"شاید به قدری خندهتان میگیرد که اصل موضوع را نمیبینید. شاید این شوخیها و خندههایی که دونالد ترامپ به کرات آنها را باعث میشود، سبب شود تا چشم ما بر روی حقیقتی بسته شود که نمیخواهیم با آن روبرو شویم. باید گفت، رهبری قدرتمندترین کشور جهان، شبیه یک دیکتاتور خودکامه و مستبد رفتار میکند؛ کسی که دموکراسی را در کشورش و فراتر از آن تهدید میکند."
به گزارش خبرآنی، جاناتان فریدلند در تحلیلی در گاردین مینویسد: «در اینجا به جدیدترین نمونه چگونگی انحراف ایجاد شده توسط این کمدی میپردازیم. روز پنجشنبه چهارم ژوئیه، ترامپ با ستایش ارتش آمریکا، حس قهرمانی ارتشی را تحریک کرد که در قرن هجدهم میلادی بریتانیا را شکست داد؛ آن هم از طریق فرودگاهها! خوب این خندهدار است: ببینید، رئیس جمهوری نادان. با ادامه سخنرانی ترامپ در جریان یک بارندگی شدید اشتباهات خنده داری به وقوع پیوست و در نهایت او بارندگی را مقصر این اشتباهات اعلام کرد!
اما تمامی این خندهها در خدمت مبهم کردن این حقیقت است که ترامپ برخلاف پیشینیان، از روز استقلال برای صحنه نمایش نظامی استفاده کرد که در آن از تانکهای M1A2 و خودورهای زرهی "بردلی" در خیابانهای واشنگتن و همچنین جنگندهها و هلیکوپترها استفاده کرد. ژنرالها، با ذهنیت جدایی ارتش و قدرت سیاسی مدتها مخالف این اقدامات اغراق آمیز و خیالی بوده و میگویند بسیاری از رؤسای مشترک از این مراسم دوری میکنند. آنها فهمیدند که چنین رژهای کار حاکمان ستمگر است نه دموکرات.
تصویر دیگری که بیانگر این موضوع و موید آن چیزی است که در چهارم ژوئیه دیدیم کودکان جدا افتاده از والدین خود است که در اردوگاههای بازداشت در مرز جنوبی آمریکا هستند. آمارهای ارائه شده از سوی پزشکان و وکلایی که به آنها اجازه بازدیدهایی مختصر به این مکانهای جهنمی داده شده، تقریباً غیرقابل خوانش است؛ کودکان محروم از خواب، دسترسی به پتو یا تشک ندارند، به آنها اجازه نمیدهند دستان خود را بشویند یا مسواک بزنند. نوزدان در سرما و بر روی زمینی سخت، تنها رها شدهاند و با زخمهایی بر بدن، آسیب دیدهاند و در سکوت اشک میریزند. من مکرراً به گزارشی از یک کودک چهار سالهای برمیخورم که در حالتی از خودکشی صورتش را با جای خودزنیها، خونین کرده بود.
این همان چیزی است که دیکتاتورها انجام میدهند: گروهی که در این مورد مهاجران هستند یک تهدید بیگانه خوانده میشوند، یک ارتش مهاجم، خیلی شدید و برای مدتی طولاتی که در نهایت هر سرنوشتی بدون در نظر گرفتن اینکه چقدر وحشیانه یا غیرانسانی است، مستحقشان است، حتی زمانیکه علیه گروهی از جوانترین و آسیب پذیرترین اعضا اعمال میشود. جدا کردن خانوادهها، محبوس کردن کودکان در اردوگاههای پر از بیماری، گرم و متعفن- این کاری است که دیکتاتورها انجام میدهند.
