"دیکتاتورها اغلب از یک ظاهر دموکراتیک برای مشروعیت بخشیدن به حضور خود در قدرت استفاده میکنند و این اتفاقی است که با روی کار آمدن عبدالفتاح السیسی در مصر افتاده است."
به گزارش خبرآنی به نوشته پایگاه خبری تی آر تی ترکیه مرگ ناگهانی محمد مرسی تنها رئیس جمهور منتخب مصر در دادگاه مخصوص محاکمهاش تبدیل به یک اتفاق سمبلیک بیرحم برای مسیری که مصر در دهه ۲۰۱۰ پیموده، شد. در زمان سرنگون شدن حسنی مبارک در سال ۲۰۱۱، در مصر کمتر کسی پیشبینی میکرد که در عرض چند سال مبارک به عنوان دیکتاتور سرنگون شده توسط انقلاب مصر از زندان آزاد شده باشد و جانشین منتخب او یعنی محمد مرسی برای طی مجازات حبس ابد در زندان باشد.
این پایگاه خبری در ادامه این مطلب خود عنوان میکند: نیروهای مستبد معمولاً یک یا دو حقه را برای کنترل کردن دموکراسی با ترفندهای مربوط به انتخاباتی ظاهری و تشریفاتی یاد گرفتهاند. مطمئناً محمد مرسی با انتخابات روی کار آمد و به لحاظ فنی عبدالفتاح السیسی جانشین بعد از او نیز با انتخابات به عنوان رئیس جمهور معرفی شد اما انتخاباتی که او (سیسی) در آن برنده شد، یکی از مضحکترین انتخابها بود. در سال ۲۰۱۴ رقیب عبدالفتاح السیسی یعنی "حمدین صباحی" در یک رقابت دو نفره به شکلی مضحک در جایگاه سوم قرار گرفت و آرای باطله بود که جایگاه دوم را پر کرد و جایگاه اول نیز به ژنرال عبدالفتاح السیسی اختصاص یافت! همچنین در سال ۲۰۱۸ نیز به شکلی مضحک "موسی مصطفی" که حامی سیسی در انتخابات بود، قانع شد که از نقشش به عنوان یک حامی مشتاق سیسی در دقیقه ۹۰ دست بردارد تا در یک انتخابات عملاً تکحزبی شکلی از رقابت مشروع را به وجود بیاورد. در سال ۲۰۱۸ همچنین عبدالفتاح السیسی اقدام به دستگیری یکی از کسانی که میتوانست رقیبی برای او باشد، کرد؛ یعنی "سامی عنان". او به طرزی قابل توجه یک فرمانده سابق ارتش بود که در همان جریان تغییرات سال ۲۰۱۲ از سوی مرسی اخراج شده بود. سامی عنان به دلیل نظامی بودنش میتوانست بیشتر از موسی مصطفی تهدیدی برای حکومت سیسی که تحت کنترل نظامیان است، باشد. این جور پدیدهها را نمیتوان با تحلیل سادهانگارانه مقابله دیکتاتوری در برابر دموکراسی به شکل کافی توضیح داد.
نویسنده این مطلب در ادامه به حواشی مربوط به برگزاری انتخابات در کشورهای دیگر نظیر افغانستان و لیبی میپردازد و از انتخابات در افغانستان طی سالهای بعد از حمله سال ۲۰۰۱ آمریکا نیز به عنوان انتخابات ظاهری یاد میکند. او مینویسد: افغانستان از سال ۲۰۰۱ به بعد سه انتخابات داشته است. در هر یک از این انتخابات عبدالله عبدالله مدعی شد که در نتایج تقلب صورت گرفته است. در تابستان ۲۰۱۴ جان کری، وزیر خارجه اسبق آمریکا بعد از سه ماه مذاکره توانست عبدالله عبدالله را راضی به پذیرفتن جایگاه دوم در انتخابات کند؛ هر چند که او را با دادن سمت رئیس اجرایی با عنوان سمتی جدید که صرفاً برای او ابداع شد، راضی ساخت.
در ادامه این مطلب تصریح شده است: در لیبی بعد از سرگونی حکومت معمر القذافی نیز موارد مختلفی از چند انتخابات ظاهری آن هم از جانب دو دولت رقیب یکی در طرابلس و دیگری در طبرق برگزار شد که هر یک از آنها به صورت خودکار تعداد قابل توجهی از رایدهندگان در لیبی را از حق رأی محروم کرده بودند. هیچ یک از این تحولات این موضوع را نفی نمیکند که قدرتهای خارجی از جمله غربیها بارها از دیکتاتورها حمایت کردهاند و دیکتاتورها نیز صرفاً فرصتطلبانی خودخواه بودهاند که خودشان به بیثباتی که مدعی مقابله با آن بودند، دامن میزدند. با این حال دیکتاتورها اخیراً اغلب و به صورت مکرر از مفهوم و لفظ دموکراسی به نفع خود استفاده کردهاند؛ به این منظور از حقههایی نظیر برگزاری انتخابات ظاهری و کمرنگ استفاده کردهاند. نباید فراموش کرد که سرنگونی مرسی و روی کار آمدن سیسی به میزان چشمگیری با حمایت پروپاگاندای پایدار رسانههای اجتماعی و یک گروه ظاهراً دموکراتیک متعلق به جامعه مدنی به نام گروه "تمرد" صورت گرفت که در واقع یک گروه پوششی برای حمایتهای عربستان و امارات بود. قطر از سیسی استقبال نکرد و این مسئله به همراه دیگر موارد اختلاف باعث شد همسایگان آن در حوزه خلیج فارس ابتدا به صورت پنهانی و سپس به صورت علنی در مقابل قطر قرار بگیرند. این در حالی است که قطر یک کشور سلطنتی و نه یک کشور دموکراتیک است. مورد مصر همچون موارد دیگر نشان میدهد که برخی از دیکتاتورها ماسک دموکرات بودن به صورتشان میزنند و برخی دموکراتها نیز عمداً خط مشیهای ایدئولوژیکی را فرصتطلبانه در پیش میگیرند. به این ترتیب مفهوم دیکتاتورها در برابر دموکراتها تا حد زیادی میتواند مورد سوء استفاده قرار بگیرد و یک مفهوم عمدتاً مخدوش است.
انتهای پیام