خبرگزاری فارس- مریم عربانصاری: چهاردهمین روز از ماه مبارک رمضان، نزدیکیهای ظهر؛ همین نزدیکی، میدان انقلاب، مقر پلیس پیشگیری پایتخت.
میزها دورتادور حیاط چیده شدهاند؛ رینگ، لاستیک، بلندگو، ادکلن، سیم، کابل، اسلحه، فشنگ، تیزی، تریاک، شیشه، قلیان، ضبط خودرو، مشروب و ... روی میزها را پر کردهاند.
این بار، متهمان حاضر زیاد نیستند؛ نه اینکه دستگیرشدگان کم باشند؛ نه؛ اما پلیس به آوردن چند متهم از ۵۷۰ نفر دستگیر شده این مرحله از رعد اکتفا کرده است.
اوضاع مثل همیشه است؛ کشفیات پایگاهها و کلانتریها به طور مجزا چیده شدهاند و مسؤولان پروندهها آماده ایستادهاند تا به خبرنگاران توضیح دهند.
در یک طرف حیاط، جلوی میزهای پر از وسایل مسروقه، چند نفر دستبند به دست توجهم را جلب میکنند؛ سارق مدرسهای در خزانهاند؛ هر سه نفرشان بچهمحل هستند و سابقه دار.
خیلی راحت از سرقت میگویند و داستان بافیشان جالب است: خانهمان روبروی مدرسه است؛ مدرسهای که تازه افتتاح شده و سرایدار ندارد؛ همین جوری امتحان کردیم و دیدیم کلید در خانهمان قفل در مدرسه را باز میکند؛ وسوسه شدیم و همین شد انگیزه سرقت.
سه نفری رفتیم و چهار لپتاپ و یک بخارشوی را سرقت کردیم. دو هفته بعد از سرقت هم، یعنی دو سه شب پیش ریختند و گرفتنمان.
اینها صحبتهای یکی از سارقان است. تازه با افتخار میگوید: ما که سارق نیستیم؛ کار اصلیمان فروش مواد است!
سارقان مدرسه را با تعصبی که از شغل اصلیشان دارند تنها می گذارم. این طرف تر اما، قالیچهای پهن شده بر روی زمین پر از بستههای کوچک شکلات پیچی شده؛ مرد میانسالی کنارش ایستاده است؛ خندان است برعکس همه؛ شاد است از آن مدلها که شادیاش به چشم میآید؛ می پرسم به چه جرمی دستگیر شدهای و او با لبخند میگوید به دلیل ارائه جنس خوب.
سعید، 52 ساله است؛ دستگیر شده لاکچری این مرحله از رعد 25 است. طلافروشی دارد اما میگوید کار کساد شده و به همین دلیل به فروش مواد روی آورده است؛ میپرسم سابقهداری و میگوید قبلا هم به خاطر فروش مواد دستگیر شدهام، یک میلیون و دویست دادم و آزاد شدم؛ همین.
تعجب در سر و صورتم فریاد میزد؛ میپرسم یعنی فکر می کنی این بار هم با پول آزاد میشوی؟
میگوید: بله خانم. این دفعه 8 کیلو تریاک است؛ حتما جریمهاش بیشتر میشود؛ میدهم و آزاد میشوم.
سعید قصه ما به قول خودش از آن جوانمردهاست؛ تاکید میکند که مواد را به هر کسی نمیفروشم؛ به جوان زیر30سال نمیدهم؛ چرا که نمیخواهم آلوده شوند(!) به پیرمردها و آنهایی که مجبورند بکشند، میفروشم...
این همه انسانیت و جوانمردیاش را نمیتوان هضم کرد!
در محوطه دوری میزنم دو پسرجوان که کناره صورتشان پر از جای تیزی است توجهم را جلب میکنند.
نزدیکشان میروم. با لحن داش مشتی خودشان میگویند آبجی سلام.مهدی 20 ساله و ساکن محله فلاح است؛ دیپلم حسابداری و کامپیوتر دارد در تولیدی کیف چرم کار میکند؛ رد چاقو بر روی گردنش را خودزنی عنوان میکند و میگوید بیماری اعصاب دارم و تحت نظر پزشکم. جالب است؛ دوستش مرتضی 20 ساله که دیپلم دارد و پیک رستوران است هم میگوید ناراحتی اعصاب دارم و رد چاقوها خودزنی است؛ از بعد فوت پدرم چندین بار تا به حال در امینآباد بستری شدهام.
برایم از حال و روزشان میگویند؛ سابقه دار نیستند. میپرسم برای چه اینجایید؟ پاسخ میدهند: در پارک نشسته بودیم. یکی از بچهمحل هایمان گوشی فردی را سرقت کرد و ما را به جرم اینکه با او دوست بودیم گرفتند و آوردند اینجا ؛ البته ما اطلاعات آن سارق را به پلیس دادیم اما هنوز در بازداشتیم.
صدای سوت میآید. سردار وارد میشود و پس از بازدید از کشفیات مرحله بیست و پنجم طرح رعد در جمع خبرنگاران حضور مییابد.
سردار رحیمی از دستگیری 570 سارق، مالخر و قاچاقچی مواد مخدر خبر میدهد و میگوید: متاسفانه 259 نفر از دستگیر شدگان دارای چندین بار سابقه دستگیری و زندان هستند.
وی از عملکرد قاطع پلیس برای برخورد با سارقان و مخلان نظم و امنیت سخن میگوید و باز تأکید میکند که پلیس نمیگذارد که آرامش و اسایش شهروندان به خطر بیفتد.
مصاحبه تمام میشود.دستگیر شدگان را سوار ماشین میکنند و میبرند. اموال مسروقه مکشوفه را هم بار میزنند و میبرند تا به صاحبانشان برگردانند؛ خوشبختانه 87 درصد از صاحبان اموال مسروقه در این مرحله شناسایی شدهاند.
رعد ۲۵ هم تمام میشود؛ عملیاتی که با 48 ساعت اشراف اطلاعاتی و کار عملیاتی ماموران کلانتریهای سطح پایتخت رقم خورده بود.
انتهای پیام/