رسید، نام ایشان هم مطرح شد و کنشگریهای خود را آغاز کرد. این هم از ضعفهای جمهوری اسلامی است که تربیت نیروهای سیاسی بعضاً به چنین شکل مبتذلی انجام میشود.
وی گفت: در جبهه اصلاحات و اصولگرایی هیچ موجودیت مستقلی برای محمدرضا خاتمی در نظر گرفته نشده است و نکته تراژیک و کمدی این مسئله این است که سیدمحمد خاتمی معتقد است تقلبی رخ نداده اما برادر او مدعی است که در انتخابات سال 88 تقلب شده. با همه اینها معلوم میشود که ما در فضای عمومی جامعه نیازمند روشنگری هستیم.
انتهای پیام/