اما ما برای دیدن آنچه که است، تردید داریم. یکبار دیگر، خنده راه خود را باز میکند. ما به ایوانکا ترامپ، دختر ترامپ میخندیم که به طرز مذبوحانهای راه خودش را در میان رهبران ارشد جهانی در نشست گروه ۲۰ باز میکند و به جای رویارویی با این حقیقت که ترامپ در حال انجام آنچه است که دیکتاتورها همیشه انجام میدهند، هشتگ جهانی "#عدم دعوت از ایوانکا" برایش به راه میافتد. ترامپ در حال ایجاد یک سلسله موروثی است که با مرگش تمام نمیشود. آن تصاویر در نشست گروه ۲۰ برای ما مضحک است اما آنها خودشان را در فیلم جا میکنند و در انتخابات ۲۰۲۴ یا ۲۰۲۸ میآیند و میتوان از آنها به عنوان اثباتی از تجربه احتمالی ایوانکا در عرصه جهانی بهره برد.
اگه به خودتان زحمت دهید، همه، همین جاست. از تحریک دزدسالاری یا همان کلپتوکراسی تا تحسین آشکار برای همتایان قدرتمندش - ترامپ به دنبال دیدار با رهبران خارجی در هتلهایش است تا بتواند از آنها بهره ببرد. ترامپ که نمیتواند از کیم جونگ اون بهره کافی ببرد، با پا گذاشتن به کره شمالی به او یک هدیه پروپاگاندایی دیگر داد و در کنارش به کشوری که کیم با خونخواری آن اداره میکند، مشروعیت داد و یکبار دیگر در ازایش چیزی نگرفت. در اوزاکای ژاپن و در نشست گروه ۲۰، ترامپ دور محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان میگشت حتی با وجود اینکه هم سازمان ملل و هم سیا موافق هستند که رهبری عربستان به صورت مستقیم مسئول قتل خشن جمال خاشقجی، روزنامه نگار مخالف سعودی است. حتی با وجود احترام مضحک و خنده دار ترامپ در قبال ولادیمیر پوتین، جای تعجب است که حامیان ترامپ او را فردی قدرتمند میدانند: او در کنار رئیس جمهوری روسیه، شبیه به یک نوجوان است که به او علاقه دارد.
نمادها و نشانههای دیکتاتوری را رسم کنید و میبینید که ترامپ همه را دارد. او با صدای بلند درباره رئیس جمهوری برای تمام عمر حرف میزند و میگوید، این خیلی خوب است. او اغلب بیان کرده که نتیجه انتخاباتی را که در آن شکست خورده، نمیپذیرد. او تهدید کرده که مخالفان سیاسیاش را به زندان میاندازد. او رویکرد مستبدانهای در قبال حقیقت دارد – اما به صورت معمول دروغ میگوید، حتی درباره مسائل بدیهی تا قدرت را نشان دهد. او این توانایی را دارد که بر حامیانش مسلط باشد و میتواند به آنها چیزی را القا کند که به طور حتم نادرست هستند.
و او در قبال یک رسانه آزاد اهانت مستبدانهای دارد، برای همیشه علیه رسانه "اخبار جعلی" جبهه میگیرد و تمامی نشستهای خبری روزانه کاخ سفید را از بین میبرد و متوقف میکند که دست کم هدفش مسئولیت پذیری دولتهای پی در پی بوده است. سوءاستفاده از قدرت توسط ترامپ برای انتقام گرفتن از شرکتهایی را یادآور میشویم که سازمانهای رسانهای را مالک هستند که او را ناخشوند کردهاند: به عنوان انتقام گرفتن از واشنگتن پست، در جستجوی افزایش هزینههای پستی در آمازون است که مالکیتش برعهده جف بزوس است و اقدامی در راستای توقف فعالیت کمپانی AT&T – Time Warner merger برای لطمه زدن به شبکه خبری سی. ان. ان.
جالبترین لحظه میان ترامپ و پوتین اخیراً و زمانی رخ داد که دو طرف حس مشترک خود را درباره نفرت از خبرنگاران گفتند: "از دستشان خلاص شویم" و ترامپ به همتای کرملین نشین خود این را گفت که شاید حس حسادت از قتل ۲۶ خبرنگار در روسیه در جریان سالهای زمامداری پوتین باشد.
