جنبش عدالتخواه دانشجویی با صدور بیانیهای در خصوص ضعفهای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی اعلام کرد: ترویج اسلام آمریکایی در مرکز اسلامی لندن را متوقف کنید.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
دستگاه های متولی دیپلماسی فرهنگی از مهمترین ابزارهای صدور انقلاب هستند. عملکرد درست این نهادها علاوه بر صدور انقلاب، می تواند موجب همراه کردن افکار عمومی جهان با جمهوری اسلامی و مردم ایران باشد و تصویر درست و غیر تحریف شده از انقلاب و نظام به دنیا ارائه دهد.
ضعف این نهادها علاوه بر متوقف کردن صدور انقلاب، موجب ارائه تصویری غیرواقعی از جمهوری اسلامی در خارج از مرزها خواهد شد در همین چارچوب، نمایندگیهای جمهوری اسلامی در خارج باید نماد تفکر انقلاب اسلامی و سازماندهنده هستههای مقاومت علیه سلطه باشند نمایندگان و مبلغین تربیت شده و ارسال شده جمهوری اسلامی برای تبلیغ اسلام و مدیریت و هدایت جوامع مسلمان و شیعه نیز باید در قول و عمل، نماینده اسلام ناب بوده و انقلابی باشند.
البته طبیعی است محدودیت هایی برای اقدامات اسلامی خارج از کشور به ویژه اروپا وجود دارد، که ملاحظاتی را در نحوه اقدام و عمل ایجاد می کند. اما نباید این ملاحظهگری به محافظهکاری، تن دادن به وضعیت موجود و حتی پر کردن پازل سلطه گران بینجامد، ولی متاسفانه در موارد بسیاری این مراکز در جهت عکس حرکت کرده و به محافظه کاری و رویکرد روزمره و ویترینی تن داده و در مواردی در دام لیبرالیسم و پرکردن پازل دشمن افتاده اند.
بهعنوان یک نمونه از این رویکرد، مرکز اسلامی لندن بهعنوان مهمترین مرکز فرهنگی جمهوری اسلامی در خارج از کشور، که منصوب دفتر رهبر انقلاب نیز هست، بنا بود بهعنوان رهبر و سپر شیعیان، مسلمانان و انقلاب اسلامی در بریتانیا و اروپا باشد. اما مرکز اسلامی لندن در دوره مسئولیت آقای محمدعلی شمالی در جهت عکس قدم برداشته است. به صورت نمونه:
در زمانی که سیاست جلوگیری (Prevent) دولت انگلیس، به نام مقابله با افراطی گری، برای محدود کردن مسلمانان، منفعل کردن آنان و مقابله با اسلام انقلابی به کار گرفته میشود؛ مرکز اسلامی لندن به این سیاستها تن داده و خود به ابزار طرح و بسط سیاست مقابله با افراطیگری دولت انگلیس، که اساسا اسلام سیاسی را هدف قرارداده، تبدیل شده است.
مرکز اسلامی در این دوره در برابر نیروهای انقلابی شیعه نظیرAIM، کمیسیون حقوق بشر اسلامی (IHRC) و جوانان انقلابی ایستاده است در بدعتی آشکار از اقداماتی نظیر راهپیمایی روزقدس به بهانه های واهی کنار کشیده است برخلاف احساسات مسلمانان، به گفتگو با یهودیان صهیونیست پرداخته و به گفتگو کردن با یهودیان صهیونیست توصیه کرده است.
با عوامل نفوذ دولت و دستگاه اطلاعاتی انگلیس در جامعه مسلمان و شیعیان و مشخصاً مصطفی فیلد همکاری کرده است از موضعگیری در مورد خشونت های عربستان به ویژه شهادت شهید باقرالنمر خودداری کرده است. باوجود منصوب دفتر رهبری بودن، از اقدام در مورد نامه رهبری به جوانان غرب خودداری کرده است محمدعلی شمالی، بیانیه اعتراض علیه خشونت علیه هم جنسبازان و حمایت از آنان را امضا کرده است و در محرم 2016 هم صدا با بوقهای دولت انگلیس، به مقابله با حمزه سوداگر، روحانی مخالف همجنسبازی پرداخته و موجب قطع سخنرانی او شده است.
از انتصاب بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی برای ساکت کردن صداهای منتقد و انقلابی استفاده شده است برخورد با اشکالات مسلمانان مظلوم قربانی سیاست های انگلیس در مواردی نظیر حجت الاسلام سوداگر را به مقابله با ظلم بزرگ دولت انگلیس به مسلمانان اولویت داده است پسر مسئول مرکز، اقداماتی حاشیه زا داشته است. خود را کمدین، روحانی و دانشجوی همزمان معرفی کرده و ضمن تدریس در حوزه علمیه، به اجرای کمدی در فستیوال آب جو پرداخته است!
از همه جالبتر اینکه چنین فردی بخشی از مسئولیت تربیت طلاب خارجی و مبلغین خارجی را با همین رویکرد داشته و موسسه ایشان در قم یکی از محورهای مهم تبلیغی در غرب و اروپا به شمار می آید معاونت بین الملل بیت رهبری، دادگاه ویژه روحانیت، امور صیانتی(آمار و بررسی حوزه)، وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه، مرکز مدیریت حوزه علمیه، جامعه المصطفی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر نهادهای ذیربط باید پاسخ دهند چگونه چنین افرادی میتوانند به چنین مسئولیت هایی برسند و چنین عمل کنند و آسوده در قم متولی مبلغین خارج و طلاب خارجی هم باشند.
آیا مطالبه گری عدالت برای یک طلبه خلاف شئون روحانیت است، اما اجرای استندآپ کمدی در فستیوال_آبجو، حمایت از همجنسبازان، همراهی با دولت انگلیس و اقدامات خلاف سیاست رسمی جمهوری اسلامی در مقام نماینده نظام، خلاف شئون روحانیت نیست؟
گذشته از حواشی این مورد خاص، آیا نمایندگی های دیگر جمهوری اسلامی در فضای بین الملل، اعم از مراکز اسلامی، سفارتخانه ها، رایزنی ها و... مروجین انقلاب اسلامی هستند یا رویکرد انفعالی، محافظه کارانه، ویترینی و بعضا لیبرال بر آنها سایه افکنده است؟
وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات، معاونت بین الملل بیت رهبری، مجمع جهانی اهل بیت، معاونت فرهنگی نیروی قدس ، مجمع تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی اهل بیت، جمعیت دفاع از ملت فلسطین و مجموعه های دیگری که به نام سیاست خارجی، صدور انقلاب، فلسطین و جهان اسلام بودجه از بیت المال دارند، در این حوزه چه می کنند؟ چرا اکثر فعالان انقلابی، اسلامگرا و ضد سلطه از عملکرد این نهادها ناراضی هستند؟
چرا این نهادها نه تنها از همراه کردن گروه های مردمی و جوان ضد سلطه و انقلابی مسلمان با جمهوری اسلامی ناتوانند و برای استفاده از گروه های خودجوش مردمی فعال بین الملل در داخل، برنامه ندارند که در اکثر موارد خود مانعی در برابر این حرکتها هستند؟
ما منکر ضرورت پرده پوشی بعضی حرکتها در فضای بین الملل نیستیم، اما چرا هیچ شفافیت و پاسخ خواهی از اقدامات کلان این نهادها نیست؟ چه افرادی به این نمایندگی ها رفته و یا به عنوان مبلغ و... اعزام میشوند و چه خروجی هایی دارند؟ چرا چهره هایی ثابت با خروجی نامشخص و سفر و انتسابهای مکرر و گرفتن درامد دلاری می بینیم بدون اینکه گروه های اثرگذار خارجی نظیر گروه های ضد سلطه اروپا و آمریکا به ویژه آمریکای جنوبی یا گروه های مسلمان عرب و سنی نطیر بدنه اخوان را درگیر کنند ؟چرا اقدامات تکراری و بدون اثر و بیلان کاری این نهادها تغییر نمیکند و در روشهای آنها تحجر هست؟
چرا بسیاری از این نهادها حتی در جلسات غیر رسانه ای نیز حاضر به پاسخگویی نیستند؟چه نهادی متولی نظارت بر عملکرد این نهادهاست؟ چرا در آمریکا همه نمایندگی ها و مقامات خارجی باید به کنگره پاسخ بدهند و قبل و بعد مسئولیت در جلسات استماع حاضر شوند، اما شورایعالیانقلابفرهنگی به عنوان مدیر و هادی تغییرات بنیادین فرهنگی کشور، هیچ نظارتی به نهادهای متولی دیپلماسی فرهنگی و نمایندگی های کشور اعمال نمیکند؟
ما معتقدیم یکی از مهمترین اقدام ها در گام دوم انقلاب، تغییر رویکرد نهادهای متولی دیپلماسی فرهنگی و صدور انقلاب است. رویکرد مردم محور، انقلابی، فرصت محور باید جایگزین رویکرد محافطه کارانه، بیلان کاری، لیبرال و منفعل بشود. نمی شود با پول و برند جمهوری اسلامی، اقداماتی انجام شود که حتی تشیع لندنی هم جرئت آن را ندارد!
انتهای پیام/