بی اعتنایی ترامپ به اجرای قانون هم خودکامگی است. معاونانش به سادگی در مقابل کنگره حاضر نمیشوند و این در حالی است که به نام بحران من در آوردی و ساختگی مهاجرت در مرز جنوبی، ترامپ نخستین رئیس جمهوری آمریکا شد که وضعیت فوقالعاده ملی را صرفاً و منحصراً برای دور زدن اختیار ارائه شده به کنگره از سوی قانون اساسی، به کار گرفت و اجرایی کرد. کریستی پارکر، یکی از وکلای سابق وزارت دادگستری آمریکا در گروه حمایت از دموکراسی میگوید: این یک به چنگ آوردن کامل و مستبدانه قدرت است.
چرا ما نباید همه اینها را به عنوان رفتاری از یک "دیکتاتور بعد از این" نبینیم؟ بخشی از این، مشکل زبانی است. نمونه اولیه حاکم مستبد در تصویری جامع گنجانده میشود که انگلیسی حرف نمیزند. سخنرانی ترامپ را به ایتالیایی دوبله کنیم و میبینیم که سیاه و سفید است و شاید بعد از آن شباهتش را متوجه شویم. بخش دیگری از آن این است که ترامپ نمیتوانسته بدترین کار خود را انجام دهد.
هیچ انتخاباتی لغو نشده است، هیچ مخالفی به زندان نیفتاده و هیچ خبرنگاری دستگیر نشده است. محدودیتهای سیستم آمریکا تاکنون ترامپ را چک و کنترل کرده است.
آنچه که میتواند ما را در یک حس غلط امنیت و آرامش نگهدارد، به گفته دیوید رانسیمان، دانشمند سیاسی "تله اعتماد" است؛ باوری که میگوید چون دموکراسی در گذشته در مقابل تهدیدها ایستاده، در حال حاضر و در آینده هم میتواند این کار را انجام دهد. این راحت طلبی است نه به این دلیل که آن محدودیتها به سرعت ساییده و فرسوده میشوند. به یاد بیاورید که ترامپ چگونه قضات همدل و همراه را به تعداد منصوب کرد؛ شما نمیتوانید بر دادگاهها برای بررسی رئیس جمهوری خودکامه و مستبد تکیه کنید، اگر که این دادگاهها در تسلط آن رئیس جمهور باشند.
تمامی این موارد یک معضل فوری در آمریکا به وجود میآورد، چون آمریکاییها بهترین تلاش خود را به کار میگیرند تا دست از رئیس جمهوری بشویند که تهدیدی علیه قانون اساسی است. استیضاح یک خطر سیاسی بزرگ است حتی اگر وظیفه قانون اساسی و اخلاقی دموکراتها باشد. اما ترامپ یک چالش برای متحدان بینالمللی آمریکا نیز محسوب میشود.
چه بخواهید چه نخواهید، آمریکا قدرتمندترین بازیکن در جهان دموکراتیک است. زمانیکه کشور با یک دیکتاتور بعد از این هدایت میشود، معیارهای جهانی دموکراتیک را تضعیف میکند. غرب چگونه میتواند در مقابل ویکتور اوربان (نخست وزیر مجارستان) بایستد زمانیکه ترامپ را به شوخی میگیرد؟ شهروندان و دولتها در سراسر جهان باید به این درک برسند زمانیکه کاری نکنند، تغییری حاصل نمیشود. نباید با ترامپ طوری رفتار کرد که ریاست جمهوریاش نرمال و عادی است در حالی که چنین چیزی نیست. اما نخست، ما باید ببینیم چه اتفاقی میافتد و شاید آن زمان باشد که دست از خندیدن برداریم.»
انتهای پیام